Total search result: 129 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
carter |
محفظه میل لنگ |
crankcase |
محفظه میل لنگ |
|
|
Search result with all words |
|
card |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
cards |
کارتی که فقط حاوی شیارهای هادی است بین اتصال کارت اصلی و کارت اضافی که باعث میشود کارت اضافه به آسانی کارکند و بررسی شود در خارج از محفظه آن |
house |
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه |
housed |
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه |
houses |
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه |
slave |
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد |
slaved |
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد |
slaves |
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد |
slaving |
محفظه داده که داده را از باس اصلی می گیرد |
Thermos |
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت |
Thermoses |
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت |
gas chamber |
محفظه اعدام با گاز |
gas chamber |
محفظه باروت |
gas chambers |
محفظه اعدام با گاز |
gas chambers |
محفظه باروت |
canister |
محفظه گلوله افشان |
canisters |
محفظه گلوله افشان |
panel |
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت |
panels |
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت |
shield |
محفظه سپرشدن |
shields |
محفظه سپرشدن |
hopper |
محفظه خوراک دستگاه |
hoppers |
محفظه خوراک دستگاه |
envelope |
محفظه |
envelopes |
محفظه |
case |
فرف محفظه |
cases |
فرف محفظه |
cavities |
محفظه |
cavities |
سوراخ حفره یا محفظه قالب |
cavity |
محفظه |
cavity |
سوراخ حفره یا محفظه قالب |
potpourri |
محفظه عطر |
potpourris |
محفظه عطر |
ignite |
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن |
ignited |
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن |
ignites |
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن |
igniting |
اتش کردن محفظه حامل باروت مشتعل کردن |
gasholder |
محفظه نگاهداری گاز |
gasholders |
محفظه نگاهداری گاز |
chamber |
محفظه |
chambers |
محفظه |
housing |
محفظه |
enclosure |
محفظه |
enclosures |
محفظه |
container |
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف |
container |
محفظه |
containers |
جعبه حاوی وسایل جعبه اماد جعبه محفظه فرف |
containers |
محفظه |
cartridge |
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه |
cartridge |
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است |
cartridges |
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه |
cartridges |
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است |
incubator |
محفظه رشد |
incubators |
محفظه رشد |
chip |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
chips |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
reliquaries |
محفظه عتیقه باقیمانده |
reliquary |
محفظه عتیقه باقیمانده |
pinch |
پایه محفظه |
pinches |
پایه محفظه |
acoustical sound enclosure |
محفظه عایق صوتی |
air chamber |
محفظه هوا |
breech |
محفظه کولاس |
breech chamber |
محفظه خرج انفجار |
breech recess |
محفظه کولاس |
breech ring |
محفظه کولاس |
buffer chamber |
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع |
burner cans |
محفظه احتراق موتورهای توربینی |
burner compartment |
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است |
can annular |
محفظه احتراق حلقوی شکل |
cannular |
محفظه احتراق حلقوی شکل |
carbon tracking |
باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند |
card cage |
محفظه کارت |
ccd |
محفظه هایی برای ذخیره داده |
chamber furnace |
کوره محفظه دار |
charactristic lenght |
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت |
circular cell |
محفظه گرد |
combustion area |
محفظه احتراق |
combustion chamber |
محفظه احتراق |
combustor |
محفظه احتراق |
computer enclosure |
محفظه کامپیوتر |
conex |
محفظه حمل بار اطاق بار |
coriolis effect |
پاسخهای فیزیولوژیکی شخصی که داخل یک محفظه در حال دوران در هر جهت بجز جهت موازی با محورهادرحال حرکت است |
crankcase |
محفظه کارتر پوسته میل لنگ |
crankcase bottom o.lower half |
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر |
crankcase explusion |
سرو صدای داخل محفظه لنگ |
crankcase supercharger |
سوپرشارژر محفظه میل لنگ |
crankcase upper half |
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی |
dewar |
محفظه عایق حرارتی با دوجداره |
disk unit enclosure |
محفظه واحد دیسک |
electrostatic |
محفظه فلزی که با ماده حساس پوشیده شده است . و متصل به زمین است که آن را از واسط ها حفظ میکند |
encasement |
محفظه |
equipment bay |
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود |
flooder |
غرق کننده محفظه مین زیرابی |
floppy disk case |
محفظه فلاپی دیسک |
gas port |
محفظه عبور گاز |
guard assembly |
محفظه |
helmzhold resonator |
محفظه توخالی که تنها با یک سوراخ کوچک به محیط خارج مرتبط است و در ازای فرکانس معینی به تشدید درمی اید |
ignitor |
محفظه حامل باروت اشتعال |
incasement |
محفظه |
Other Matches |
|
multi chamber |
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند |
torch pot |
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی] |
ullage |
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت |
lacuna |
محفظه |
mould cavity |
محفظه قالب |
intake chamber |
محفظه ورودی |
starting chamber |
محفظه استارت |
system unit |
محفظه سیستم |
resonating cavity |
محفظه تشدید |
oil pan |
محفظه کارتر |
primer pouch |
محفظه چاشنی |
ootheca |
محفظه تخم |
to tip something into a container [British E] |
چیزی را در محفظه ای ریختن |
caisson |
[محفظه یا صندوق زیرآبی] |
reaction chamber |
محفظه فعل و انفعال |
low pressure casing |
محفظه ی فشار ضعیف |
rhumbatron |
نوع متداول محفظه تشدید |
time capsule |
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی |
vault storage |
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه |
to break into something |
از محفظه ای [با زور وارد شدن و] دزدی کردن |
interior label |
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد |
toner |
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود |
residence time |
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند |
multipropellant |
سوخت راکت متشکل از دو یاچند جزء که بصورت مجزا به محفظه احتراق وارد میشوند |
vapor pressure |
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی |
plenum chamber |
محفظه اب بندی شده درتوربینهای گاز که سبب ملایم کردن و گرفتن نوسانات جریان هوا میگردد |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |