English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (15 milliseconds)
English Persian
array محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
Other Matches
bounds محدودیتی که به تعداد اعضای یک آرایه داده میشود
arrays تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
array تعداد عناصر آرایه که به صورت سط ر و ستون داده شده اند
diagonal matrix ماتریسی که همه اجزای ان به جز اجزای قطر اصلی صفر باشد
processor کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه داده برای عملیات ریاضی خیلی سریع
freedoms آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
freedom آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
array کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
arrays کامپیوتری که میتواند روی چندین آرایه دادهای همزمان کار کند و برای برنامههای محاسباتی ریاضی بسیار سریع استفاده میشود
coprocessor پردازنده جانبی مخصوص مشابه آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی برای افزایش سرعت اجرا کار کند
totalled کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
hash کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totals کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
length تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
totaling کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
totalling کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
total کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
lengths تعداد حروف عکس برای شناسایی فایل
totaled کل تعداد ورودیهای hash برای تشخیص خطا
finite precision numbers استفاده از تعداد بیتهای ثابت برای نمایش اعداد
compacts کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compacted کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
compact کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
permutations تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
compacting کمترین تعداد دستورات برنامه لازم برای یک کار
permutation تعداد روشهای مختلف برای مرتب کردن چیزی
accuracy کل تعداد بیتهایی که برای نشان دادن یک عدد در کامپیوتر به کار می رود
BPP تعداد بیتهایی که برای ذخیره سازی رنگ یک پیکسل به کار می رود
jobs تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
job تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
stream تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streams تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
streamed تعداد کارهای مرتب شده و آماده برای پردازش در سیستم دستهای
code level تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
crunching متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
ribbons تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
ribbon تعداد هادیهای نصب شده در کنار یک دیگر برای ایجاد کابل مسط ح
resolution توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
kernels تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
powers اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
power اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
MCA تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنالهای زمانی و داده روی باس MCA
kernel تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
powering اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
powered اصط لاح ریاضی برای بیان تعداد دفعاتی که یک عدد باید در خودش ضرب شود.
combinatorics محاسبه تعداد موارد یکسان تعداد راههای انجام یک کار ترکیب شناسی
Micro Channel Architecture تعداد قط عات الکترونیکی لازم برای مدیریت سیگنال زمان و داده روی باس گسترده MCA
utilitarianism بر اساس این مکتب معیار سنجش همه چیزحداکثر خوبی و فایده برای حداکثر تعداد اشخاص است
redundancy check تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
round تعداد تیر تعداد شلیک دور
roundest تعداد تیر تعداد شلیک دور
graphics تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
oddest ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odd ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
odder ضربهای که تعداد ضربات رایک عدد بیش از تعداد ضربات حریف درهر بخش میکند
building component اجزای ساختمان
a wide array of ... آرایه وسیعی از ...
frequency component اجزای فرکانس
composition نسبت اجزای سازنده
array بخشی از داده در آرایه
bag تعدادی از اجزای نا مرتب
bags تعدادی از اجزای نا مرتب
assets اجزای داده جدا
matrixes جابجایی سط ر و ستون در آرایه
numeric آرایه حاوی اعداد
matrix جابجایی سط ر و ستون در آرایه
arrays بخشی از داده در آرایه
rotation جابجایی سط ر و ستون در یک آرایه .
