English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
system unit محفظه سیستم
Other Matches
multi chamber نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
torch pot [محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
crash conversion تبدیل یک سیستم به سیستم دیگر به وسیله به پایان بردن عملیات سیستم قدیمی به هنگام اجرا شدن سیستم جدید
ullage فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
run اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
blessed folder در یک سیستم Apple Maciontosh پرونده سیستم که حاوی فایل هایی است که به طور خودکار در هنگام روشن شدن سیستم بار شدند
sysgen فرایند تغییر سیستم عامل عمومی دریافت شده ازفروشنده به سیستم مناسبی که نیازهای یکپارچه استفاده کننده را براورده می سازدتولید سیستم
peripheral که به سیستم کامپیوتری اصلی متصل است . 2-هر وسیلهای که امکان ارتباط بین سیستم و خودش را فراهم کند ولی توسط سیستم اجرا نمیشود
crankcase upper half قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
integrated نرم افزار مثل سیستم عامل و پردازشگر کلمه که در سیستم کامپیوتری ذخیره شده است و طبق نیازهای سیستم است
encasement محفظه
containers محفظه
chambers محفظه
chamber محفظه
guard assembly محفظه
lacuna محفظه
cavity محفظه
enclosure محفظه
incasement محفظه
container محفظه
cavities محفظه
enclosures محفظه
housing محفظه
envelope محفظه
envelopes محفظه
card cage محفظه کارت
intake chamber محفظه ورودی
starting chamber محفظه استارت
primer pouch محفظه چاشنی
gas chambers محفظه باروت
potpourri محفظه عطر
combustor محفظه احتراق
mould cavity محفظه قالب
potpourris محفظه عطر
shields محفظه سپرشدن
shield محفظه سپرشدن
computer enclosure محفظه کامپیوتر
combustion area محفظه احتراق
oil pan محفظه کارتر
pinch پایه محفظه
pinches پایه محفظه
case فرف محفظه
cases فرف محفظه
ootheca محفظه تخم
incubator محفظه رشد
circular cell محفظه گرد
air chamber محفظه هوا
gas chamber محفظه باروت
resonating cavity محفظه تشدید
breech ring محفظه کولاس
breech recess محفظه کولاس
incubators محفظه رشد
breech محفظه کولاس
combustion chamber محفظه احتراق
carter محفظه میل لنگ
acoustical sound enclosure محفظه عایق صوتی
gasholder محفظه نگاهداری گاز
reliquary محفظه عتیقه باقیمانده
chamber furnace کوره محفظه دار
gasholders محفظه نگاهداری گاز
breech chamber محفظه خرج انفجار
low pressure casing محفظه ی فشار ضعیف
disk unit enclosure محفظه واحد دیسک
floppy disk case محفظه فلاپی دیسک
gas port محفظه عبور گاز
reliquaries محفظه عتیقه باقیمانده
canisters محفظه گلوله افشان
canister محفظه گلوله افشان
hopper محفظه خوراک دستگاه
reaction chamber محفظه فعل و انفعال
gas chamber محفظه اعدام با گاز
to tip something into a container [British E] چیزی را در محفظه ای ریختن
caisson [محفظه یا صندوق زیرآبی]
crankcase محفظه میل لنگ
gas chambers محفظه اعدام با گاز
hoppers محفظه خوراک دستگاه
cavity سوراخ حفره یا محفظه قالب
houses قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
can annular محفظه احتراق حلقوی شکل
dewar محفظه عایق حرارتی با دوجداره
ignitor محفظه حامل باروت اشتعال
housed قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
burner cans محفظه احتراق موتورهای توربینی
crankcase supercharger سوپرشارژر محفظه میل لنگ
cavities سوراخ حفره یا محفظه قالب
house قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
rhumbatron نوع متداول محفظه تشدید
cannular محفظه احتراق حلقوی شکل
standby سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
standbys سیستم ثانویی سیستم اصلی , که وقتی سیستم اصلی خراب شود استفادهمی شود
policonic projection سیستم تصویر چند مخروطی سیستم تهیه نقشه چندمخروطی
coupling نوعی رابطه متقابل بین سیستم هایا خصوصیات یک سیستم
bifuel propulsion سیستم خروج گاز با فشارحاصله از دو نوع سوخت سیستم جت دو سوختی
desk accessory در یک سیستم Apple Macitosh امکان افزوده که سیستم را بهبود میبخشد
Thermoses قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
crankcase bottom o.lower half قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
vault storage محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
crankcase explusion سرو صدای داخل محفظه لنگ
ccd محفظه هایی برای ذخیره داده
flooder غرق کننده محفظه مین زیرابی
cartridge جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
Thermos قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
crankcase محفظه کارتر پوسته میل لنگ
cartridges جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
time capsule محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
chcp در سیستم عاملهای OS \ MS DOS دستور سیستم که صفحه کد مورد استفاده را بیان میکند
design phase فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
native کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
natives کامپایلری که کد تولید میکند که روی سیستم مشابه سیستم جاری اجرا میشود.
