Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 119 (7 milliseconds)
English	Persian
junction	محل الحاق چهارراه
junctions	محل الحاق چهارراه
Other Matches
concatenate	الحاق الحاق کردن
intersection	چهارراه
road junction	چهارراه
intersections	چهارراه
cross way=cross road	چهارراه
cross road	چهارراه
junctions	چهارراه
street crossing	چهارراه
junction	چهارراه
staggered junction	چهارراه سر نیزهای چهارراه نیزهای
roundabouts	چهارراه فلکهای
roundabout	چهارراه فلکهای
net lock	قفل چهارراه
trumpet junction	چهارراه شیپوری
trumpet interchange	چهارراه شیپوری
scissor junction	چهارراه کج همبر اریب
Go to the first crossroad.	به اولین چهارراه بروید.
Go to the second crossroad.	به دومین چهارراه بروید.
plotted	نشانه میان چهارراه
plotted	سنگ وسط چهارراه
plots	نشانه میان چهارراه
plots	سنگ وسط چهارراه
plot	نشانه میان چهارراه
plot	سنگ وسط چهارراه
half cloverload junction	چهارراه نیمه شبدری
multilevel junction	چهارراه چند طبقه
net lock	سیم بند چهارراه
cross road	محل تقاطع دو جاده چهارراه
junction	پیوندگاه [جای انشعاب چهارراه ]
flyover junction	تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز
cross roads	تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست
interpolations	الحاق
concatenation	الحاق
addendum	الحاق
insets	الحاق
addenda	الحاق
joinder	الحاق
adjunction	الحاق
insertion	الحاق
inset	الحاق
interpolation	الحاق
incorporation	الحاق
juxtaposition	الحاق
merging	الحاق
unions	الحاق
union	الحاق
annexation	الحاق
additament	الحاق
subjunction	الحاق
adhesion	الحاق
juncture	الحاق
joining	الحاق
attributed <adj.> <past-p.>	الحاق شده
affected [added] <adj.> <past-p.>	الحاق شده
annexed <adj.> <past-p.>	الحاق شده
affixed <adj.> <past-p.>	الحاق شده
incorporative	وابسته به الحاق
junction point	نقطه الحاق
attached <adj.> <past-p.>	الحاق شده
enclosed <adj.> <past-p.>	الحاق شده
allotted <adj.> <past-p.>	الحاق شده
allocated <adj.> <past-p.>	الحاق شده
assigned <adj.> <past-p.>	الحاق شده
surcharge and falsify	الحاق و حذف
irredentism	الحاق گرایی
insert	الحاق کردن
append	الحاق کردن
appended	الحاق کردن
appending	الحاق کردن
appends	الحاق کردن
augments	الحاق کردن
augmenting	الحاق کردن
link up	عمل الحاق
augmented	الحاق کردن
augment	الحاق کردن
link-up	عمل الحاق
link-ups	عمل الحاق
accessing	الحاق اضافه
accessed	الحاق اضافه
access	الحاق اضافه
catenate	الحاق کردن
link	الحاق ملحق
link	نقطه الحاق
junctions	نقطه الحاق
catena	الحاق کردن
junction	نقطه الحاق
annexation of territory	الحاق سرزمین
accesses	الحاق اضافه
inserts	الحاق کردن
inserting	الحاق کردن
accession	الحاق حقوق
adhesion	الحاق دولتی به یک پیمان
supplement	الحاق زاویه مکمل
supplemented	الحاق زاویه مکمل
object assembly test	ازمون الحاق قطعات
rendezvous area	نقطه الحاق یکانها
cross over point	نقطه الحاق مسیرها
assembly	نقطه الحاق هوایی
synoecy	اتحاد واتفاق الحاق
synoeky	اتحاد واتفاق الحاق
supplements	الحاق زاویه مکمل
supplementing	الحاق زاویه مکمل
epenthesis	الحاق حرفی درمیان کلمه
group rendezvous	نقطه الحاق گروهی یا قسمتی
accession	شیی ء اضافه یا الحاق شده
boat rendezvous area	منطقه الحاق قایقهای ناو گروه
force rendezvous	نقطه الحاق هواپیماها یاکشتیها برای اجرای عملیات
affected [added] <adj.> <past-p.>	اضافه شده [الحاق شده]
concatenate	مسلسل کردن الحاق کردن
enclosed <adj.> <past-p.>	اضافه شده [الحاق شده]
attributed <adj.> <past-p.>	اضافه شده [الحاق شده]
attached <adj.> <past-p.>	اضافه شده [الحاق شده]
annexed <adj.> <past-p.>	اضافه شده [الحاق شده]
affixed <adj.> <past-p.>	اضافه شده [الحاق شده]
surrendered	الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrender	الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل
surrenders	الحاق ملک کوچکتر به ملک بزرگتر مستحیل شدن ملک جزء در ملک کل

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com