English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (2 milliseconds)
English Persian
normal axis محور عمودی
vertical axis محور عمودی
y axis محور عمودی
Search result with all words
orthotropic دارای محور اصلی عمودی
y axis محور عمودی روی یک صفحه مختصات
hard spun [نخ با تاب زیاد با زاویه ای معادل سی تا چهل و پنج درجه نسبت به محور عمودی]
Other Matches
sight alinement تنظیم محور زاویه یاب تنظیم محور دوربین و وسایل نشانه روی با محور لوله
countershaft محور رابطه در یک رشته محور که بین محور ومتحرک قرار می گیرد تا نسبت سرعت زیادی را بوجود اوردو یا در محلی قرار گیرد که در ان اتصال مستقیم مشکل باشد
wheelbase فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
wheelbases فاصله بین محور جلوو محور عقب اتومبیل برحسب اینچ
rate integration gyro ژایرویی با یک درجه ازادی که محور خروجی ان با مایع چسبناکی به محور دوران متصل شده
nose up چرخش حول محور عرضی وخارج شدن محور طولی ازوضعیت تراز بطرف اوج
axis of signal communication محور ارتباط و مخابرات محور ارتباطات
standards دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standard دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
vertical redundancy check بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
straight عمودی
righted حق عمودی
perpendicular عمودی
righting حق عمودی
upright عمودی
vertical عمودی
right حق عمودی
straightest عمودی
perpendecular عمودی
lineal عمودی
othogonal عمودی
erect عمودی
erected عمودی
erecting عمودی
erects عمودی
straighter عمودی
on end عمودی
plumb line خط عمودی
plumb lines خط عمودی
brise-soleil پرده عمودی
apeak بحالت عمودی
nosedives فرود عمودی
perpendicularity حالت عمودی
apeak عمودی قائم
crown-post تیرک عمودی
angle socket سرپیچ عمودی
out of the perpendicular غیر عمودی
brise-soleil کرکره عمودی
perpendecular خط عمودی یا قائم
plumbness حالت عمودی
nosediving فرود عمودی
orthotropism رویش عمودی
nosedived فرود عمودی
nosedive فرود عمودی
vertical mobility تحرک عمودی
vertical justification تنظیم عمودی
vertical justification تطابق عمودی
vertical interval فاصله عمودی
vertical merger ادغام عمودی
vertical integration ادغام عمودی
vertical antenna انتن عمودی
vertical growth رشد عمودی
vertical force نیروی عمودی
vertical expansion گسترش عمودی
lineal عمودی اجدادی
vertical equity برابرسازی عمودی
vertical combines ترکیب عمودی
vertical recording ضبق عمودی
tap root ریشه عمودی
vertical synchronizing همزمانساز عمودی
portraint orientation تمایل عمودی
Y direction حرکت عمودی
out of plumb غیر عمودی
riser سیم عمودی
boom ستون عمودی
boomed ستون عمودی
booming ستون عمودی
booms ستون عمودی
plumb شاقول عمودی
whip stall حرکت عمودی
verticality حالت عمودی
vertical scrolling چرخش عمودی
vertical adjustment تنظیم عمودی
cliffs صخره عمودی
normal force نیروی عمودی
profiled برش عمودی
profiles برش عمودی
normal force تلاش عمودی
normal acceleration شتاب عمودی
profiling برش عمودی
vertical عمودی [ریاضی]
cliff صخره عمودی
linal descent وارث خط عمودی
near vertical تقریبا عمودی
vertical equity عدالت عمودی
joint drain زهکش عمودی
off plmb غیر عمودی
erectness حالت عمودی
stringers تراورس عمودی
aplomb حالت عمودی
orthogonality حالت عمودی
stringer تراورس عمودی
door-post [تیر عمودی در]
orthogonal rotation چرخش عمودی
hammer-post تیر عمودی
profile برش عمودی
vrc بررسی افزایش عمودی
vertical tab جدول بندی عمودی
plumb : راست بطور عمودی
rudder مکان عمودی متحرک
vertically adjustable قابلیت تنظیم عمودی
