Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
timeline
محور زمان
Other Matches
sight alinement
تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft
محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheelbase
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases
فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro
ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up
چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication
محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
line haul
زمان لازم برای حمل بار به وسیله ستون زمان حمل باریا زمان حرکت ستون موتوری
cache memory
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
caches
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
cache
مدار منط قی که زمان ذخیره سازی داده در حافظه پنهان و نیز زمان دستیابی به داده در خافظه پنهان و زمان دستیابی به رسانه کند تر را مشخص میکند
realtime
زمان حقیقی یا زمان خالص ارسال و دریافت پیامها
circuits
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
circuit
روشی که در آن اتصال یا مسیر بین دو گره در زمان این فراخوان ها و نه در زمان تنظیم آنها انجام میشود
road time
یا زمان تخلیه جاده زمان عبور ستون
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
access time
کل زمان لازم برای رسانه ذخیره سازی از وقتی که تقاضای داده میشود تا زمان بازگشت داده
IAM
فضای حافظه که زمان دستیابی بین زمان حافظه اصلی و سیستم بر پایه دیسک دارد
references
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
arrival
زمان حضور زمان رسیدن
response time
زمان جواب زمان پاسخگویی
presents
زمان حاضر زمان حال
arrivals
زمان حضور زمان رسیدن
present
زمان حاضر زمان حال
presented
زمان حاضر زمان حال
presenting
زمان حاضر زمان حال
seek time
زمان جستجو زمان طلب
read time
زمان اماده شدن اطلاعات زمان در دسترس قرار گرفتن اطلاعات کامپیوتری
tour of duty
زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
dive schedule
جدول حداکثر زمان و عمق استخر برای شیرجه جدول نشاندهنده عمق و زمان ماندن زیر اب غواص
times
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
timed
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
time
مدت زمان یک کار در سیستم اشتراک زمانی یا چندبرنامهای . زمان یک کاربر یا برنامه یا کار در یک سیستم چند کاره
imprescriptible
وابسته به اموال حقوقی که مشمول مرور زمان نیست غیر مشمول مرور زمان تجویز نشده
unemployment compensation
پرداختی در زمان بیکاری پرداخت کمکی در زمان بیکاری
equation of time
خطای قرائت زمان نجومی پس ماند زمان نجومی
execution
1-زمان لازم برای اجرای یک برنامه یا مجموعه دستورات . 2-زمان لازم برای یک سیکل اجرا
loom time
مدت زمان بافت
[از زمان چله کشی تا جدا کردن فرش بافته شده از دار و مبنای تعیین ساعات کار مفید، وقت حقیقی لازم جهت اتمام فرش و قیمت نسبی فرش می باشد.]
production cycle
زمان یا دوره بافت یک فرش
[این دوره از زمان طراحی یا نقشه کشی شروع شده و به بافت کامل فرش منتهی می شود.]
interlook dormant period
زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
frequency
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
frequencies
زمان تناوب زمان تکرار تناوب عمل
crank
محور
cranks
محور
concentric
هم محور
cranking
محور
spindles
محور
rachis
محور
axis
خط محور
dam axis
محور سد
pinning
محور
pinned
محور
pin
محور
spindle
محور
y axis
محور y
z axis
محور "زد"
arbor
محور
z axis
محور z
interaxal
محور
coaxial
هم محور
x axis
محور x
shafts
محور
shaft
محور
interaxial
محور
coaxal
هم محور
shaft head
محور
stems
محور
pivoted
محور
stemming
محور
pedestal
محور
pedestals
محور
stemmed
محور
pivot
محور
axle
محور
mandril
محور
mandrel
محور
center line
خط محور
pivots
محور
pintle
محور
axles
محور
axis
محور
cranked
محور
trunnion
سر محور
azimuth
محور
journal
سر محور
stem
محور
splits
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
y axis
محور ایگرگ
y axis
محور وای
axial of an aircraft
محور هواپیما
axis of advance
محور پیشروی
basic shaft
محور واحد
camshafts
محور کنترل
camshafts
محور بادامک
x axis
محور ایکس
y axis
محور عمودی
lynchpins
پین محور
child centered
کودک محور
thole pin
محور جاپارویی
camshaft
محور کنترل
basic shaft
محور اصلی
y axis
محور عرضها
back axle
محور عقب
solid shaft
محور توپر
brake cross shaft
محور ترمز
camshaft
محور بادامک
axis of rotation
محور دوران
axis of rotation
محور چرخش
steering shaft
محور فرمان
lift axis
محور برا
axis of earth
محور زمین
coaxial line
کابل هم محور
lift shaft
محور بالابر
celestrial axis
محور عالم
tang of file
محور سوهان
axle box
انگشتی محور
cartesian coordinates
محور مختصات
cartesial axis
محور دکارتی
axle pin
میل محور
y axis
محور ایگرگ ها
trunnions
محور قبضتین
lynchpins
میخ محور
axles
محور صاف
drive shafts
محور محرکه
transverse axis
محور عرضی
transmission shaft
محور انتقال
axle
محور صاف
visual axis
محور بینایی
axle
اکسل محور
drive shaft
محور رانش
drive shaft
محور محرکه
cranking
دسته محور
axle
محور انتقال
drive shafts
محور رانش
tubular axle
محور توخالی
axles
محور انتقال
crank
دسته محور
vertical axis
محور عمودی
cranked
دسته محور
axles
اکسل محور
tubular shaft
محور لولهای
vertical axis
محور قائم
key starter shaft
محور استارتر
cranks
دسته محور
wing axis
محور بال
cantilever extension
محور سگدست
coax
کابل هم محور
coaxed
کابل هم محور
coaxes
کابل هم محور
coaxing
کابل هم محور
linchpin
میخ محور
linchpin
پین محور
linchpins
میخ محور
pivots
محور قامه
axis of the bore
محور لوله
pivot
محور قامه
axis of symmetry
محور تقارن
hinge
مدار محور
hinges
مدار محور
symmetry axis
محور تقارن
axis of symmery
محور تقارن
x axis
محور طولها
x axis
محور ایکس ها
pivoted
محور قامه
linchpins
پین محور
hollow shaft
محور توخالی
propeller shaft
محور مفصلی
propeller shaft
محور کاردان
axis
محور چرخ
principle axis
محور اصلی
elastic axis
محور الاستیک
back-axle
محور عقب
principal axis
محور مبداء
pump shaft
محور پمپ
axis
محور طولی
hinge pin
محور لولایی
hollow shaft
محور مجوف
main shaft
محور اصلی
refrence axis
محور مبداء
abscissa
محور طولها
abscissa
محور طولی
abscissa
محور افقی
output shaft
محور خروجی
misalignment
غیرهم محور
principal axis
محور اصلی
quills
محور مجوف
drag axis
محور پسا
driving axle
محور گرداننده
driving axle
محور رانش
flexural axis
محور خمش
dual y axis graph
نمودار با دو محور y
earth's axis
محور زمین
pinion shaft
محور پی نیون
floating axle
محور نوسان
pivot pin
اشپیل محور
pivot pin
پین محور
megneto crank
محور اندوکتور
inclined axis
محور مورب
quill
محور مجوف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com