Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 204 (11 milliseconds)
English	Persian
intimate	محرم ساختن
intimated	محرم ساختن
intimates	محرم ساختن
intimating	محرم ساختن
Other Matches
jackes	محرم
assured	محرم
forbidden	محرم
necessary house	محرم
prohibited	محرم
taboo	محرم
taboos	محرم
intimate	صمیمی محرم
intimates	صمیمی محرم
insiders	محرم راز
insider	محرم راز
confidante	زن محرم اسرار
confidants	محرم اسرار
confidantes	محرم اسرار
confidant	محرم اسرار
secretaries	محرم اسرار
secretary	محرم اسرار
intimating	صمیمی محرم
intimated	صمیمی محرم
privy	محرم اسرار اختصاصی
being in the sacred state	to pilgrimage during محرم ecca
to let in to a secret	محرم رازی کردن
bosom friend	دوست محرم یا صمیمی یاهمدم
scareup	فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
shedding	خون جاری ساختن جاری ساختن
shed	خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds	خون جاری ساختن جاری ساختن
upgrades	ساختن
construct	ساختن
upgraded	ساختن
constructed	ساختن
constructs	ساختن
upgrading	ساختن
constructing	ساختن
miscreate	بد ساختن
pill	حب ساختن
fabricate	ساختن
fabricated	ساختن
creating	ساختن
creates	ساختن
create	ساختن
fabricates	ساختن
fabricating	ساختن
pills	حب ساختن
upgrade	ساختن
carbonize	کک ساختن
bulid	ساختن
pellet	حب ساختن
fashioning	مد ساختن
fashioned	مد ساختن
fashion	مد ساختن
invent	ساختن
invented	ساختن
inventing	ساختن
invents	ساختن
builds	ساختن
buildings	ساختن
build	ساختن
put up	ساختن
put-up	ساختن
compose	ساختن
confect	ساختن
fabrication	ساختن
indite	ساختن
dree	ساختن با
makes	ساختن
make	ساختن
manufacture	ساختن
manufactured	ساختن
manufactures	ساختن
composes	ساختن
bridges	پل ساختن
produced	ساختن
mint	ساختن
remakes	از نو ساختن
produce	ساختن
idolising	بت ساختن
forborne	ساختن با
unifying	تک ساختن
unifies	تک ساختن
minted	ساختن
fashions	مد ساختن
idolizing	بت ساختن
idolizes	بت ساختن
idolized	بت ساختن
idolize	بت ساختن
idolises	بت ساختن
idolised	بت ساختن
produces	ساختن
upbuild	ساختن
set up	ساختن
bridge	پل ساختن
to go in with	ساختن با
generating	ساختن
to get along	ساختن
unify	تک ساختن
to make away	ساختن
remake	از نو ساختن
generate	ساختن
generated	ساختن
generates	ساختن
to make a shift	ساختن
bridged	پل ساختن
mints	ساختن
minting	ساختن
to t. up	ساختن
disabling	ناتوان ساختن
disables	ناتوان ساختن
disable	ناتوان ساختن
notified	اگاه ساختن
notifies	اگاه ساختن
notify	اگاه ساختن
notifying	اگاه ساختن
gaunt	زننده ساختن
familiarising	اشنا ساختن
familiarize	اشنا ساختن
ensuring	مطمئن ساختن
ensured	مطمئن ساختن
nauseate	متنفر ساختن
ensure	مطمئن ساختن
familiarizing	اشنا ساختن
familiarizes	اشنا ساختن
outrages	بی حرمت ساختن
interred	مدفون ساختن
subverts	واژگون ساختن
familiarized	اشنا ساختن
sepulchres	قبر ساختن
familiarised	اشنا ساختن
denigration	سیاه ساختن
ensures	مطمئن ساختن
discovered	مکشوف ساختن
familiarises	اشنا ساختن
reconciling	راضی ساختن
reconciles	راضی ساختن
produce	ساختن محصول
discovers	مکشوف ساختن
reconcile	راضی ساختن
improvise	بالبداهه ساختن
produced	ساختن محصول
improvises	بالبداهه ساختن
outrage	بی حرمت ساختن
discover	مکشوف ساختن
produces	ساختن محصول
sepulchers	قبر ساختن
outraging	بی حرمت ساختن
sepulchre	قبر ساختن
improvising	بالبداهه ساختن
subvert	واژگون ساختن
subverted	واژگون ساختن
outraged	بی حرمت ساختن
subverting	واژگون ساختن
discovering	مکشوف ساختن
insures	مطمئن ساختن
substantiates	مستند ساختن
necessitated	ناگزیر ساختن
necessitate	ناگزیر ساختن
internalization	درونی ساختن
substantiating	مستند ساختن
rescinds	باطل ساختن
relieve	بر جسته ساختن
relieves	بر جسته ساختن
relieving	بر جسته ساختن
humidified	مرطوب ساختن
humidifies	مرطوب ساختن
humidify	مرطوب ساختن
humidifying	مرطوب ساختن
vitiate	معیوب ساختن
vitiate	ناپاک ساختن
rescinding	باطل ساختن
necessitates	ناگزیر ساختن
substantiated	مستند ساختن
substantiate	مستند ساختن
denuding	عاری ساختن
denudes	عاری ساختن
denuded	عاری ساختن
denude	عاری ساختن
snarls	خشمگین ساختن
snarling	خشمگین ساختن
discourage	بی جرات ساختن
discourages	بی جرات ساختن
snarled	خشمگین ساختن
snarl	خشمگین ساختن
necessitating	ناگزیر ساختن
rescind	باطل ساختن
vitiated	معیوب ساختن
disturbs	مضطرب ساختن
vitiated	ناپاک ساختن
accustom	معتاد ساختن
wettest	مرطوب ساختن
insuring	مطمئن ساختن
vitiating	معیوب ساختن
maximised	بیشینه ساختن
maximises	بیشینه ساختن
maximising	بیشینه ساختن
maximize	بیشینه ساختن
maximized	بیشینه ساختن
maximizes	بیشینه ساختن
maximizing	بیشینه ساختن
diversified	گوناگون ساختن
diversifies	گوناگون ساختن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com