English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (7 milliseconds)
English Persian
square leg محل بازیگر در ردیف توپزن وکمی دور از او
Other Matches
cover point محل بازیگر در نقطه معینی دور از توپزن
designated hitter بازیگر تعیین شده بعنوان توپزن بجای توپ انداز
high time اصل موقع وکمی هم گذشته ازموقع
Jaldar [نوعی طرح پاکستانی که در آن ردیف های لوزی شکل و هشت وجهی بصورت یک ردیف در میان بافته می شوند.]
send in وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان
stacks قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stacked قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
stack قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف
terraced houses خانههای در یک ردیف ردیف خانه ها
double footed بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا
row marker دستک نشانه ردیف مین علامت ردیف مین
buckets جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
bucket جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست
batsmen توپزن
backstop توپزن
batsman توپزن
balks خطای توپزن
balking خطای توپزن
battery توپزن و توپگیر
stonewaller توپزن تدافعی
baulked خطای توپزن
control توپزن دقیق
baulking خطای توپزن
baulks خطای توپزن
controls توپزن دقیق
balked خطای توپزن
banjo hitter توپزن ضعیف
controlling توپزن دقیق
balk خطای توپزن
batteries توپزن و توپگیر
catcher توپگیر پشت سر توپزن
stumping سوزاندن توپزن کریکت
stumped سوزاندن توپزن کریکت
fine leg محل پشت سر توپزن
stumps سوزاندن توپزن کریکت
on drive ضربه بسمت توپزن
stump سوزاندن توپزن کریکت
duck اخراج توپزن بی امتیاز
ducks اخراج توپزن بی امتیاز
counting تعداد امتیاز توپزن
counts تعداد امتیاز توپزن
dismissing سوزاندن توپزن و اخراج او
duckings اخراج توپزن بی امتیاز
dismisses سوزاندن توپزن و اخراج او
ducked اخراج توپزن بی امتیاز
ground محل ایستادن توپزن
count تعداد امتیاز توپزن
take a wicket سوزاندن توپزن کریکت
defense دفاع توپزن از میله ها
doubled up توپزن 0001امتیازی فصل
doubled توپزن 0001امتیازی فصل
double توپزن 0001امتیازی فصل
dismiss سوزاندن توپزن و اخراج او
counted تعداد امتیاز توپزن
blooper پرتاب اهسته توپ به توپزن
out of one's ground تجاوز توپزن از محل ایستادن
beanball توپی که هدف ان سر توپزن باشد
night watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
leg hit ضربه بسمت محدوده توپزن
night-watchmen توپزن پایان مسابقه کریکت
ball توپ دور از دسترس توپزن
night-watchman توپزن پایان مسابقه کریکت
complete game یک بازی کامل از طرف توپزن
handle the ball دست زدن توپزن به توپ
down میله افتاده واخراج توپزن
comebacker ضربه توپ زمینی بطرف توپزن
cleanup توپزن چهارم که معمولا قوی است
coacher یک از دو نفر توپزن تیم بیس بال
beans ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
bean ضربه زدن به سر توپزن باپرتاب توپ
dig in جای پاکندن درزمین ازطرف توپزن
half century 05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
skittle سوزاندن چند توپزن به اسانی پشت سر هم
finest ضربه توپزن به پشت منطقه خود
opener هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
third man محل توپگیر دور از توپزن کریکت
silly بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
silliest بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
sillier بیش از حد نزدیک بودن توپگیربه توپزن
throw out سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
yorked توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
fined ضربه توپزن به پشت منطقه خود
fine ضربه توپزن به پشت منطقه خود
long off موضع گرفتن در جلو توپزن ودور از او در یک طرف
castle میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
take guard وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
inswinger توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
castles میله هایی که توپزن ازان دفاع میکند
leg side قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
bowled باختن توپزن در نتیجه انداختن میله افقی
send down پرتاب کردن توپ بسوی میله توپزن
late cut ضربهای که توپ را به منطقه پشت توپزن می فرستد
leg glance ضربهای که توپ را مستقیما"به پشت توپزن می فرستد
steal از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
steals از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
called strick پرتابی که از منطقه توپزن می گذرد ولی ضربه نمیخورد
pitches بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
off spin چرخش توپ که تغییر سمت نزدیک توپزن میدهد
innings نوبت هر توپزن تا اخراج او مدتی که یک تیم توپ می زند
brush back پرتاب توپ از بالا برای عقب راندن توپزن
pitch بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
leg theory روش تهاجمی محاصره کردن توپزن در سمت محدوده او
long on موضه گرفتن در جلو توپزن ودور از او در طرف دیگر
popping crease خط 8 متری در طرفین میله که محدوده جلویی توپزن است
long hop توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
leg before wicket حرکت غیرمجاز توپزن در سدکردن راه توپ با پا یا بدن
leg break بلند شدن توپ از سمت توپزن بطرف میله
coacher مامور علامت دادن ازمربی به توپزن فعال بیس بال
leg before ضربه خوردن به پا پیش ازمیله که باعث سوختن توپزن میشود
half volley پرتاب نزدیک به توپزن که بیدرنگ پس از بلند شدن ضربه می خورد
ranks ردیف
sequences ردیف
sequence ردیف
ranks ردیف صف
row ردیف
rows ردیف
cue ردیف
cues ردیف
rowed ردیف
ranked ردیف صف
ranked ردیف
ranged ردیف
ranges ردیف
class ردیف
classed ردیف
classes ردیف
classing ردیف
run ردیف
runs ردیف
columns ردیف
column ردیف
rank ردیف صف
rank ردیف
range ردیف
line ردیف
tiers ردیف
wracks ردیف
wracked ردیف
racked ردیف
racks ردیف
octachord ردیف
tier ردیف
rack ردیف
lines ردیف
deque ردیف
out مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
out- مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
leg bye امتیاز با دویدن در نتیجه خوردن توپ به بدن توپزن ومنحرف شدن ان
outed مربوط به 9بخش اول زمین 81 بخشی گلف سوختن یا اخراج توپزن
bunter توپزن ماهر در ضربه بدون تاب دادن چوب بیس بال
colonnade ردیف ستون
single line ردیف مجزا
single line ردیف تکی
pattern ردیف بندی
patterns ردیف بندی
clavier ردیف جا انگشتی
file number شماره ردیف
range سلسله ردیف
hedgerows ردیف خاربن
hedgerow ردیف خاربن
ranged سلسله ردیف
ranges سلسله ردیف
in a row ردیف شده
tier ردیف افقی
spooler برنامه ردیف گر
tier ردیف شدن
single file یک ردیف ستون
tier ردیف کردن
shaw ردیف درختان
tier ردیف صندلی
seriation ردیف کردن
clavier ردیف مضراب
succession ردیف جانشینی
successions ردیف جانشینی
seriated ردیف شده
tiers ردیف صندلی
tierced ردیف دار
item number شماره ردیف
realigns ردیف کردن
realigning ردیف کردن
realigned ردیف کردن
realign ردیف کردن
lance corporal هم ردیف سرجوخه
aline ردیف شدن
colonnades ردیف ستون
tiers ردیف افقی
tiers ردیف شدن
tiers ردیف کردن
tierced ردیف شده
serially بطور ردیف
aligned ردیف کردن
series سلسله ردیف
rows ردیف کردن
rows ردیف مین
align ردیف کردن
aligning ردیف کردن
aligns ردیف کردن
string ردیف سلسله
rows ردیف سطر
rowed ردیف مین
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com