Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
low pressure casing
محفظه ی فشار ضعیف
Other Matches
low head plant
نیروگاه ابی فشار ضعیف تاسیسات فشار ضعیف
low voltage distribution system
شبکه پخش فشار ضعیف تاسیسات پخش فشار ضعیف
low voltage line
خط فشار ضعیف
low potential
فشار ضعیف
low voltage
فشار ضعیف
low tension
فشار ضعیف
low voltage switch
کلید فشار ضعیف
low voltage projection lamp
لامپ فشار ضعیف
low voltage system
سیستم فشار ضعیف
low voltage lamp
لامپ فشار ضعیف
low voltage installation
تاسیسات فشار ضعیف
low pressure discharge
تخلیه ی فشار ضعیف
low pressure boiler
دیگ فشار ضعیف
low voltage voltmeter
ولتمتر فشار ضعیف
low voltage insulator
ایزولاتور فشار ضعیف
low voltage plant
تاسیسات فشار ضعیف
low voltage transformer
ترانسفورماتور فشار ضعیف
low voltage fuse
فیوز فشار ضعیف
low pressure lamp
لامپ فشار ضعیف
low voltage side
سمت فشار ضعیف
low pressure turbine
توربین فشار ضعیف
low voltage current
جریان فشار ضعیف
low voltage distribution
پخش فشار ضعیف
low voltage network
شبکه ی فشار ضعیف
low voltage operation
کاردر فشار ضعیف
low voltage power station
نیروگاه فشار ضعیف
low voltage heating
گرمایش فشار ضعیف
low pressure plasma
پلاسمای فشار ضعیف
low voltage relay
رله فشار ضعیف
low voltage engineering
تکنیک فشار ضعیف
low voltage supply
منبع فشار ضعیف
low voltage engineering
مهندسی فشار ضعیف
low pressure mercury lamp
لامپ فشار ضعیف جیوهای
low voltage supply system
سیستم تغذیه فشار ضعیف
low voltage winding
سیم پیچی فشار ضعیف
low voltage wiring
سیم کشی فشار ضعیف
low voltage operation
فرایند کار فشار ضعیف
low voltage arc
قوس نوری فشار ضعیف
low tension battery
باتری فشار ضعیف رادیو
low tension winding
سیم پیچ فشار ضعیف
p
سیم پیچ فشار ضعیف
low voltage system
شبکه ی فشار ضعیف تاسیسات فشارضعیف
hypotension
فشار خیلی ضعیف وغیرعادی رگها
vapor pressure
فشار مولکولهای بخار روی دیواره فرف یا محفظه برابر فشارهای جزئی یا سهمی
multi chamber
نوعی محفظه احتراق درموتورهای توربین که در ان محفظه ها دورتادورقرارگرفته اند
buffer chamber
جان لوله محفظه ضربت گیر محفظه دافع
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
softies
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softy
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
softie
پسر ضعیف وزن نما ادم ضعیف وسست عنصر
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
palls
ضعیف شدن ضعیف کردن
palling
ضعیف شدن ضعیف کردن
pall
ضعیف شدن ضعیف کردن
palled
ضعیف شدن ضعیف کردن
cabin pressure
فشار مطلق داخل هواپیما اختلاف فشار بین کابین واتمسفر پیرامون
weak constitution
بنیه ضعیف ضعف بنیه مزاج ضعیف
pressurized cabin
اطاق فشار هوای هواپیما کابین فشار
compensating relief valve
شیر رها کننده فشار با شیرترمواستاتیک برای کاهش فشار تنظیم شده هنگامیکه روغن داغ است
crankcase upper half
قسمت فوقانی محفظه لنگ محفظه لنگ فوقانی
pitot static system
سیستم نشان دهندهای که باترکیبی از فشار محلی تغذیه میشود اختلاف این دو فشار باسرعت نسبی فاهری متناسب است
pore pressure
فشارمنفذی فشار اب منفذی فشار خنثی
cabin pressurization safety valve
شیری مرکب از شیر خلاص فشار و خلاء و شیر تخلیه برای جلوگیری از افزایش بیش از حد فشار داخل کابین
compressor pressure ratio
نسبت فشار سیال بعد ازکمپرسوز یا در خروجی ان به فشار سیال قبل از ورودیا در ورودی ان
isopiestic
دارای فشار یکسان خط هم فشار
incasement
محفظه
enclosure
محفظه
container
محفظه
containers
محفظه
housing
محفظه
envelope
محفظه
encasement
محفظه
chamber
محفظه
guard assembly
محفظه
chambers
محفظه
envelopes
محفظه
cavity
محفظه
cavities
محفظه
enclosures
محفظه
lacuna
محفظه
resonating cavity
محفظه تشدید
computer enclosure
محفظه کامپیوتر
system unit
محفظه سیستم
shields
محفظه سپرشدن
shield
محفظه سپرشدن
combustor
محفظه احتراق
starting chamber
محفظه استارت
primer pouch
محفظه چاشنی
mould cavity
محفظه قالب
potpourris
محفظه عطر
potpourri
محفظه عطر
breech ring
محفظه کولاس
breech recess
