Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 186 (8 milliseconds)
English
Persian
area of probability
محوطه احتمالات
Other Matches
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
probability
احتمالات
probabilities
احتمالات
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
probability analysis
تحلیل احتمالات
probability table
جدول احتمالات
probability theory
نظریه احتمالات
odds
تمایل بیک سو احتمالات
iffy
دارای احتمالات زیاد
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
Dont rely on probabilities.
روی احتمالات متگی نباشید
the odds are in our favour
احتمالات بسوی ما متمایل است یا می چربد
probit
واحد قیاس احتمالات اماری بر اساس حداقل انحراف ازمیزان متوسط
probability factor
ضریب احتمال وقوع ضریب احتمالات
garth
محوطه
enclosures
محوطه
enclosure
محوطه
areas
محوطه
haws
محوطه
haw
محوطه
hawing
محوطه
hawed
محوطه
precincts
محوطه
precinct
محوطه
zone
محوطه
compound
: محوطه
compounded
: محوطه
compounded
محوطه
compounds
: محوطه
spaces
محوطه
compounds
محوطه
ward
محوطه
space
محوطه
ground
محوطه
wards
محوطه
area
محوطه
zones
محوطه
compound
محوطه
cincture
حلقه محوطه
stockyard
محوطه دامداری
penalty areas
محوطه پنالتی
environment architecture
معماری محوطه
penalty area
محوطه پنالتی
freeze space
محوطه سردخانه
farmyards
محوطه مزرعه
farmyard
محوطه مزرعه
goal crease
محوطه دروازه
ambit
وسعت محوطه
runout
محوطه دویدن
run way
محوطه فرود
area of visibility
محوطه دید
chill space
محوطه سردخانه
clear way
محوطه صعود
buffer distance
محوطه امنیت
out port
بندرخارج از محوطه
yard man
متصدی محوطه
cubby
محوطه مکعب
dock yard
محوطه بارانداز
dock yard
محوطه لنگرگاه
embarkation area
محوطه بارگیری
closest
چهاردیواری محوطه
closes
چهاردیواری محوطه
yard
محوطه یا میدان
apron
محوطه بارگیری
enceinte
محوطه قلعه
yards
حیاط محوطه
yards
محوطه یا میدان
aprons
محوطه بارگیری
god's acre
محوطه کلیسا
Inc
مخفف محوطه
yard
حیاط محوطه
trap
محوطه کوچک
courtyard
محوطه محصور
run
ترتیب محوطه
closer
چهاردیواری محوطه
close
چهاردیواری محوطه
lawns
محوطه چمن
lot
قرعه محوطه
lawn
محوطه چمن
runs
ترتیب محوطه
fabrique
[ساختمانی در محوطه باغ]
site
محل محوطه کار
chill space
محوطه سرد انبار
impark
در محوطه نگاه داشتن
plain
میدان یا محوطه جنگ
magazine space
محوطه زاغه مهمات
cubbyhole
محوطه کوچک ومحصور
sited
محل محوطه کار
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
plainest
میدان یا محوطه جنگ
loculus
محوطه یاحفره کوچک
plains
میدان یا محوطه جنگ
plainer
میدان یا محوطه جنگ
quarterdeck
محوطه تشریفات ناو
wards
حیاط محوطه زندان
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
quarterdecks
محوطه تشریفات ناو
ward
حیاط محوطه زندان
backcourt
محوطه پشت یک سوم
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
back judge
داور در محوطه دفاعی
sites
محل محوطه کار
outdoor lighting fixtures
چراغهای روشنائی محوطه
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
landscape architecture
معماری محوطه سازی
parking
محوطه پارک کردن
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
run way
محوطه دویدن هواپیما
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
pickup field
محوطه سوار شدن درهواپیما
outland
زمینهای خارج از محوطه ملک
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
net
محوطه تمرین محصوربا تور
border break
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
gullies
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
ping pong court
محوطه بازی پینگ پنگ
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
gulleys
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
nett
محوطه تمرین محصوربا تور
nets
محوطه تمرین محصوربا تور
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
embarkation area
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
yardmaster
رئیس محوطه بارانداز راه اهن
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
bloop
ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
solocross
مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyards
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
toll
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls
حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
City Beautiful
[جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
short lot
کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
rack space
محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
chutes
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute
چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle
محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
y site
نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
desert
[طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
holiday
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
noncontiguous facility
تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
holidays
تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
approach end
نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
outfield
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
compound
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds
انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
squash tennis
بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
teleran system
نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
bull pen
محوطه نرده دار تمرین توپگیری بیس بال توپزنهای ذخیره بیس بال
crest clearing
محوطه تامین بالای مانع حاشیه امنیت بالای مانع
troop space
جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
shed space
فضای بسته چند تونله محوطه چند تونله
boat space
فضای بار موجود در قایق محوطه بار قایق
Recent search history
✘ Close
Contact
 |
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com