Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 111 (6 milliseconds)
English
Persian
parapet
محجر دیواره
parapets
محجر دیواره
Other Matches
peels
محجر
peel
محجر
fence
محجر سپر
fencing
محجر حصار
fences
محجر سپر
portcullis
محجر یانرده کشویی
portcullises
محجر یانرده کشویی
palisades
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
palisade
صخرهء مشرف بر رودخانه محجر
parapets
دیواره
causey
دیواره
dissepiment
دیواره
escarpment
دیواره
embankments
دیواره
embankment
دیواره
escarpments
دیواره
parapet
دیواره
rim
دیواره
rims
دیواره
bulkheads
دیواره
bulkhead
دیواره
curtains
دیواره
barrier
دیواره
barriers
دیواره
partitions
دیواره
walls
دیواره
wall
دیواره
partition
دیواره
echal
دیواره
bulwark
دیواره سد
bulwarks
دیواره سد
cliff
دیواره
cliffs
دیواره
septum
دیواره
approach wall
دیواره ورودی
banch wall
دیواره محافظ
banch wall
دیواره پشتیبان
training wall
دیواره راهنما
insulated wall
دیواره عایق
groyne
سد یا دیواره ساحلی
sausage dam
دیواره تورسنگی
collision bulkhead
دیواره ضد تصادم
snow fence
دیواره برفگیر
basket dam
دیواره سبدی
wing wall
دیواره جانبی
arch-facade
دیواره ی مشبکی
bank genesis
پیدایش دیواره
cordon
سرپوش دیواره
guide wall
دیواره راهنما
collision bulkhead
دیواره نشکن
bulkhead
تیغه دیواره
bulwark
دیواره محافظ
bulwarks
دیواره محافظ
bulkheads
تیغه دیواره
perforated cutoff
دیواره نیمه تراوا
hatch coaming
دیواره دور دریچه
ice foot
دیواره یخ درنواحی شمال
positive cut off
دیواره اب بند کامل
chancel-rail
دیواره مشبک
[کلیسا]
levee
دیواره ساحلی رودخانه
coaming
دیواره دور دریچه ها
choir-wall
[دیواره ی جداکننده جایگاه]
bullword
دیواره روی پل کشتی
heels
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
bank effect
اثر دیواره کانال
heel
پاشنه پی دیواره حائل یا سد
partitive
وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
padeye
حلقه ثابت دیواره پل ناو
partitives
وابسته به تیغه یا دیواره یاتفکیک
tambour
دیواره متحرک چوبی ساختن
ice-foot
[دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
petard
خرج تخریب دیواره و پایه پل
kickback
دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
phlebitic
وابسته به اماس دیواره ورید
kickbacks
دیواره فاصله بین دو مسیربولینگ
bulkheads
دیواره عمودی روی قایق
gunwale
لبه بالایی دیواره قایق
bulkhead
دیواره عمودی روی قایق
fireback
دیواره عقبی کوره یابخاری
scabbing
نفوذ بسکها درداخل دیواره هدف
uncased well
چاهی که دیواره جدار ان پوشش نشده باشد
lined well
چاهی که دیواره ان با سنگ پوشش شده باشد
scabbing
بوش گذاری در فضای دیواره واگنهای حامل مهمات
toe
ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
toes
ان قسمت از پی دیواره حائل که روی ان خاک ریزی میشود
integral tank
تانک سوختی که پوسته رسانگر بخشی از دیواره ان را تشکیل میدهد
tide mark
علامتی که مد به هنگام پائین رفتن از خود بر دیواره یاساحل میگذارد
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
open jet tunnel
تونل بادی که قسما کار ان باز بوده و فاقد دیواره میباشد
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
choire-enclosure
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
three cushion billiards
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
vapor pressure
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
curbing
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbed
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curbs
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
curb
محدود کردن دارای دیواره یا حایل کردن تحت کنترل دراوردن فرونشاندن
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
parapets
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
parapet
حفاظ سنگر خاکریز جلو سنگر دیواره سنگی
shields
بدنه محافظ دیواره محافظ
shield
بدنه محافظ دیواره محافظ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com