English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
scope محدوده مقادیر که یک متغیر میتواند شامل شود
Other Matches
string متغیر در زبان کامپیوتری که میتواند شامل حروف الفبا- عددی و نیز اعداد باشد
legs ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
leg ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
alphanumeric عملوندی که میتواند شامل حروف الفبا- عددی مانند رشته ها باشد
analogues نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analogue نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر ممتد و متغیر فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
analog نمایش و اندازه گیری دادههای عددی توسط مقادیر متغیر ممتد فیزیکی مثل اندازه ولتاژ الکتریکی
misrepresentation در CL وقتی قلب واقعیت میتواند در محدوده مسئولیت مدنی موضوع دعوی قرار گیرد که ناشی از عمد وقصد باشد تدلیس
aperture card روش ذخیره سازی اطلاعات میکروفیلم در یک کارت که میتواند شامل اطلاعات پانچ شده باشد
blobs بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود
blob بخشی در رکورد پایگاه داده که میتواند یک حجم بالا از داده دودویی معمولاگ تصویر را شامل میشود
incremental computer کامپیوتری که متغیرها را به صورت اختلاف بین مقادیر فعلی و مقادیر اولیه مطلق ذخیره میکند
initialize تنظیم مقادیر یا پارامترها یا خط وط کنترلی به مقادیر اولیه اش تا امکان شروع مجدد برنامه یا فرآیند را بدهد
analog صفحه نمایش که از یک سیگنال ورودی ممتد برای کنترل رنگهای نمایش استفاده میکند به طوری که میتواند یک محدوده مشخص از رنگها را نمایش دهد
classing در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classed در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
class در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
classes در یک زبان برنامه سازی تعریف آنچه یک تابع نرم افزاری باید انجام دهد ویا نوع دادهای که یک متغیر میتواند نگه دارد
InBox خصوصیات سیستم پیام گذاری پنجره که میتواند پیام الکترونیکی کاربر را نگه دارد که شامل پیام ارسالی روی شبکه
declaring معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declares معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
declare معرفی کردن متغیر یا معادل قرار دادن متغیر به یک عدد در یک برنامه کامپیوتری
basics بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
adders مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
adder مدار جمع دودویی که میتواند مجموع در ورودی را حساب کند و نیز میتواند ورودی یا خروجی به صورت وام شده را بپذیرد
flip-flop قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopping قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flops قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
flip-flopped قطعه یا مدار الکترونیکی که خروجی آن به صورت یکی از دو خروجی میتواند باشد که توسط یکی از دو ورودی تشخیص داده میشود و میتواند که یک بیت از داده دیجیتال را ذخیره کند
discrete values مقادیر مجزا
quantity surveryor براوردکننده مقادیر
multilevel با مقادیر ممکن
extreme values مقادیر انتهایی
bill of quantites فهرست مقادیر
bill of quantities فهرست مقادیر
extreme values مقادیر کرانی
posology علم مقادیر
characteristic values مقادیر مشخصه
critical values مقادیر شاخص
quantity surveyors براورد کننده مقادیر
ranges مجموعه مقادیر مجاز
quantily surveyor براورد کننده مقادیر
posology گفتار در مقادیر داروها
ranged مجموعه مقادیر مجاز
quantity surveyor براورد کننده مقادیر
range مجموعه مقادیر مجاز
parameters مقادیر ثابت درمعادلات
parameter مقادیر ثابت درمعادلات
numbers مجموعه مقادیر مجاز
number مجموعه مقادیر مجاز
huffman tree درختی با کمترین مقادیر
meanest مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
meaner مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
mean مقدار متوسط ه از اعداد یا مقادیر
zero پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
interpolation محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
zeroes پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
metric system سیستم مقادیر واوزان ومقیاسات متریک
zeros پرکردن بخشی از حافظه با مقادیر صفر
interpolations محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
variable recoil سیستم عقب نشینی متغیر دستگاه عقب نشینی متغیر
spanned مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
span مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
salami technique سرقت مقادیر کوچکی ازدارایی بسیار زیاد
spanning مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spans مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
instrument for absolute measurement دستگاه اندازه گیری برای سنجش مقادیر مطلق
references مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
reference مقدار نقط ه شروع برای مقادیر دیگر , معمولاگ صفر
tick mark علامت گذاری در طول یک ترازو برای معین کردن مقادیر
ranges محدوده
range محدوده
ranged محدوده
confining محدوده
spanning محدوده
spanned محدوده
scope محدوده
spans محدوده
confine محدوده
span محدوده
biases مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bias مقداری که بوسیله ان متوسط مجموعهای از مقادیر ازمقدار مرجع فاصله می گیردپیشقدر
bar graph گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده میشود
columnar گرافی که مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی نمایش داده می شوند
soft cell boundaries محدوده ازاد سل
floors محدوده زمین
range check بررسی محدوده
time limits محدوده زمانی
sin bin محدوده پنالتی
transmission limit محدوده فرافرستی
time limit محدوده زمانی
number range محدوده اعداد
playing area محدوده زمین
zones حیطه محدوده
zone حیطه محدوده
floor محدوده زمین
floored محدوده زمین
grade سطح یا محدوده
fair territory محدوده خطا
ranged حدود محدوده
grades سطح یا محدوده
range حدود محدوده
ranges حدود محدوده
normal range محدوده عادی
error range محدوده خطا
basics کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
histogram گرافی که روی آن مقادیر به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده می شوند
basic کد دودویی که مستقیماگ و فقط با استفاده از آدرس ها و مقادیر مطلق در CPU عمل میکند.