vertical application برنامه کاربردی عمودی
hoops میله عمودی کروکه
gules خطوط موازی عمودی
stairwells پله کان عمودی
profiles نیمرخ برش عمودی
taproot ریشه عمودی اصلی
erectly بطور ایستاده یا عمودی
profile نیمرخ برش عمودی
profiling نیمرخ برش عمودی
profiled نیمرخ برش عمودی
stanchion میلههای عمودی ناو
vertical cliffs صخره های عمودی
vertical stabilizer تیغه یا باله عمودی
hoop میله عمودی کروکه
lucarne پنجره عمودی خوابگاه
goalpost تیرک عمودی دروازه
goalposts تیرک عمودی دروازه
y axis بردار عمودی گراف
jamb تیر عمودی چارچوپ
Y coordinate مختصات بردار عمودی
anchor at short stay لنگر طولی عمودی
upright تیرک عمودی دروازه
rudders مکان عمودی متحرک
jambs تیر عمودی چارچوپ
door-jamb [تیر عمودی چارچوب در]
serrated vertical pulse ضربه عمودی دندانهای
stairwell پله کان عمودی
munting الت عمودی پنجره
crown-strut [شمع پشتبند عمودی]
adjustment for vertical-circle image تنظیم عمودی مرکز تصویر
profiles برش عمودی تصویر جانبی
flute [شیار عمودی روی ستون]
sternpost تیر عمودی عقب کشتی
profile برش عمودی تصویر جانبی
chimney-jamb [تیر عمودی چارچوب دودکش]
escoinson [گوشه تیر عمودی چارچوب]
profiled برش عمودی تصویر جانبی
king-pendant [تیر عمودی در خرپای میانی]
vertical events numbering شماره گذاری عمودی وقایع
profiling برش عمودی تصویر جانبی
bulkheads دیواره عمودی روی قایق
stumping هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stumped هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stump هر کدام از سه میله عمودی کریکت
bulkhead دیواره عمودی روی قایق
stumps هر کدام از سه میله عمودی کریکت
slash pocket جیب عمودی درجهت درزلباس
vertical speed سرعت صعود عمودی هواپیما
axis برای مختصات عمودی در گراف
pitches چرخش عمودی وعرضی ناو
pitch چرخش عمودی وعرضی ناو
simple shear دراین برش تنش عمودی وجودندارد
papered حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
masse ضربه عمودی به یک طرف گوی بیلیارد
paper حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papers حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
papering حرکت عمودی سریع کاغذ در چاپگر
uprights تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
plumb عمق پیمودن عمودی قرار دادن
stiles باهو چوب عمودی چهارچوب درب
stile باهو چوب عمودی چهارچوب درب
lubber line خط عمودی بر روی صفحه قطب نما
hanging-post [تیرک عمودی که در یا دروازه به آن آویزان می شود.]
y amplifier تقویت کننده با سیستم انحراف عمودی
munnion جرز الت عمودی در میان قسمتهای پنجره
high tailed aircraft هواپیمایی که دم افقی ان بالای سکان عمودی قرارگرفته
capriole پرش عمودی اسب با پاهای کشیده به عقب
mullion جرز یا الت عمودی میان قسمتهای پنجره
intertie تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
springing teal تیراندازی به هدفهایی که بطور عمودی بالا می ایند
column خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
columns خط عمودی که محل و پهنای ستون را مشخص میکند
durn [تیر عمودی در ساخته شده از چوب بائو]
stick هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
orientation جهت صفحه یا به صورت لبه افقی یا عمودی
x axis محور x
pintle محور
pivots محور
arbor محور
pivoted محور
shaft head محور
z axis محور z
y axis محور y
axis محور
rachis محور
axis خط محور
z axis محور "زد"
mandrel محور
center line خط محور
coaxial هم محور
pedestals محور
pedestal محور
interaxial محور
interaxal محور
mandril محور
pivot محور
coaxal هم محور
concentric هم محور
journal سر محور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com