محفظه کولاس
breech
محفظه کولاس
pinch
پایه محفظه
pinches
پایه محفظه
intake chamber
محفظه ورودی
oil pan
محفظه کارتر
ootheca
محفظه تخم
combustion chamber
محفظه احتراق
combustion area
محفظه احتراق
incubator
محفظه رشد
incubators
محفظه رشد
gas chambers
محفظه باروت
gas chamber
محفظه باروت
case
فرف محفظه
circular cell
محفظه گرد
cases
فرف محفظه
card cage
محفظه کارت
air chamber
محفظه هوا
hopper
محفظه خوراک دستگاه
reaction chamber
محفظه فعل و انفعال
caisson
[محفظه یا صندوق زیرآبی]
hoppers
محفظه خوراک دستگاه
disk unit enclosure
محفظه واحد دیسک
canisters
محفظه گلوله افشان
gasholder
محفظه نگاهداری گاز
carter
محفظه میل لنگ
reliquaries
محفظه عتیقه باقیمانده
canister
محفظه گلوله افشان
gas chambers
محفظه اعدام با گاز
gas chamber
محفظه اعدام با گاز
to tip something into a container
[British E]
چیزی را در محفظه ای ریختن
crankcase
محفظه میل لنگ
acoustical sound enclosure
محفظه عایق صوتی
breech chamber
محفظه خرج انفجار
gas port
محفظه عبور گاز
gasholders
محفظه نگاهداری گاز
reliquary
محفظه عتیقه باقیمانده
floppy disk case
محفظه فلاپی دیسک
chamber furnace
کوره محفظه دار
can annular
محفظه احتراق حلقوی شکل
houses
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
house
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
rhumbatron
نوع متداول محفظه تشدید
cannular
محفظه احتراق حلقوی شکل
cavities
سوراخ حفره یا محفظه قالب
cavity
سوراخ حفره یا محفظه قالب
ignitor
محفظه حامل باروت اشتعال
burner cans
محفظه احتراق موتورهای توربینی
dewar
محفظه عایق حرارتی با دوجداره
crankcase supercharger
سوپرشارژر محفظه میل لنگ
housed
قرار دادن یک وسیله در یک محفظه
Thermos
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
cartridge
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
time capsule
محفظه محتوی اثار تاریخی وفرهنگی
crankcase explusion
سرو صدای داخل محفظه لنگ
vault storage
محفظه یا انبار ضد حریق وبتون ارمه
crankcase bottom o.lower half
قسمت تحتانی محفظه لنگ کف کارتر
cartridges
جعبه پلاستیکی که محفظه جوهر است
Thermoses
قمقمه محفظه یافرف عهایق حرارت
ccd
محفظه هایی برای ذخیره داده
flooder
غرق کننده محفظه مین زیرابی
crankcase
محفظه کارتر پوسته میل لنگ
piezoelectric
ویژگی برخی کریستالها که به هنگام اعمال ولتاژ به انهاتحت فشار قرار می گیرند یابه هنگام قرار گرفتن درمعرض فشار مکانیکی یک ولتاژ تولید می کنند
panels
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
to break into something
از محفظه ای
[با زور وارد شدن و]
دزدی کردن
equipment bay
محفظه یا جعبهای که تجهیزات الکترونیکی در ان نصب میشود
panel
بخش مسط ح محفظه با قط عات کنترل و سوکت
energy absorber
مکانیسم ضربه گیری مکانیسم دفع فشار حرکت دستگاه دفع فشار
impluse level
سطح فشار ضربهای استحکام فشار ضربهای
high voltage transformer
ترانسفورماتور فشار قوی مبدل فشار قوی
burner compartment
قسمتی از روپوش موتور که روی محفظه احتراق قرارگرفته است
interior label
بجای اینکه برچسب خارجی یا فیزیکی روی محفظه باشد
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
charactristic lenght
نسبت حجم محفظه احتراق به مساحت دهانه ورودی موتوردر راکت
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
toner
محفظه پلاستیکی برای تونر پودری که در چاپگر لیزری استفاده میشود
pitot pressure
فشار وارد به انتن فشارسنج هواپیما یا ناو فشار انتن فشارسنج
clear one's ears
متعادل کردن فشار نسبت به پرده گوشها هنگام شیرجه فشار متعادل در طرفین هنگام شیرجه در اب
residence time
مدت زمانیکه قطرات کوچک سوخت در محفظه احتراق توربین گاز میمانند
asthenic
ضعیف
slender
ضعیف
wonky
ضعیف
slackest
ضعیف
slack
ضعیف
weaknesses
ضعیف
weakest
ضعیف
soft
ضعیف
fainter
ضعیف
adynamic
ضعیف
fragile
ضعیف
languorous
ضعیف
puny
ضعیف
leans
ضعیف
leaned
ضعیف
lean
ضعیف
softest
ضعیف
softer
ضعیف
anile
ضعیف
anemic
ضعیف
defective
ضعیف
faints
ضعیف
faintest
ضعیف
fainted
ضعیف
faint
ضعیف
pusillanimous
ضعیف
feeblish
ضعیف
weakling
ضعیف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com