bar chart گرافی که مقادیر در آن به صورت میلههای افقی و عمودی نشان داده شده اند
in- توپ در محدوده زمین
bands محدوده فرکانس ها بین دو حد
balking billiard بیلیارد فرانسوی با 4 خط محدوده
band محدوده فرکانس ها بین دو حد
in توپ در محدوده زمین
bank switching راه گزینی محدوده
frequency range محدوده فرکانس نامی
one level address کد دودویی که مستقیما CPU را اجرا کند و فقط از مقادیر آدرس مطلق استفاده میکند.
tristimulus values مقادیر نسبی یه رنگ اصلی که برای ایجاد رنگهای دیگر باهم ترکیب می شوند
specific code کد برنامه که طوری نوشته شده است که فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
trap shot ضربه به گوی از محدوده ماسهای
leg hit ضربه بسمت محدوده توپزن
palettes محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
palette محدوده رنگهایی که استفاده می شوند
charting گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charts گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
chart گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
charted گرافی که در آن مقادیر به صورت میلههای عمودی و افقی با طول و پهنای مختلف نشان داده می شوند
outsides منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
outside منطقه دوراز محدوده پرتاب ازاد
infield محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
square out ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
confidence level احتمالی که یک عدد در محدوده قرار بگیرد
families محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
family محدوده طرحهای مختلف یک حالت نوع
repertoire محدوده توابع یک وسیله یا نرم افزار
normal هر محدوده خارج آن خطا محسوب میشود
out of bounds خارج شدن توپ از محدوده زمین
patch محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
patches محدوده 02 در 04 متر برای تمرین اسکیت
short line محدوده تعیین شده برای فرودتوپ
newton محدوده PDAتوسعه یافته توسط Apple
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
specific code کد دودویی که مستقیماگ واحد پردازش مرکزی را هدایت می کنند و فقط از آدرس ها مقادیر مطلق استفاده میکند
actual address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اعمال میشود و فقط از آدرس ها و مقادیر مطلق استفاده میکند.
absolute address کد دودویی که مستقیما در واحد پردازش مرکزی اجرا میشود و فقط به مقادیر و آدرسهای مطلق نیاز دارد.
UHF محدوده فرکانس برای ارسال سیگنالهای تلویزیون
in hand گذاشتن گوی بیلیارد در نقطه دلخواه محدوده
skid pad محدوده روغنکاری شده ازمایش اتومبیل یاموتورسیکلت
band محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
bands محدوده فرکانس یک سیگنال پیش از پردازش یا ارسال
normal محدوده مورد نظر برای نتیجه یا عدد
number cruncher یک برنامه یا کامپیوتر که برای انجام مقادیر بزرگی ازمحاسبه و سایر دستکاریهای عددی طراحی شده است محاسبه
sweeping شامل
inclusive شامل
covering شامل
containing شامل
self inclusive شامل
including شامل
far-reaching شامل
comprising شامل
Inc شامل
in شامل
in- شامل
center of gravity envelope تصویر نموداری محدوده عقب و جلوی تغییرات مجازگرانیگاه
quantifier علامت یا نشانهای که حجم یا محدوده چیزی را نشان دهد
team area محدوده بین دو خط 53 یاردی در هر دو طرف زمین فوتبال امریکایی
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
special حرف چاپ اضافی که در محدوده استاندارد نوشتاری نیست
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
Mandlebrot set تساوی ریاضی که به صورت بازگشتی برای تنظیم مقادیر به کار می رود. هنگام رسم آنرا در تصویر بخش شده
applying شامل شدن
comprised شامل بودن
comprises شامل بودن
embrace شامل بودن
do with <idiom> شامل شدن
embraced شامل بودن
apply شامل شدن
bimillenary شامل دوهزار
embracing شامل بودن
butyric شامل کره
embraces شامل بودن
engird شامل بودن
retrospect شامل گذشته
ineligible شامل نشدنی
engirdle شامل بودن
comprise شامل بودن
applies شامل شدن
butyraceous شامل کره
includable شامل کردنی
includible شامل کردنی
inclusive or یای شامل
trinomial شامل سه نام
excluding شامل نشدن
platforms نوع استاندارد سخت افزار که محدوده مشخص از کامپیوترها را می سازد
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
trapped زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
private محدوده آدرس حافظه کاربر مشخص , نه برای دستیابی عمومی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com