English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (18 milliseconds)
English Persian
half area محل توقف سربازان در حین حرکت برای تجدید سازمان یاگرفتن مهمات یا استراحت
Other Matches
rallies تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rest and recuperation عقب بردن پرسنل برای استراحت و تجدید قوا
stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
end stop [Engineering] توقف [برخورد] [محدودیتی برای حرکت یک سیستم مکانیکی و یا تکه ای] [مهندسی]
dwell محل توقف توقفگاه استراحت
dwells محل توقف توقفگاه استراحت
dwelled محل توقف توقفگاه استراحت
reorganization تجدید سازمان
reorganized تجدید سازمان کردن
economic reorganization تجدید سازمان اقتصادی
reorganised تجدید سازمان کردن
restructure تجدید سازمان کردن
restructured تجدید سازمان کردن
restructures تجدید سازمان کردن
reforms اصلاحات تجدید سازمان
reform اصلاحات تجدید سازمان
reorganizing تجدید سازمان کردن
reorganizes تجدید سازمان کردن
reorganize تجدید سازمان کردن
reorganising تجدید سازمان کردن
reorganises تجدید سازمان کردن
reorganization تجدید سازمان کردن
reorder point نقطه تجدید سازمان یا تجدیدگسترش
reshuffles تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffle تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffled تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
reshuffling تجدید سازمان کردن تغییرات سازمانی دادن
ambush مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushes مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushing مخفی گاه سربازان برای حمله
ambushed مخفی گاه سربازان برای حمله
emergency establishment تعدیل و تقسیم سربازان بین یکانها برای موارد اضطراری
underway replenishment تجدید تدارکات در مسیر حرکت
underway replenishment تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
dwelling پیاده شدن برای استراحت
bucket step فیکس کردن پا برای استراحت
dwellings پیاده شدن برای استراحت
change of pace جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
ready rack قفسه مهمات حاضر برای تیراندازی
truces وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
truce وقتی که برای تنفس و استراحت داده میشود
block time زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
tabbing حرکت نشانه گر در برنامه کلمه پرداز از یک محل توقف tab به دیگری
x site سکوی روبازموقت برای انبار کردن مهمات
tumbrel or bril ارابه دو چرخه برای بردن مهمات و ادوات
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
antimateriel ammunition مهمات مخصوص تخریب هدفهای مادی مهمات ضداماد و وسایل
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
coffee breaks تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
coffee break تعطیل چند دقیقهای کار برای استراحت و صرف قهوه
task organization سازمان برای رزم
lounge اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounged اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounging اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
lounges اطاق استراحت سالن استراحت صندلی راحتی
vetoes حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoed حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
sponson جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
pace شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paced شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
task organization سازمان دادان برای رزم برش رزمی
bar توقف کسی برای انجام کاری
bars توقف مشخصی برای دستیابی به فایل
bar توقف مشخصی برای دستیابی به فایل
bars توقف کسی برای انجام کاری
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
buddy system سیستم گماشتن هم خرج برای سربازان سیستم تقویت روحیه با گماشتن همرزم
raping بزوربردن یاگرفتن
rape بزوربردن یاگرفتن
positioned قراردادن یاگرفتن
position قراردادن یاگرفتن
raped بزوربردن یاگرفتن
rapes بزوربردن یاگرفتن
to pause [برای مدت کوتاهی] در انجام کاری توقف کردن
breakpoint حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
ammunition loading line صف بارگیری مهمات صف بارکردن مهمات
breaks عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
break عمل یا کلید انتخاب شده برای توقف اجرای یک برنامه
holdees پرسنل یا خودروها یا هواپیمایا کشتی که به طور موقت دریک پادگان توقف کرده ومنتظر دستور یا وسایل حرکت به سمت محل ماموریت باشد
the a.of boreign words اقتباس یاگرفتن لغات بیگانه
sub domain سطح دوم آدرس دهی در اینترنت که مربوط به نام سازمان در یک سازمان بزرگتر است
central treaty organization سازمان پیمان مرکزی سازمان دفاعی متشکل ازایران
secret police سازمان پلیس مخفی سازمان کاراگاهی
yalta conference م تشکیل یک سازمان جهانی برای صلح و امنیت جهان تاکید و بر پارهای تصمیمات دیگر که قبلا" در منشوراتلانتیک به ان اشاره شده بودتاکید شد
front de liberation national جبهه ازادی بخش ملی سازمان جنگجویان الجزایرکه در فاصله 4591 تا2691 برای پایان دادن به سلطه فرانسویان در الجزایر
departmental LAN شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
go to sleep اصطلاحی برای توقف کامیپوتریا عدم امکان انجام عملی توسط کامپیوتر به دلیل گرفتار شدن در یک حلقه نامحدود
rallying points محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying point محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
line up <idiom> سازمان دهی کردن ،آماده برای عمل کردن
ibi Informatics of IntergovermentalBureauسازمانی متشکل از اعضای سازمان ملل UNESCO یانمایندگی سازمان ملل متحد
resupply تجدید اماد تجدید تدارکات
exit در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
exits در DOS-MS دستور سیستم برای توقف و ترک زیر فرآیند و بازگشت به فرآیند اصلی
atomic demolition munition خرج تخریب مهمات اتمی مهمات مخصوص تخریب جنگ افزار اتمی
