Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 128 (2 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Search result with all words
wrongshipped
محموله ایکه اشتباها" ارسال شده
Other Matches
by overside
اشتباها
by a mistake
<adv.>
اشتباها
by mistake
<adv.>
اشتباها
wrongly
<adv.>
اشتباها
phonily
<adv.>
اشتباها
incorrectly
<adv.>
اشتباها
faultily
<adv.>
اشتباها
falsely
<adv.>
اشتباها
as a result of a mistake
<adv.>
اشتباها
by accident
<adv.>
اشتباها
inadvertently
<adv.>
اشتباها
mistakenly
اشتباها
wrongly
اشتباها"
erroneously
اشتباها"
unintentionally
<adv.>
اشتباها
spuriously
<adv.>
اشتباها
to make a mistake
اشتباها
missend
اشتباها فرستادن
misvalue
اشتباها تقویم کردن
short round
گلولهای که اشتباها روی قوای خودی فرود می اید
causeways
جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
causeway
جاده ایکه از کف زمین بلندتراست
rock gardens
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
By an inconceivable trick( trickery) .
با حقه ایکه عقل جن هم به آن نمی رسد
aperture
اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
rock garden
باغچه ایکه با سنگ تزئین شده
apertures
اندازه دهانه ایکه از ان نور عبورکند
discount house
موسسه ایکه برات و اسناد را تنزیل مینماید
blanket policy
بیمه نامه ایکه همه اقلام را در برمیگیرد
topographic map
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
penstock
لوله ایکه اب تحت فشار را به توربین میرساند
keloid
برامدگی ایکه درمحل التیام زخم پدید می اید
halucinogenic
مواد مخدره ایکه ایجاد اوهام وهذیان میکند
consignments
محموله
consignment
محموله
freightage
محموله
consignment
محموله
shipment
[American]
محموله
delivery
محموله
unitized cargo
تک محموله
lading
محموله
cargo
محموله
load
محموله
loads
محموله
freight
محموله
shipments
محموله
shipment
محموله
cargoes
محموله
batch
یک محموله
batches
یک محموله
compressor
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
delays
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jet diffusion basin
حوضچه ایکه در اثر پخش فورانی انرژی را کاهش میدهد
compressors
برنامه وسیله ایکه حاوی فشرده سازی داده است
delaying
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
jaywalkers
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
jaywalker
پیاده ایکه از وسط مناطق ممنوعه خیابان عبور میکند
delay
وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
consignment
محموله مرسوله
return cargo
محموله برگشت
shipper
محموله کشتی
loading
بار محموله
cargoes
محموله کشتی
bulk cargo
محموله حجیم
cargo insurance
بیمه محموله
cargo
محموله کشتی
consignments
محموله مرسوله
backload
محموله مراجعت
air consignment
محموله هوایی
acronyms
کلمه ایکه از حرف اول کلمات دیگری ترکیب شده باشد
observation pipe
لوله ایکه جهت تعیین سطح اب زیرزمینی درزمین حفر گردد
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
splint
نوار یا تراشه ایکه برای بستن استخوان شکسته بکار میرود
dichogamic
دارای عناصر نر وماده ایکه در مواقع متفاوت اماده باروری می شوند
dichogamous
دارای عناصر نروماده ایکه درمواقع متفاوت اماده باروری می شوند
tallyman
مسئول کنترل محموله
jettisons
به دریا ریزی محموله
air bill
بارنامه محموله هوایی
jettisoning
به دریا ریزی محموله
jettison
به دریا ریزی محموله
damaged shipments
محموله خسارت دیده
cargoes
محموله دریایی بار
jettisoned
به دریا ریزی محموله
consignments
محموله کالای ارسالی
good
مال منقول محموله
cargo
محموله دریایی بار
consignee
دریافت کننده محموله
consignment
محموله کالای ارسالی
cargo manifest
افهارنامه شرح محموله کشتی
salvage
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvaged
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
consolidated vehicle table
فهرست خودروهای محموله در کشتی
salvage money
جایزه نجات کشتی یا محموله
salvaging
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
salvages
کشتی یا محموله را از خطرنجات دادن
break bulk cargo
محموله بسته بندی شده
clinched
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinch
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
anti knock
ماده ایکه به سوخت اضافه شده و احتمال انفجار واحتراق نامنظم ان را کاهش میدهد
clinching
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
clinches
نزدیک شدن شمشیرباز به حریف بگونه ایکه رد و بدل کردن ضربه ناممکن شود
hurdle
دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
hurdles
دیواریکه مواد محموله اب رامتوقف میکند
transire
اجازه گمرک جهت انتقال محموله
jettison of cargo
محموله را به هنگام خطر به دریا ریختن
point set curve
منحنی ایکه توسط یک سری ازپاره خطهای ترسیم شده میان نقاط تعریف میشود
manifested
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifesting
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifests
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
manifest
لیست همه مسافرین و بارهاو محموله در یک پرواز
musub duchi
موسوب داچی ایستادن بگونه ایکه پاشنه پاها به هم چسبیده و پنجه ها به اندازه 54 درجه زاویه داشته باشند
polarities
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
polarity
بررسی ایکه کدام ترمینال الکتریکی مثبت و کدام یک منفی است
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
sight bill
حواله دیداری برات یا حواله ایکه در زمان ارائه قابل پرداخت میباشد
polymorph
عضو یا موجود چند شکلی موجود زنده ایکه چندین مرحله تغییر ودگردیسی داشته باشد
anti blush tinner
ماده رقیق کننده ایکه به کندی خشک میشود و در شرایط رطوبت زیاد برای جلوگیری از التهاب لعاب روی سطح بکار میرود
spreadsheet
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
spreadsheets
1-برنامه ایکه امکان اجرای محاسبات روی چندین ستون اعداد را برقرار کند. 2-چاپ محاسبات روی مقادیر عظیم کامپیوتر
tare and tret
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
contraband
کالای قاچاق محموله قاچاق
outline assembly drawing
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
wireless network
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند
transhipment
انتقال محموله از یک وسیله نقلیه به وسیله نقلیه دیگر
carnet
اسنادی که در حمل بین المللی بکار برده میشود وموقع عبور محموله توسط کامیون از مرزهای متعددمحموله را از پرداخت حقوق گمرکی بین راه معاف می داردومحموله درمقصد باز وحقوق گمرکی مربوطه پرداخت می گردد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com