Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 114 (7 milliseconds)
English
Persian
import restriction
محدودیت واردات
restriction of imports
محدودیت واردات
Search result with all words
import quotas
محدودیت کمی واردات
Other Matches
import restrictions
محدودیتهای واردات ممانعتهای واردات
importation
واردات
importing
واردات
imported
واردات
import
واردات
imports
واردات
import intensive
واردات پر
propensity to import
گرایش به واردات
receipts and expenses
واردات وصادرات
volume of import
حجم واردات
impost
مالیات بر واردات
import and export
واردات و صادرات
import duty
حقوق واردات
import licence
جواز واردات
import licences
جوازهای واردات
import licences
مجوزهای واردات
import licences
پروانههای واردات
import charge
حقوق واردات
import tariff
حقوق واردات
import documents
اسناد واردات
import charge
هزینه واردات
import tariff
هزینه واردات
import tariff
تعرفه واردات
import charge
تعرفه واردات
in wards
شکمبه و روده واردات
export import bank
بانک صادرات واردات
passive trade balance
فزونی واردات بر صادرات
marginal propensity to import
میل نهائی به واردات
import surcharge
حقوق واردات مازاد
inwards
واردات کالای رسیده
import substitution policy
سیاست جانشینی واردات
trade gap
تفاوت بین صادرات و واردات یک کشور
balance of trade
تفاوت رقم صادرات و واردات دوکشور با هم
balance of trade
تفاوت رقم واردات و صادرات کشور در زمان معین
finiteness
محدودیت
finitude
محدودیت
incomprehensiveness
محدودیت
constraints
محدودیت ها
restraint
محدودیت
limitation
محدودیت
limitations
محدودیت
narrowness
محدودیت
restriction
محدودیت
restraints
محدودیت
circumscription
محدودیت
restrictions
محدودیت
constraint
محدودیت
freely
بدون محدودیت
budget constraint
محدودیت بودجه
restraint of trade
محدودیت تجارت
restriction
منع محدودیت
restriction of range
محدودیت دامنه
restrictionism
سیاست محدودیت
time bar
محدودیت زمانی
trade restriction
محدودیت تجاری
restrictions
منع محدودیت
wage constraint
محدودیت دستمزد
age limit
محدودیت سنی
tie up
<idiom>
محدودیت استفاده
in line
<idiom>
با محدودیت متداول
monopoly restriction
محدودیت انحصاری
compute bound
محدودیت محاسباتی
fire restriction
محدودیت اتش
capital constraint
محدودیت سرمایه
budget constaint
محدودیت بودجهای
appropriation limitation
محدودیت بودجه
time limits
محدودیت زمانی
free play
بدون محدودیت
time limit
محدودیت زمانی
constraint of supply
محدودیت امادی
exclusiveness
محدودیت انحصار
monetary restriction
محدودیت پولی
monetary deflation
محدودیت پولی
economic stringency
محدودیت اقتصادی
limitation period
دوره محدودیت
limitable
محدودیت پذیر
economic constraint
محدودیت اقتصادی
exchange restricition
محدودیت ارزی
exchange restriction
محدودیت ارزی
appropriation limitation
محدودیت تخصیص اعتبار
airspace restricted area
منطقه محدودیت پرواز
exclusion
محدودیت در دستیابی به سیستم
parochialism
محدودیت در افکار وعقایدمحلی
in restraint of trade
تحت محدودیت تجارتی
modular constraint
محدودیت در جابجایی تصاویر
freezes
محدودیت عدم امکان تغییر
unconstrained optimization
بهینه سازی بدون محدودیت
limited access
دراری محدودیت مدارک محدود
freeze
محدودیت عدم امکان تغییر
frees
کمی محدودیت نوع اسلحه
freeing
کمی محدودیت نوع اسلحه
freed
کمی محدودیت نوع اسلحه
free
کمی محدودیت نوع اسلحه
array
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
arrays
محدودیت برای تعداد اجزای یک آرایه
freedoms
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
bounds
محدودیت یا فضایی که کسی میتواند عمل انجام دهد
freedom
آزاد بودن برای انجام کاری بدون محدودیت
parochialism
محدودیت فکری و دلبستگی به انجام کارهای محلی و ناحیهای محدود
unlimited
وسیله مسابقه بدون محدودیت از لحاظ حجم یا نوع موتور
withheld
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withhold
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholds
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
withholding
محدود کردن استفاده از جنگ افزار اتمی محدودیت اجرای اتش
input
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
input limited
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
inputted
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر
wraparound
توسعه و بسط اتوماتیک خطی از یک متن به دو خط یا بیشتر به واسطه محدودیت ناحیهای از صفحه نمایش
gridding
محدودیت ساختمان یک تصویرگرافیکی که مستلزم افتادن نقاط پایانی خطوط روی نقاط شبکه است
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Afshan
[all-over pattern]
طرح افشان
[با حالت های پیچشی و یا زوایای هندسی و ترکیبی از گل ها و شکوفه ها که نشان دهنده و عدم محدودیت در طرح است. گاه با طرح های دیگر مثل میناخانی، بوته، هراتی، بندی و گل و بته ترکیب می شود]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com