Total search result: 111 (8 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
level crossing |
محل تقاطع دو خط راه اهن |
level crossings |
محل تقاطع دو خط راه اهن |
|
|
Search result with all words |
|
focus |
نقطه تقاطع |
focused |
نقطه تقاطع |
focuses |
نقطه تقاطع |
focussed |
نقطه تقاطع |
focusses |
نقطه تقاطع |
focussing |
نقطه تقاطع |
junction |
تقاطع |
junction |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
junctions |
تقاطع |
junctions |
محل اتصال یا پیوند نقطه تقاطع نقطه انشعاب نقطه گره |
meet |
مواجه شدن تقاطع کردن |
meet |
مقتضی تقاطع |
meets |
مواجه شدن تقاطع کردن |
meets |
مقتضی تقاطع |
intersection |
تقاطع |
intersection |
تقاطع همبر |
intersections |
تقاطع |
intersections |
تقاطع همبر |
skyline |
خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است |
skylines |
خط افق که محل تقاطع زمین واسمان است |
nick |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
nicked |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
nicking |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
nicks |
ضربه به محل تقاطع دیوار وزمین اسکواش که قابل گرفتن نیست |
intersect |
تقاطع کردن |
intersect |
تقاطع |
intersected |
تقاطع کردن |
intersected |
تقاطع |
intersects |
تقاطع کردن |
intersects |
تقاطع |
intertwine |
تقاطع کردن |
intertwined |
تقاطع کردن |
intertwines |
تقاطع کردن |
intertwining |
تقاطع کردن |
cross |
تقاطع |
cross |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
crosser |
تقاطع |
crosser |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
crosses |
تقاطع |
crosses |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
crossest |
تقاطع |
crossest |
تقاطع کردن برخورد کردن قطع کردن یک مسیر |
parameter |
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر |
parameters |
نسبت میان تقاطع دو سطح مقدار معلوم و مشخص پارامتر |
bypass |
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن |
bypassed |
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن |
bypasses |
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن |
bypassing |
از راه فرعی رفتن تقاطع کردن |
crossing point |
نقطه تقاطع نقطه تلاقی |
crossing points |
نقطه تقاطع نقطه تلاقی |
crossing |
محل تقاطع |
crossing |
نقطه تقاطع |
weaving |
تقاطع |
intercept |
محل تقاطع |
intercepted |
محل تقاطع |
intercepting |
محل تقاطع |
intercepts |
محل تقاطع |
grade crossing |
تقاطع شاهراه |
grade crossing |
تقاطع راه اهن |
grade crossing |
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده |
grade crossings |
تقاطع شاهراه |
grade crossings |
تقاطع راه اهن |
grade crossings |
تقاطع پیاده روها تقاطع راه اهن و جاده |
absolute address |
مختصاتی که فاصله یک نقطه از محل تقاطع بردارها را نشان میدهد |
angle of cutting |
زاویه تقاطع |
angle of erossing |
زاویه تقاطع |
beam grillage |
تقاطع تیرها |
chiasma |
تقاطع |
collision course interception |
تقاطع مسیر رهگیری باهواپیمای دشمن مسیربرخورد هواپیمای رهگیر بادشمن |
crisscross |
تقاطع کردن |
cross hairs |
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند |
cross over point |
نقطه تقاطع مسیر رژه |
cross road |
تقاطع جاده |
cross road |
محل تقاطع دو جاده چهارراه |
cross roads |
تقاطع با زاویه قایم چهارراه راست |
crossing line |
خط تقاطع |
crossing plane |
سطح تقاطع |
crossing tower |
برج تقاطع در کلیسا |
crossroad |
محل تقاطع دو جاده |
decussate |
تقاطع یکی در میان یا بشکل > ضرب در< بودن |
decussation |
تقاطع |
fly through |
عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی |
flyover junction |
تقاطع دو راه ناهمکف چهارراه دو تراز |
ford crossing |
تقاطع جاده با مجاری ابگذر |
grade separation |
تقاطع شاهراه یا راه اهن که در ان دو جاده دارای اختلاف سطح از یکدیگر هستند |
graticule ticks |
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه |
intercross |
تقاطع کردن جفت گیری |
interlace |
تقاطع کردن |
interlacement |
درهم بافتگی تقاطع |
intersection point |
نقطه تقاطع |
intersectional |
وابسته بمحل تقاطع |
line cross |
تقاطع خط |
long base method |
روش تقاطع نقشه برداری بااستفاده از یک باز طولانی |
multiway junction |
تقاطع چند راه |
point of intersection |
نقطه تقاطع |
radio position finding |
روش تعیین محل ایستگاه فرستنده به روش تقاطع |
road junction |
تقاطع راه |
road junction |
تقاطع جاده |
scissor junction |
تقاطع مورب |
street crossing |
تقاطع |
Other Matches |
|
weaving section |
منطقه تقاطع |
weaving distance |
طول تقاطع |
tree traversal |
تقاطع درختی |
intercept point |
محل تقاطع [ریاضی] |
Go to the first crossroad. |
به اولین تقاطع بروید. |
Go to the second crossroad. |
به دومین تقاطع بروید. |
traffic cut |
تقاطع دو جریان عبور و مرور |
triple point |
نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی |
heddle rod |
چوب کوجی [به آن نیره و ورد نیز گفته می شود، در بالای دار در محل تقاطع چله های زیر و رو، بین تارها جهت تفکیک و تنظیم آنها قرار گرفته.] |