Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
English
Persian
localities
محل مخصوص مکان جغرافیایی
locality
محل مخصوص مکان جغرافیایی
Other Matches
topology
مکان شناسی وضعیت جغرافیایی
true convergence
سیستم کنترل جغرافیایی یاسیستم مختصات جغرافیایی تقارب حقیقی نصف النهارات
geographic reference
سیستم مختصات جغرافیایی سیستم شبکه بندی جغرافیایی
barnstorms
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstormed
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm
مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
true origin
نقطه مبداء یا مبنای مختصات جغرافیایی نصف النهار مبداء مختصات جغرافیایی
left shift
تغیر مکان به چپ ریاضی یک بیت از داده در کلمه . عدد دودویی با هر تغییر مکان دوبرابر میشود
cross hairs
دو خط متقاطع روی یک دستگاه ورودی که محل تقاطع انها مکان فعال مکان نمای یک سیستم گرافیکی رامشخص میکند
peek
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeks
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeked
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
peeking
فرمان پی بردن به محتویات مکان خاص حافظه دستورالعملی که به برنامه نویس اجازه میدهد تا به هر مکان حافظه کامپیوترنگاه کند
displacement
اختلاف مکان تغییر مکان
move
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moved
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
moves
کپی کردن اطلاعات از یک مکان حافظه در حافظه اصلی به مکان دیگر
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
angular travel
تغییر مکان زاویهای زاویه تغییر مکان
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
geographic
جغرافیایی
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
gazetteer
فرهنگ جغرافیایی
geographic coordinates
مختصات جغرافیایی
longitude
طول جغرافیایی
geographic equator
استوای جغرافیایی
true heading
سمت جغرافیایی
true convergence
انحراف جغرافیایی
true bearing
سمت جغرافیایی
geographical mile
مایل جغرافیایی
geographical meridian
خط طول جغرافیایی
geographical longitude
طول جغرافیایی
geographical latitude
عرض جغرافیایی
geographical poles
قطبهای جغرافیایی
geographic map
نقشه جغرافیایی
latitude
عرض جغرافیایی
placename
نام جغرافیایی
longitudes
طول جغرافیایی
geographical mile
میل جغرافیایی
easting
طول جغرافیایی
latitudes
عرض جغرافیایی
biogeographic
زیست جغرافیایی
true north
شمال جغرافیایی
land map
نقشه جغرافیایی
difference in easting
اختلاف طول جغرافیایی
geographical meridian
نصف النهار جغرافیایی
parrallels of latitude
مدارات عرض جغرافیایی
colatitude
متمم عرض جغرافیایی
grids
شبکه بندی جغرافیایی
grid
شبکه بندی جغرافیایی
latitudinal
وابسته بعرض جغرافیایی
military area
حوزه جغرافیایی نظامی
longitudinal
وابسته بطول جغرافیایی
true course
سمت مسیر جغرافیایی
georef grid
مختصات جغرافیایی جهانی
co latitude
متمم عرض جغرافیایی
latitudinarian
وابسته بعرض جغرافیایی
Longitude and latitude.
