Dictiornary-Farsi | محفظه احتراق حلقوی شکل | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
can annular	محفظه احتراق حلقوی شکل
cannular	محفظه احتراق حلقوی شکل


Other Matches

multi chamber	نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
combustor	محفظه احتراق
combustion area	محفظه احتراق
combustion chamber	محفظه احتراق
burner cans	محفظه احتراق موتورهای توربینی
plug nozzle	نازلی در موتورهای راکت بامحفظه احتراق حلقوی وپیچشی
burner compartment	قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
charactristic lenght	نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
residence time	مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant	سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
loop sling	مهار حلقوی بار بند حلقوی
buffer chamber	جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
crossfiring	اتصال کوتاه بین دو سیم درسیستم احتراق که باعث احتراق نابهنگام میشود
premature ignition	احتراق نابهنگام احتراق بیموقع
loop pile	پرزهای حلقوی [این نوع پرز توسط بافت های ماشینی مثل فرش ماشینی بوجود آمده و به هر دو صورت ترکی و فارسی بافته می شود. اگر حلقه ها پس از اتمام کار بریده نشوند به آن پرز حلقوی می گویند. همانند سطح حوله.]
torch pot	[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage	فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
critical grid current	جریان احتراق شبکه ولتاژ احتراق شبکه
crankcase upper half	قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
vortiginous	حلقوی
cricoid	حلقوی
vortical	حلقوی
annular	حلقوی
annulate	حلقوی
orbiculate	حلقوی
convolute	حلقوی
ring cartilage	حلقوی
terete	حلقوی
annulated	حلقوی
loop code	کد حلقوی
sigmoid	حلقوی
ring tension	کشش حلقوی
annular eclipse	کسوف حلقوی
ring network	شبکه حلقوی
snap ring	خار حلقوی
verticillation	ارایش حلقوی
fairy ring	قارچ حلقوی
annular projection	برامدگی حلقوی
annular burner	مشعل حلقوی
ringing	حلقوی شدن
ring	جسم حلقوی
ringbolt hitching	خفت حلقوی
bustle pipe	لوله حلقوی
interlocking	حلقوی بافتن
loop knot tie	گره حلقوی
annulus	حلقه حلقوی
ring nebula	سحابی حلقوی
ring nebula	ابری حلقوی
ring armature	ارمیچر حلقوی
peristalsis	حرکات حلقوی
loop antenna	انتن حلقوی
apple ring fender	دفرای حلقوی
annular jet	فوران حلقوی
loop mill rolling	نوردکاری حلقوی
cup point	تیزی حلقوی
curl field	میدان حلقوی
induction ring heater	گرمکن حلقوی القائی
bagel	نان شیرینی حلقوی
convoluted	بهم تابیده حلقوی
lyraring nebula	ابری حلقوی شلیاق
atolls	جزیره مرجانی حلقوی
atoll	جزیره مرجانی حلقوی
circular shift	تغییر مکان حلقوی
lyraring nebula	سحابی حلقوی شلیاق
wakes	جریانهای حلقوی بال
wake	جریانهای حلقوی بال
vortices	جریان حلقوی یا گردابی
vortexes	جریان حلقوی یا گردابی
waked	جریانهای حلقوی بال
vortex drag	پسای جریانهای حلقوی
loop feeder	سیم تغذیه حلقوی
vortex	جریان حلقوی یا گردابی
uncoiled	غیر حلقوی کردن یا شدن
mantle ring	تیر حمال حلقوی شکل
warp-loop fringe	ریشه حلقوی [در قالی همدان]
uncoil	غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoils	غیر حلقوی کردن یا شدن
uncoiling	غیر حلقوی کردن یا شدن
toothed ring armature	ارمیچر حلقوی دندانه دار
coil antenna	انتن حلقوی به شکل سیم پیچ
envelope	محفظه
envelopes	محفظه
cavity	محفظه
cavities	محفظه
lacuna	محفظه
housing	محفظه
enclosure	محفظه
enclosures	محفظه
encasement	محفظه
chambers	محفظه
chamber	محفظه
