English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
igniter محترق کننده
Search result with all words
combustor محترق کننده اطاق تراکم
Other Matches
explode محترق شدن
exploding محترق شدن
explodes محترق شدن
fulminate محترق شدن
fulminated محترق شدن
fulminates محترق شدن
burning سوزان محترق
fulminating محترق شونده
exploded محترق شدن
ignited محترق کردن یا شدن
torrid محترق بسیار مشتاق
ignites محترق کردن یا شدن
ignite محترق کردن یا شدن
igniting محترق کردن یا شدن
fulminant اتشگیر محترق شونده
detonating محترق شونده منفجر سازنده
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
exploding منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explodes منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
explode منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
exploded منفجر شدن یا منفجر کردن ترکیدن محترق شدن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
filleting پر کننده
catterer پچ پچ کننده
fillets پر کننده
bender خم کننده
fillet پر کننده
bandwidth یچ کننده
filleted پر کننده
prattfall پچ پچ کننده
benders خم کننده
prater پچ پچ کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
hopper لی لی کننده
hoppers لی لی کننده
surfy کف کننده
repudiationist رد کننده
crepitant خش خش کننده
crusher له کننده
solver حل کننده
fillers پر کننده
filler پر کننده
deflective کج کننده
squelcher له کننده
squasher له کننده
spurner رد کننده
deletive حک کننده
swooner غش کننده
syncopator غش کننده
fluxing oil اب کننده
ear-splitting کر کننده
puffer پف کننده
attacking تک کننده
commulator یک سو کننده
whisperer پچ پچ کننده
rebutter رد کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
trackers پی کننده
tracker پی کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
skittish رم کننده
fizzy کف کننده
percutient دق کننده
mumbler من من کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
mauler له کننده
bidders کننده
mitigatory کم کننده
bidder کننده
noncommittal رد کننده
abjurer or abjuror کننده
sensor حس کننده
thinner کم کننده
doers کننده
solvents اب کننده
jaberer پچ پچ کننده
solvent اب کننده
mitigative کم کننده
doer کننده
attenuant اب کننده
interdictive نهی کننده
dueler دوئل کننده
interpellant استیضاح کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com