Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English
Persian
volatility product
محصول فرار
Other Matches
exchanges
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchange
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanged
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
exchanging
دادن محصول قدیم به عنوان بخشی از پرداخت محصول جدید
punches
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punched
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
punch
کارتی همراه با محصول یک مغازه , با سوراخهای پانچ شده حاوی داده درباره محصول
lam
فرار کردن گریختن فرار
lamming
فرار کردن گریختن فرار
lams
فرار کردن گریختن فرار
deserting
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
deserts
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
desert
کویر فرار کردن ترک پست کردن از خدمت فرار کردن
iso product curve
منحنی برابری محصول منحنی محصول یکسان
cad
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads
محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
scape
فرار
escapement
فرار
bridge escape
فرار از پل
escaping
فرار
breakaway
فرار
to take flight
فرار
drive
فرار گل زن
transgressor
فرار و
drives
فرار گل زن
loup
فرار
leg bail
فرار
subtile
فرار
volatile
فرار
mercurial
فرار
defection
فرار
escape
فرار
escaped
فرار
evasive
فرار
escapes
فرار
abscond
فرار کردن
fugitive
ناپایدار فرار
escape
فرار از خاک
fugitives
ناپایدار فرار
flyaway
فرار فراری
nonvolatile
غیر فرار
escape
گریز فرار
desertion
فرار بیوفایی
absconded
فرار کردن
absconding
فرار کردن
absconds
فرار کردن
guys
فرار گریز
getaways
گریز فرار
guy
فرار گریز
scape
فرار کردن
scape
وسیله فرار
escape
فرار کردن
postern
راه فرار
capital flight
فرار سرمایه
luft
خانه فرار
loup
فرار کردن
desertion
فرار از خدمت
escaped
فرار کردن
escapable
فرار کردنی
centrifugal
فرار از مرکز
scarpers
فرار کردن
scarpering
فرار کردن
fled
فرار کرده
escaping
گریز فرار
escaping
فرار از خاک
escaping
فرار کردن
scarper
فرار کردن
escapes
گریز فرار
escapes
فرار کردن
escape hatch
دریچه فرار
escape mechanism
وسیله فرار
escape trunk
دهلیز فرار
scarpered
فرار کردن
escaped
فرار از خاک
hot money
پول فرار
get away
فرار برو
fugitiveness
تمایل به فرار
fugitively
بطور فرار
flight of capital
فرار سرمایه
escaped
گریز فرار
escape velocity
سرعت فرار
flee
فرار کردن
fleeing
فرار کردن
flees
فرار کردن
escapes
فرار از خاک
getaway
گریز فرار
jailbreak
فرار از زندان
jailbreaks
فرار از زندان
tax evasion
فرار از مالیات
get away
<idiom>
فرار کردن
brain drain
فرار مغزها
to elope
فرار کردن
to run away
فرار کردن
to run off
فرار کردن
I made good my escape .
موفق به فرار شد
escapologists
اهل فرار
trailing edge
لبه فرار
escapism
فلسفه فرار
to run away
فرار کردن
scudding
فرار از باد
volatile storage
انباره فرار
volatile storage
حافظه فرار
volatility product
فراورده فرار
volatile file
فایل فرار
bolt-holes
راه فرار
bolt-hole
راه فرار
escapologist
اهل فرار
volatile compound
ترکیب فرار
volatile file
پرونده فرار
skip of the mat
فرار از تشک
skedaddle
فرار کردن
scape of molecules
فرار ملکول ها
volatile memory
حافظه فرار
yielded
محصول
return
[on something]
محصول
yields
محصول
lines
محصول
line
محصول
total product
محصول کل
crops
محصول
cropped
محصول
crop
محصول
outputs
محصول
commodities
محصول
commodity
محصول
fabrics
محصول
fabric
محصول
proceeds
محصول
output
محصول
products
محصول
product
محصول
harvests
محصول
yield
محصول
harvested
محصول
harvest
محصول
breach of prison
جرم فرار از زندان
give out
<idiom>
اجازه فرار دادن
flight square
خانه فرار شطرنج
give someone the slip
<idiom>
از کسی فرار کردن
turn tail
<idiom>
فرار از خطر یا مشکل
They escaped under cover of darkness.
درتاریکی شب فرار کردند
nonvolatile storage
حافظه غیر فرار
fly
گریختن از فرار کردن از
He ran away from scool .
از مدرسه فرار کرد
volatile oils
روغنهای فرار یا بخارشدنی
tax loopholes
روزنههای فرار مالیاتی
To beak jail .
از زندان فرار کردن
blockages
راه فرار را بستن
shoo
باکیش فرار دادن
shooed
باکیش فرار دادن
skulks
از زیرمسئولیت فرار کردن
shooing
باکیش فرار دادن
shoos
باکیش فرار دادن
skulked
از زیرمسئولیت فرار کردن
skulk
از زیرمسئولیت فرار کردن
eloping
فرار کردن با معشوق
tax evasion
فرار از پرداخت مالیات
bleed
فرار کردن یک سیال
skulking
از زیرمسئولیت فرار کردن
elope
فرار کردن با معشوق
eloped
فرار کردن با معشوق
eloped
گریختن فرار کردن
elope
گریختن فرار کردن
bleeds
فرار کردن یک سیال
elopes
فرار کردن با معشوق
elopes
گریختن فرار کردن
eloping
گریختن فرار کردن
blockage
راه فرار را بستن
to overrun one's creditors
از دست بستانکاران فرار کردن
photonegative
فرار کننده ودوشونده از نور
skirl
بسرعت باد فرار کردن
To block the escape routes.
راههای فرار را مسدود کردن
kick
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
To turn tail . To show a clean pair of heels .
فرار را بر قرار ترجیح دادن
kicks
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicking
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
kicked
فرار ناگهانی درپایان مسابقه دو
transaction in order
معامله به قصد فرار از دین
malingering
تعارض به منظور فرار ازخدمت
preconcert
قبلا فرار ومدار گذاردن
fabric
محصول تولید
cash crop
محصول فروشی
home-grown
محصول خانه
by product
محصول فرعی
released
گونه یک محصول
yield
محصول حاصل
releases
گونه یک محصول
average output
محصول متوسط
production
محصول عمل
by product
محصول جنبی
yields
محصول حاصل
turn over
محصول بازده
universal product code
کد جامع محصول
yielded
محصول حاصل
average product
محصول متوسط
production
تولید محصول
fabrics
محصول تولید
coemption
خرید کل محصول
fission product
محصول انشقاق
product capabilities
خواص محصول
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com