download فرایند انتقال اطلاعات از یک سیستم کامیپوتر مرکزی بزرگ به سیستم کامپیوترکوچک و دور
tar سیستم فشرده سازی فایل روی کامپیوتر که سیستم عامل Unix را اجرا میکند
ES IS سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
demand نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demanded نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
demands نرم افزار سیستم که صفحات را از سیستم حافظه مجازی بازیابی میکند در صورت نیاز
diabatic process پوسهای در یک سیستم ترمودینامیک که در ان انتقال انرژی بین داخل و خارج سیستم صورت میگیرد
building block principle طراحی سیستم برای ساختن سیستم بزرگتر modularity
standbys سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
three phase four wire system سیستم سه فازه باسیم نقطه ستاره سیستم چهارسیمه
system diagnostics امکانات عیب شناسی سیستم تشخیص خرابی سیستم
standby سیستم پشتیبان که در صورت خرابی سیستم فعال میشود
automatic levelling سیستم متعادل کننده خودکارهواپیما سیستم ترازکننده خودکار
bridged سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
bridges سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
mttf متوسط مدت زمانی که در ان سیستم یا مولفه سیستم بدون خطا کار کندFailure To Time ean
bridge سخت افزار یا نرم افزاری که به اجزای یک سیستم قدیمی اجازه استفاده در سیستم جدید میدهد
panels بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن
panel بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
equipment bay محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
failure بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
desktop در یک سیستم Apple Macitoshفایل سیستم برای ذخیره سازی اطلاعات در باره فایلهای روی دیسک یا حجم
failures بخشی از سیستم عامل که خودکار که موقعیت فعلی سیستم و دادههای مربوطه را حفظ میکند پس از تشخیص خطا
off load انتقال کارها از یک سیستم کامپیوتری به سیستم دیگری که براحتی بار میشود قراردادن داده ها در یکدستگاه جانبی
lambert projection سیستم لامبر یا سیستم نقشه برداری مخروطی
warm boot شروع مجدد سیستم که معمولاگ سیستم عامل را هرباره بارمیکند ولی دیگر سخت افزار را بررسی نمیکند
expansion card کارتی که به منظور نصب تراشه یا مدار اضافی به یک سیستم افزوده میشود تا این که قابلیت سیستم توسعه یابد
link encryption خودکار کردن سیستم رمز اتصال سیستم رمز به یک سیستم مخابراتی خودکار
slices مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
slice مدت زمانی که به کاربر یا برنامه یاکا در یک سیستم چندکاره اختصاص داده شود. مدت زمانی که به یک کار در سیستم اشتراک زمانی داده شود یا در سیستم چند برنامهای
open 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
opens 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
opened 1-سیستم غیراختصاصی که تحت کنترل شرکتی نیست . 2-سیستمی که به صورت ساخته شده که سیستم عاملهای مختلف می توانند با هم کار کنند
interior label بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
burner compartment قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
system flowchart نمودار گردش سیستم روندنمای سیستم
designation system سیستم تعیین وسایل سیستم انتخاب
masters ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
mastered ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
master ترمینالی در شبکه که نسبت به سایرین تقدم دارد و توسط مدیر سیستم برای تنظیم سیستم یا انجام دستورات مقدم به کار می رود
cartridges محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
toner محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
cartridge محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
compatibility پنجره یا بخشی در سیستم عامل که برنامه هایی را که برای سیستم عاملهای متفاورت ولی مربوط به هم نوشته شده اند را میتواند اجرا کند
residence time مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
multipropellant سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند
vapor pressure فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
environments متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
upload انتقال یک کپی از یک برنامه انتقال داده از یک سیستم استفاده کننده به یک سیستم کامپیوتری راه دور
shell نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
crossover تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
conversions تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
system's design مدل سیستم طرزساخت سیستم
conversion تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر
drainage system سیستم ابیاری سیستم تخلیه اب
power system سیستم قدرت سیستم انرژی
parallelled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
paralleled اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallel اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallelling اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
parallels اجرای کامپیوتر قدیمی و جید با هم که امکان بررسی سیستم قدیمی را میدهد تا پیش از آنکه تنها سیستم مورد استفاده شود
oases یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
oasis یک سیستم عامل چند استفاده کننده که در چندین سیستم ریزکامپیوتر استفاده می گردد
buddy system سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
delayed opening سیستم پرتاب چتر با باز شدن تاخیری سیستم تاخیر در بازشدن چتر
plenum chamber محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
descriptions بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
description بخشی از سیستم پایگاه داده که ساختار سیستم و داده را شرح میدهد
control stick سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
paching central سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
BAT file extension مشخصه استاندارد سه حرفی فایل در سیستم -MS DOS برای مشخص کردن فایل دستهای فایل متن حاوی دستورات سیستم
piggyback سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
piggybacks سیستم عامل که از سوی سیستم عامل دیگر اجرا میشود
computerization عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
bomb sighting system سیستم نشانه روی بمب سیستم هدف گیری بمب
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
helmzhold resonator محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید
democratic comiteism سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
highway خط ارتباطی تشکیل شده از چندین سیم که بخشهای مختلف سیستم سخت افزاری کامپیوتر را بهم وصل میکند و روی آن ارسال و دریافت داده با مدارهای مختلف درون سیستم انجام میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com