English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 212 (10 milliseconds)
English Persian
gangway محل ورود و خروج از ناو
gangways محل ورود و خروج از ناو
Search result with all words
valve دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
valves دریچه ورود و خروج هوا درسیلندر غواصی
device که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
devices که برای ورود و خروج داده یا پردازنده به کار می رود
deffered entry ورود به یک زیربرنامه که نتیجه خروج غیر مترقبه ازبرنامه میباشد که کنترل به ان منتقل شده است
fifo خروج به ترتیب ورود
freedom of entry and exit ازادی ورود و خروج
i/o دستور برنامه نویسی کامپیوتری که امکان ورود یا خروج داده از پردازنده را میدهد
last in , first out اولین خروج از اخرین ورود فروش کالا از اخرین دسته کالای خریداری شده
to take off one رفع توقیف از ورود و خروج کشتی کردن
Other Matches
batting order ترتیب ورود توپزنها به بازی بیس بال ترتیب ورود توپزنهابه بازی کریکت
dock receipt قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
exhausts خروج
egress خروج
exhaust خروج
emersion خروج
emission خروج
leakage or breakage خروج
outgo خروج
egression خروج
propulsion خروج
emissions خروج
exits خروج
exit خروج
exodus خروج
prolapsus خروج
log off خروج از سیستم
eccentricities خروج از مرکز
work function انرژی خروج
eccentricities خروج از مرکزیت
emissions صدور خروج
light spill خروج نور
transpiration خروج نفوذ
prolapse of the uterus خروج سیبک
log out خروج از سیستم
logout خروج از سیستم
spermatism خروج منی
order off the field حکم خروج
order off حکم خروج
eccentricity خروج از مرکزیت
spurts خروج ناگهانی
ejaculate خروج منی
ejaculated خروج منی
ejaculates خروج منی
ejaculating خروج منی
defecation خروج مدفوع
debouchment خروج ازتنگنا
debouch راه خروج
out flow of capital خروج سرمایه
capital outflow خروج سرمایه
angle of emergence زاویه خروج
spurted خروج ناگهانی
spurt خروج ناگهانی
eccentricity خروج از مرکز
ingress and egress دخول و خروج
exit point نقطه خروج
exhaust velosity سرعت خروج
exhaust valve شیر خروج
exeat اجازهء خروج
emergency exit خروج اضطراری
electron affinity انرژی خروج
dump valve شیر خروج
blow out خروج ناگهانی
emission صدور خروج
outlet مجرای خروج
outlets مجرای خروج
outages راه خروج
outage راه خروج
spurting خروج ناگهانی
emergency exit در خروج اضطراری
inner work function انرژی خروج درونی
gas tight مانع خروج گاز
shells برنامه خروج موقت
shelling برنامه خروج موقت
shell برنامه خروج موقت
eccentricity گریز یا خروج از مرکز
eccentricity of the load خروج از مرکزیت بار
exophthalmos خروج تخم چشم
clearance outwards مجوز خروج کشتی
clearing outwards اعلامیه خروج کشتی
infinite حلقهای که خروج ندارد.
exhausts تخلیه کردن خروج
exhausts خروج گاز یابخار
exhaust تخلیه کردن خروج
exhaust خروج گاز یابخار
eccentricities گریز یا خروج از مرکز
out flow of labor خروج نیروی کار
Where is the emergency exit? در خروج اضطراری کجاست؟
outer work function انرژی خروج بیرونی
steam tight مانع خروج بخار
primer leak خروج گازاز ته چاشنی
undoubling خروج از دوبلگی شطرنج
clearance outwards مجور خروج کشتی پس ازبارگیری
clearance papers اسناد خروج کشتی از بندر
trap house محل خروج هدفهای متحرک
ne exeat regno دستور عدم خروج از مملکت
obturator الات مانع خروج گاز
exhaust pipe لوله خروج بخار یا دود
break cover خروج روباه یا خرگوش ازپناهگاه
Please show me the way out I'll show you ! لطفا " را ؟ خروج را به من نشان دهید
choke ring حلقه مانع خروج گاز
jetted خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
port of exit مرز خروج کالا یا فرد ازکشور
blowing خروج هوا با فشار و سرعت زیاد
jetting خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
exit خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exits خروج بازیگر از صحنهء نمایش دررو
exit road راه خروج ازموضع یا سر پل یا منطقه فرود
jets خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
jet خروج شدید گاز فواره هواپیمای جت
spermatorrhoea خروج منی بدون اراده احتلام
muzzle energy نیروی یک گلوله در موقع خروج از لوله
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
lithotomy برش مثانه برای خروج سنگ
blowdown خروج باقیمانده سوخت توسط فشار گاز
blast ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
blasts ضربه به گوی برای خروج ازماسه یا شن نرم
photoemission خروج الکترون از فلز در اثرنیروی تابشی نور وغیره
jet propulsion نیروی عقب نشینی حاصله از فشار گازفشار خروج گاز
extravasattion خروج ازمجرای طبیعی ریزش خون وغیره درانساج بدن
arr ورود
importation ورود
appulse ورود
air inclusion ورود هوا
admitance ورود
infare ورود
accession ورود
right of entry حق ورود
ingression ورود
importing ورود
imported ورود
inning ورود
import ورود
introgression ورود
introit ورود
entrance fee حق ورود
entrance fees حق ورود
arrival ورود
arrivals ورود
inductions ورود
ingress ورود
entry ورود
entree ورود
re-entry ورود
re entry ورود
entrance ورود
entranced ورود
entrances ورود
entrancing ورود
induction ورود
deflation port سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
entry point نقطه ورود
importing مفهوم ورود
imported مفهوم ورود
input of current ورود جریان
intervance of third party ورود ثالث
intrant ورود رسمی
import مفهوم ورود
tardiness تاخیر ورود
landding ورود بخشکی
landfall n ورود بخشکی
log in sequrity ایمنی ورود
homecomings ورود بخانه
inlet time زمان ورود
initation ورود بعضویت
entry side جهت ورود
inlets ورود دخول
inlet ورود دخول
fifo به ترتیب ورود
landings ورود به خشکی
first in first out بترتیب ورود
first in first out به ترتیب ورود
free entrance ورود مجانی
landings ورود بخشکی
landing ورود به خشکی
landing ورود بخشکی
homecoming ورود بخانه
admittance ورود دخول
on arrival هنگام ورود
when entering هنگام ورود
tokens بلیط ورود
tokens اجازه ورود
token بلیط ورود
token اجازه ورود
arrival hall سالن ورود
port of entry بندرمحل ورود
advent ظهور و ورود
receipt statement اعلامیه ورود
reebtry ورود مجدد
arrival hall سالن ورود
admissions اجازهء ورود
admission اجازهء ورود
influxes ورود هجوم
influx ورود هجوم
entry ورود راهرو
entering angle زاویه ورود
landfall ورود بخشکی
approach ramp فرازای ورود
arrival rate نرخ ورود
due in در شرف ورود
acetylation ورود ریشهء
energy intake ورود انرژی
house-warmings جشن ورود
cost to entry هزینه ورود
landfalls ورود بخشکی
entree اجازهء ورود
data insertion ورود داده ها
forcible entry ورود عدوانی
house-warming جشن ورود
capital inflow ورود سرمایه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com