containers	محفظه
container	محفظه
incasement	محفظه
guard assembly	محفظه
vortex filament	خطی که شدت یا تمرکزجریانهای حلقوی دران بیشتراست
vortex sheet	لایه نازک نامحدود سیال باحرکت حلقوی بینهایت
air chamber	محفظه هوا
resonating cavity	محفظه تشدید
primer pouch	محفظه چاشنی
breech	محفظه کولاس
shields	محفظه سپرشدن
intake chamber	محفظه ورودی
pinch	پایه محفظه
gas chambers	محفظه باروت
shield	محفظه سپرشدن
pinches	پایه محفظه
cases	فرف محفظه
system unit	محفظه سیستم
card cage	محفظه کارت
starting chamber	محفظه استارت
potpourri	محفظه عطر
oil pan	محفظه کارتر
ootheca	محفظه تخم
mould cavity	محفظه قالب
incubator	محفظه رشد
incubators	محفظه رشد
potpourris	محفظه عطر
gas chamber	محفظه باروت
breech recess	محفظه کولاس
breech ring	محفظه کولاس
case	فرف محفظه
circular cell	محفظه گرد
computer enclosure	محفظه کامپیوتر
oxidization	احتراق
deflagration	احتراق
explosions	احتراق
explosion	احتراق
seeting on fire	احتراق
arson	احتراق
burning	احتراق
firing	احتراق
ignition	احتراق
lighting	احتراق
combustion	احتراق
inflammation	احتراق
rotates	جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotate	جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
rotated	جابجایی داده دریک محل ذخیره سازی به صورت حلقوی
annular	وسایل و ابزار حلقه دار دارای علائم و اشکال حلقوی
slotting	تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slots	تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
slot	تعداد بیتهایی که یک پیام را شامل شوند و در شبکه حلقوی بچرخند
hopper	محفظه خوراک دستگاه
disk unit enclosure	محفظه واحد دیسک
floppy disk case	محفظه فلاپی دیسک
gas port	محفظه عبور گاز
caisson	[محفظه یا صندوق زیرآبی]
to tip something into a container [British E]	چیزی را در محفظه ای ریختن
gas chamber	محفظه اعدام با گاز
gas chambers	محفظه اعدام با گاز
canister	محفظه گلوله افشان
canisters	محفظه گلوله افشان
crankcase	محفظه میل لنگ
low pressure casing	محفظه ی فشار ضعیف
acoustical sound enclosure	محفظه عایق صوتی
reliquary	محفظه عتیقه باقیمانده
reliquaries	محفظه عتیقه باقیمانده
reaction chamber	محفظه فعل و انفعال
breech chamber	محفظه خرج انفجار
carter	محفظه میل لنگ
chamber furnace	کوره محفظه دار
gasholders	محفظه نگاهداری گاز
gasholder	محفظه نگاهداری گاز
hoppers	محفظه خوراک دستگاه
pre ignition	زود احتراق
ignition pulse	پالس احتراق
ignition cable	کابل احتراق
ignition charge	خرج احتراق
ignition choke	پیچک احتراق
ignition circuit	مدار احتراق
ignition condition	حالت احتراق
sulfur	اصل احتراق
ignitable	قابل احتراق
igniting agent	عامل احتراق
igniting point	نقطه احتراق
igniting spark	جرقه احتراق
ignitible	قابل احتراق
igniter switch	کلید احتراق
ignition by contact	احتراق تماسی
igniter switch	سوئیچ احتراق
ignition by incandescence	احتراق التهابی
ignition control	کنترل احتراق
ignition current	جریان احتراق
magneto ignition	احتراق با مگنت
two spark ignition	احتراق دو جرقهای
triple ignition	احتراق سه برقی
internal combustion	احتراق داخلی
surface burning	احتراق سطحی
single ignition	احتراق تک برقی
inexplosive	غیرقابل احتراق
ignition voltage	ولتاژ احتراق
ignition switch	کلید احتراق
ignition spark	جرقه احتراق
ignition pulse	ایمپولز احتراق
premature ignition	احتراق زودرس
ignition pulse	ضربه احتراق
ignition lag	تاخیر احتراق
ignition device	وسیله احتراق
firing accessories	لوازم احتراق