compositions نسبت اجزای سازنده
cryptographic تعداد کدهایی که در الگوریتم رمز برای مشخص کردن داده رمز دار و خارج از رمز به کارمی روند
explosion لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
explosions لیست اجزای بکاررفته در یک محصول
element یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
elements یک شماره ازخانه ماتریس یا آرایه
row مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
azimuth resolution اجزای سمتی هواپیما کوچکترین احادسمتی
element یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
rowed مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
subscripted variable عنصری در آرایه که با یک همراه معرفی میشود
rows مجموعه دادههای افقی در آرایه یا ماتریس
elements یک عنصر منحصر به فرد داده در آرایه
matrixes آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
matrix آرایه داده ها یا اعداد به صورت سط ر و ستون
entoptics شناسایی وفایف اجزای درونی چشم
to orient compound نسبت اجزای ترکیبی را بایکدیگر تعیین کردن
work breakdown روش تقسیم یک عمل به اجزای مشخص و کوچک
arrays آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
array آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
azimuth micrometer وسیله نشان دهنده اجزای سمت هواپیما
bridge تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridged تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
bridges تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
coldest اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
fitting shop کارگاهی که در انجا اجزای ماشین را سوار میکنند کارگاه مونتاژ
vectors پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
vector پردازنده همزمان که روی یک سط ر یا ستون آرایه در هر لحظه کار میکند
cold اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colder اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
colds اجزای اجرا میدهد ولی دادههای فرار را از دست می دهند
consumables موضوعات سادهای که در اجزای هر روزه سیستم کامپیوتری لازم اند
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
matrixes روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
matrix روشی که کلیدهای صفحه کلید به صورت آرایه اتصالات قرار گرفته اند
constraint محدودیت
limitations محدودیت
restriction محدودیت
limitation محدودیت
restrictions محدودیت
narrowness محدودیت
constraints محدودیت ها
finitude محدودیت
incomprehensiveness محدودیت
restraint محدودیت
circumscription محدودیت
restraints محدودیت
finiteness محدودیت
wage constraint محدودیت دستمزد
exchange restricition محدودیت ارزی
restriction منع محدودیت
constraint of supply محدودیت امادی
monopoly restriction محدودیت انحصاری
capital constraint محدودیت سرمایه
age limit محدودیت سنی
restriction of range محدودیت دامنه
restrictionism سیاست محدودیت
limitable محدودیت پذیر
restraint of trade محدودیت تجارت
import restriction محدودیت واردات
fire restriction محدودیت اتش
time limit محدودیت زمانی
restriction of imports محدودیت واردات
exchange restriction محدودیت ارزی
limitation period دوره محدودیت
economic constraint محدودیت اقتصادی
economic stringency محدودیت اقتصادی
tie up <idiom> محدودیت استفاده
compute bound محدودیت محاسباتی
monetary restriction محدودیت پولی
monetary deflation محدودیت پولی
in line <idiom> با محدودیت متداول
freely بدون محدودیت
budget constaint محدودیت بودجهای
time bar محدودیت زمانی
budget constraint محدودیت بودجه
restrictions منع محدودیت
appropriation limitation محدودیت بودجه
trade restriction محدودیت تجاری
free play بدون محدودیت
time limits محدودیت زمانی
exclusiveness محدودیت انحصار
congress party (indian national congress حزب کنگره- کنگره ملی هندبزرگترین حزب سیاسی هندوستان که در اواخر قرن 91 تاسیس شد و در حال حاضر با ارائه یک طرح سوسیالیستی برای جامعه بالاترین تعداد کرسی را درمجمع ملی هند داراست
parochialism محدودیت در افکار وعقایدمحلی
modular constraint محدودیت در جابجایی تصاویر
in restraint of trade تحت محدودیت تجارتی
appropriation limitation محدودیت تخصیص اعتبار
import quotas محدودیت کمی واردات
airspace restricted area منطقه محدودیت پرواز
exclusion محدودیت در دستیابی به سیستم
freed کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing کمی محدودیت نوع اسلحه
free کمی محدودیت نوع اسلحه
frees کمی محدودیت نوع اسلحه
freezes محدودیت عدم امکان تغییر
freeze محدودیت عدم امکان تغییر
unconstrained optimization بهینه سازی بدون محدودیت
limited access دراری محدودیت مدارک محدود
incorporating mill کارخانهای که اجزای باروت دران امیخته میشوند کارخانه باروت سازی
matrix آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
matrixes آرایه اتصالات بین دروازههای منط قی که تولید تعدادی تابع منط قی ممکن میکند
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bitmap معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و...
bounds محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
boarded وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
board وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی سطح آن چاپ یا حک شده است و پس از نصب اجزای آن مدار کامل میشود
unlimited وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
parochialism محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
Anyone can count the seeds in an apple, but only Gold can count the number of apples in a seed. هر کسی نمی تواند تعداد دانه های داخل یک سیب را بشمارد اما فقط خدا می تواند تعداد سیب های نهفته در یک دانه را بشمارد
auxiliary پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
auxiliaries پردازنده جانبی مثل آرایه یا پردازنده عددی که میتواند با CPU اصلی کار کند تا سرعت اجرا را افزایش دهد
withholding محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withheld محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
inputted ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
circuits وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
circuit وسیله نصب مسط ح که شیارهای هادی فلزی دارد که روی سطح آن چاپ شده اند و پس از نصب اجزای دیگر مدار کامل میشود
wraparound توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
nuclide کلیه مواد داخل هسته اتم اجزای شیمیایی داخل هسته
wage fund theory of wages نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
gridding محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com