league of nations تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
tasking سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
world bank بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
named airport of departure فرودگاه معین برای حرکت
marching orders فرمان حرکت برای جنگ
named departure point نقطه مشخص برای حرکت
cycles زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycled زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
cycle زمان بین شروع و خاتمه یک عمل بویژه برای آدرس دهی یک محل از حافظه و بازیابی داده و سپس توقف عمل
central treaty organization پاکستان وترکیه که ایالات متحده امریکانیز در ان نظارت دارد و درمانورهایش شرکت میکند .این سازمان به سال 9591تاسیس یافته و دو سازمان دفاعی دیگر غرب یعنی Natoو Seato را به هم متصل میکند
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
men سربازان
the rank and file سربازان
fin جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
transhumant حرکت کننده بسوی کوهستان برای چرا
fins جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
brush block سد کردن سبک برای ایجادتاخیر در حرکت رقیب
unit emplaning در عملیات حمل و نقل هوایی به طرح ریزی و سازمان دادن یکان برای حمل و نقل اطلاق میشود
paratroops سربازان چترباز
campoo اردوی سربازان
troop housing کوی سربازان
service club باشگاه سربازان
draftees سربازان وفیفه
enroute personnel افراد پیوسته به یکان حین حرکت برای عملیات
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
heading select feature عرشه کمکی برای انتخاب سمت حرکت هواپیما
go baseline حرکت کردن در امتداد خط پایانی برای دریافت پاس
rocker arm اهرم خود کار برای حرکت سوپاپ ماشین
roll back کاریک برنامه کاربردی پایگاه داده ها برای توقف تراکنش و برگشت پایگاه داده ها به وضعیت قبلی
tunics کت کوتاه سربازان انگلیس
troops افراد قسمتها سربازان
squad room اطاق خواب سربازان
to drill soldiers سربازان رامشق دادن
to send soldiers into the streets سربازان را به خیابانها فرستادن
trooping عده سربازان استواران
conscript army ارتش سربازان وفیفه
tunic کت کوتاه سربازان انگلیس
soldier's deposits حسابهای پس انداز سربازان
trooped عده سربازان استواران
troop عده سربازان استواران
stop and go پاس با دویدن گیرنده توپ به جلو و توقف کوتاه و دوباره به جلو برای پاس بلند
international labour organization سازمان بین المللی کار سازمانی که در جوار جامعه ملل تاسیس شد و در سال 6491 به سازمان ملل پیوست و هدف ان بهبودبخشیدن به شرایط کار ازجنبه ها مختلف و حمایت ازکارگران و منافع ایشان میباشد
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
structure سازمان سازمان دادن
apparatus [machinery] سازمان [سازمان اداری ]
structures سازمان سازمان دادن
structuring سازمان سازمان دادن
hydroplanes نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
low low حرکت یواشترازمعمول برای عادت کردن به حمل بار سنگین
hydroplane نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
hydroplaning نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
hydroplaned نوعی قایق موتوری برای حرکت روی اب بجای شکافتن اب
counter disengagement حرکت شمشیر به دور شمشیرحریف برای مواجهه درمسیر قبلی
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
bell crank اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت
stunts حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunt حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
stunting حرکت و پرش مدافع برای گیج کردن حریف مهاجم
The soldiers died from illness and hunger. سربازان از گرسنگی و بیماری مردند.
soldier's manual ائین نامه راهنمای سربازان
gluteus یکی از سه عضله سرینی که برای حرکت دادن ران بکار میرود
boost rocket موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
scotland yard اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
attitude motor موتورهای راکت کوچک برای کنترل وضعیت رسانگر فضایی در حال حرکت
captures کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
hypoid چرخدنده هایی برای انتقال حرکت و قدرت بین شفت ها یامحورهای متنافر
capturing کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
pedrail اسباب خودکار برای اسان کردن حرکت ماشینهای سنگین در جادههای ناهموار
capture کنترل مسیر حرکت برای نگهداشتن الات دقیق روی میزان مطلوب
bracket رویارویی در مسابقه حذفی حرکت برای ساختن شکلی بصورت پرانتز روی یخ
skate off حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
CD دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
check point نقطه از پیش تعیین شدهای در سطح زمین برای کنترل حرکت رسانگرها یا پرتابه ها
hanger اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
hangers اسکلت یاچهارچوبهای که از سقف اویتخه ودارای بلبرینگ برای حرکت دادن ماشین باشد
passes یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
passed یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
pass یک دور حرکت در مسیرمسابقه اسکی روی اب انصراف از پرش برای انتخاب اندازههای بالاتر
CDs دستور سیستم در UNIX , DOS-MS برای حرکت دادن شما اطراف ساختار دایرکتوری
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
cannon fodder [soldiers pointlessly and unscrupulously sacrificed] خوراک توپ [سربازان بیهوده و بی وجدانه قربانی شده]
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
stroboscope وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب
swagger cane عصای کوچکی که سربازان هنگام گردش کردن در دست میگیرند
solid چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
solids چاپگری که از شکل حرف کامل برای چاپ یک حرکت استفاده کند مثل چاپگر -daisy wheel
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com