English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
joint products محصولات مشترک
Other Matches
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
common divisor مقسوم علیه مشترک بخشیاب مشترک
joint venture سرمایه گذاری مشترک تجارت مشترک
subscribers مشترک روزنامه وغیره مشترک
subscriber مشترک روزنامه وغیره مشترک
joint نیروهای مشترک عملیات مشترک
cooperative scorer بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
input output table و محصولات
break bulk تفکیک محصولات
domestic products محصولات داخلی
primary products محصولات پایه
production adviser مشاوره محصولات
raw products محصولات اولیه
raw products محصولات ناتمام
design طراحی محصولات
waste product محصولات زائد
home product محصولات ملی
primary products محصولات اولیه
agricultural products محصولات کشاورزی
designs طراحی محصولات
home product محصولات داخلی
product planning برنامه ریزی محصولات
average costs معدل هزینه کل محصولات
cash crops محصولات نقدی مانند
producer advertising تبلیغ محصولات صنعتی
break bulk agent عامل تفکیک محصولات
by product cock oven plant محصولات فرعی کک سازی
by product recovery بازده محصولات فرعی
toxicogenic تولید کننده محصولات سمی
supplying تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
by product oven محصولات فرعی کوره کک سازی
supplied تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
business نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
businesses نمایشگاهی که محصولات را نشان میدهد.
development توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
developments توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
root crop محصولات دارای ریشههای خوراکی
production تولید حجم بزرگ محصولات
productions تولید حجم بزرگ محصولات
by product coking practice محصولات فرعی کوره کک سازی
root crops محصولات دارای ریشههای خوراکی
finished product محصولات اماده برای توزیع ومصرف
factories ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
factory ساختمانی که در آنجا محصولات تولید می شوند
basic crops محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
importing بردن محصولات به کشوری برای فروش
imported بردن محصولات به کشوری برای فروش
import بردن محصولات به کشوری برای فروش
agricultural price policy سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
digital research inc یک شرکت نرم افزاری که محصولات زیادی دارد
combine harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combine [combine harvester] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare] کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
products مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
R & D سازمانی در یک شرکت که محصولات , کشفیات آوری جدید را گشترش توسعه می بخشد
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
adobe شرکت نرم افزاری که محصولات Acrobat و ATM و PostScript را تولید کرده است
universal سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه
protective tariffs تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
The Web site allows consumers to make direct comparisons between competing products. این وب گاه اجازه می دهد مصرف کنندگان مستقیما محصولات رقیبها را با هم مقایسه بکنند..
Xerox PARC مرکز توسعه aerox که یک محدوده وسیع از محصولات از قبیل mouse و GVT ساخته است
licenses اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licence اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
licences اجازه از یک تولید کننده به دیگری برای کپی کردن محصولات بدون پرداخت مبلغی
proprietary file format روش ذخیره سازی داده ساخت یک شرکت برای محصولاتش که با سایر محصولات سازگار نیست
electronics دانش به کارگیری مط العه الکترون ها و خصوصیات آنهابرای محصولات تولید شده مثل یک قطعه یاکامپیوتر یا ماشنی حساب یا تلفن
Chad محصولات زیادی ایجاد شده از سوراخهای پانچ شده در نوار یا کارت
systems analysis ترکیب محصولات مختلف از تولید کننده مختلف برای یک سیستم
assembled قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assembles قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
assemble قرار دادن محصولات سخت افزاری و نرم افزاری درکنار هم از بخشهای کوچکتر
sensed حس مشترک
party lines خط مشترک
sense حس مشترک
party line خط مشترک
common user مشترک
common مشترک
conjoint مشترک
senses حس مشترک
participant مشترک
participants مشترک
commonest مشترک
joint مشترک
commonality مشترک
subscriber مشترک
commonalities مشترک
subscribers مشترک
held in common مشترک
commoners مشترک
subscriber's line خط مشترک
intercommon حق مشترک
vendor مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
vendors مین کننده محصولات سخت افزاری و نرم افزاری
wand دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
agribusiness تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
common wealth مشترک المنافع
joint committee کمیسیون مشترک
joint costs هزینههای مشترک
joint costs هزینه مشترک
joint declaration بیانیه مشترک
joint demand تقاضای مشترک
joint exercise تمرین مشترک
common trait ویژگی مشترک
common storage حافظه مشترک
halvers نیمه مشترک
concerted action عمل مشترک
intercommunion اقدام مشترک
intercommunion ارتباط مشترک
insurance certificate بیمه مشترک
interrelation مناسبات مشترک
joint adventure تجارت مشترک
complex fraction برخه مشترک
complex fraction مخرج مشترک
joint command فرماندهی مشترک
commonweal مشترک المنافع
joint command یکان مشترک
common wall دیوار مشترک
joint account حساب مشترک
cooperative work همکاری مشترک
subscriber line خط مشترک [مخابرات]
EEC بازار مشترک
co-authors نویسندهی مشترک
co-author نویسندهی مشترک
trunk circuit معبر مشترک
tenancy in common استیجار مشترک
telephone subscriber مشترک تلفنی
cooperation همکاری مشترک
collaboration همکاری مشترک
co-operation همکاری مشترک
cooperative work کار مشترک
cooperation کار مشترک
collaboration کار مشترک
co-operation کار مشترک
synergy عمل مشترک
subscriber's station مرکز مشترک
subscriber's number شماره مشترک
joint zone منطقه مشترک
joint supply عرضه مشترک
joint stock سرمایه مشترک
joint staff ستاد مشترک
joint shares سهام مشترک
joint services خدمات مشترک
joint resolution تصمیم مشترک
joint ownership مالکیت مشترک
joint force نیروی مشترک
jointly owned property مال مشترک
subscriber's line خط متعلق به مشترک
subscriber's cable کابل مشترک
rachis دیرک مشترک
party parpet جانپناه مشترک
my and his father پدر مشترک من و او
mutual responsibility مسئوولیت مشترک
mutual interests منافع مشترک
mutual debts دیون مشترک
local subscriber مشترک داخلی
line termination circuit اتصال مشترک
joint exercise مانور مشترک
common progarm برنامه مشترک
interfaces سطح مشترک
common denominators مخرج مشترک
common denominator مخرج مشترک
co insurance بیمه مشترک
coinsurance بیمه مشترک
condominiums حاکمیت مشترک
condominiums مالکیت مشترک
combined publications نشریات مشترک
condominiums حکومت مشترک
condominium تسلط مشترک
condominium حاکمیت مشترک
common area ناحیه مشترک
condominium مالکیت مشترک
condominium حکومت مشترک
common fraction مخرج مشترک
collective مشترک عمومی
coenotrope گرایش مشترک
interfaces وجه مشترک
commonwealths مشترک المنافع
commonwealth مشترک المنافع
interface سطح مشترک
bottom layer لایه مشترک
interface وجه مشترک
middling جمله مشترک
party walls دیوار مشترک
caveat subscriptor اخطار به مشترک
party wall دیوار مشترک
cenotrope گرایش مشترک
common multiple مضرب مشترک
commonest مشترک اشتراکی
commoners مشترک اشتراکی
common مشترک اشتراکی
common fate سرنوشت مشترک
intersections فصل مشترک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com