English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 88 (6 milliseconds)
English Persian
variable speed drive محرکه پلهای
Search result with all words
cone pulley drive محرکه صفحه پلهای
Other Matches
stepped up separation حرکت پلهای هواپیماها ارایش پلهای در حرکات هوایی
incrementally تغییرات پلهای
multiple contact switch کلید پلهای
quantize پلهای کردن
companionway نرده پلهای
quantizer پلهای کننده
fiddle blocks قرقره پلهای
companionways نرده پلهای
step function تابع پلهای
stepping switch گزینه پلهای
decrement کاستن پلهای
variable speed transmission گیربکس پلهای
decrementation کاهش پلهای
deflection potentiometer پتانسیومتر پلهای
cross wall دیوار پلهای عرضی
topside پلهای باز ناو
sidestep صعود پلهای از پهلو
sidesteps صعود پلهای از پهلو
sidestepping صعود پلهای از پهلو
stepwise elution analysis تجزیه شستشوی پلهای
sidestepped صعود پلهای از پهلو
step drawdown test ازمایش لغت پلهای در چاه
decrement میزان کاهش کاستن پلهای
burn one's bridges behind one <idiom> پلهای پشت سرش راخراب کردن
sidestep traverse صعود پلهای همراه باسرخوردن بجلو
driving pulley قرقره محرکه
driving power قدرت محرکه
splenius عضله محرکه
electric drive محرکه الکتریکی
gasoline driven محرکه بنزینی
group drive محرکه گروهی
hydro نیروی محرکه اب
impulse charge خرج محرکه
lineshaft drive محرکه انتقال
motivational factors عوامل محرکه
motor drive محرکه موتوری
propellent نیروی محرکه
driving force نیروی محرکه
driving clutch کلاج محرکه
firepower نیروی محرکه
propellants نیروی محرکه
propellant نیروی محرکه
drives محرکه گیربکس
drive shaft محور محرکه
drive محرکه گیربکس
propulsion نیروی محرکه
drive shafts محور محرکه
magneto e.m.f. نیروی محرکه مغناطیسی
magnetomotive force نیروی محرکه مغناطیسی
main drive motor موتور محرکه اصلی
power plants محرکه وسیله نقلیه
powerhouse مرکز قوه محرکه
rear axle drive محرکه چرخ عقب
powerhouses مرکز قوه محرکه
induced e.m.f. نیروی محرکه القائی
impulse charge نیروی محرکه اولیه
final drive محرکه محور عقب
power plant محرکه وسیله نقلیه
diesel driven generation set دستگاه محرکه دیزلی
d.c. drive محرکه جریان دائم
dynamic pressure فشار محرکه درونی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی
back voltage نیروی ضد محرکه الکتریکی
hydropower قوه محرکه مولد برق
locomotives حرکت دهنده نیروی محرکه
ship influence عامل محرکه عبور کشتی
dynamoelectric دارای نیروی محرکه برقی
volts واحد نیروی محرکه برقی
locomotive حرکت دهنده نیروی محرکه
hydraulic وابسته به نیروی محرکه اب هیدرولیک
abasia عدم همکاری عضلات محرکه
volt واحد نیروی محرکه برقی
dynamic وابسته به نیروی محرکه جنباننده
dynamically وابسته به نیروی محرکه جنباننده
power plants کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
power plant کارخانه برق نیروی محرکه هواپیماواتومبیل
tusk tenon زبانه یا گیرهای که دارای زبانههای کوچکتری باشدبطوری که رویهم بشکل پله یاتضاریس پلهای درایند
volts واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
volt واحد نیروی محرکه الکتریکی در سیستم متریک
phenolic epoxy خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
cascade connection اتصال کاسکاد اتصال پلهای
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
hidden momentum of population growth نیروی محرکه پنهان رشدجمعیت فرایندی پویا ولی غیرفعال ازافزایش جمعیت که حتی پس ازکاهش نرخهای زاد و ولد ادامه مییابد
hydro kinetic وابسته به حرکت مایعات ونیروی محرکه مایعات
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
kinetic وابسته بحرکت وابسته به نیروی محرکه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com