طول وعرض جغرافیایی
cartogram
نقشه اماری جغرافیایی
geocentric latitude
عرض جغرافیایی زمینی
true azimuth
سمت حقیقی گرای جغرافیایی
migration
نقل مکان نقل مکان کردن
true course
سمت حرکت جغرافیایی ناو یاهواپیما
isobars
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobare
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
isobar
خط جغرافیایی نشان دهنده نقاط هم فشار
chorographic
وابسته بنقشه برداری جغرافیایی از ناحیهای
boundary disclaimer
نشان دهنده حدود جغرافیایی منطقه
zonation
طرز پخش و انتشارموجودات در مناطق جغرافیایی
aba
مقیاس اندازه گیری عرض جغرافیایی
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
chorography
نقشه برداری وتوضیح وضع جغرافیایی ناحیهای
time zone
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
time zones
منطقه جغرافیایی دارای ساعت یا نصف النهار معینی
geocoding
روش تهیه یک صفحه گرافیکی اطلاعات در رابطه با یک ناحیه جغرافیایی
variations
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
variation
زاویه افقی بین امتدادمغناطیسی محل و نصف النهارهای جغرافیایی
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
model geometric
یک قسمت یا یک ناحیه جغرافیایی که روی یک سیستم گرافیکی کامپیوترطراحی و در یک پایگاه ذخیره شده است
routing indicator
گروهی از حروف که برای نشان دادن محل جغرافیایی یک ایستگاه یا یکان یا قرارگاه به کار می رود
geopolitic
علمی که روابط بین موقعیت جغرافیایی سرزمینها را باپیدایش و نابودی قدرتهای بزرگ و امپراطوریها مطالعه میکند
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
locus
مکان
places
مکان
spots
مکان
placing
جا مکان
placing
مکان
places
جا مکان
place
مکان
spot
مکان
place
جا مکان
stabilizer
مکان
stabilisers
مکان
sites
مکان
there
ان مکان
sited
مکان
part
مکان
stead
مکان
location
مکان
locations
مکان
illocal
بی مکان
purlieus
مکان جا
spaces
مکان
space
مکان
site
مکان
cursor
مکان نما
locative
دال بر مکان
sign position
مکان علامت
screen position
مکان صفحه
place learning
مکان اموزی
public place
مکان عمومی
place of honor
مکان پر افتخار
response position
مکان جواب
location counter
مکان شمار
adverb of place
فرف مکان
otherwhere
در مکان دیگر
change of place
تغییر مکان
memory location
مکان حافظه
nowheres
در هیچ مکان
cursors
مکان نما
print position
مکان چاپ
displaciment
تفاوت مکان
move
نقل مکان
moved
نقل مکان
nowhere
در هیچ مکان
moves
نقل مکان
loci
مکان هندسی
shift
تغییر مکان
shifted
تغییر مکان
facility
مکان ساختمان
locus
مکان هندسی
displaciment
تغییر مکان
displeacement of water
تغییر مکان اب
clearing
مکان مسطح
clearings
مکان مسطح
location
مکان یابی
locations
مکان یابی
displacement
تغییر مکان
shifts
تغییر مکان
ubiety
کیفیت مکان
left shift
تغییر مکان به چپ
topography
مکان نگاری
unit position
مکان واحد
localities
موضع مکان
topologist
مکان شناس
placing
مکان موقع
places
مکان موقع
place
مکان موقع
locality
موضع مکان
storage location
مکان ذخیره
topology
مکان شناسی
storage location
مکان انباره
topographer
مکان نگار
displacement
جابجاشدگی تغییر مکان
locate mode
باب مکان یابی
locus of centres
مکان هندسی مرکزها
rudder
مکان عمودی متحرک
rudders
مکان عمودی متحرک
doppler shift
تغییر مکان دوپلری
piston displacement
تغییر مکان پیستون
drilling position
مکان مته کاری
permanent change of station
تغییر مکان دایمی
die shift
تغییر مکان حدیده
elevators
مکان افقی متحرک
elevator
مکان افقی متحرک
mental topography
مکان نگاری ذهن
crusor arrows
پیکانهای مکان نما
current location counter
شمارنده مکان فعلی
horizontal stabilizer
مکان افقی ثابت
location theory
نظریه تعیین مکان
universe
کون و مکان دهر
logic shift
تغییر مکان منطقی
logical shift
تغییر مکان منطقی
cursor control
کنترل مکان نما
components of displacement
مولفههای تغییر مکان
flitting
نقل مکان کردن
end around shift
تغییر مکان دورگشتی
cyclic shift
تغییر مکان چرخهای
flit
نقل مکان کردن
flits
نقل مکان کردن
circular shift
تغییر مکان دایرهای
location of industry
تعیین مکان صنعت
fleche
نقل مکان شمشیرباز
flitted
نقل مکان کردن
circular shift
تغییر مکان حلقوی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com