Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
side lines
محوطه بیرون از خط کناری
Other Matches
side reflector
منعکس کننده کناری رفلکتور کناری
to turn out
بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
to strain at a gnat
ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
juxtaposition
هم کناری
non interference
بر کناری
non intervention
بر کناری
costa
خط کناری
limbic
کناری
coastal
کناری
marginal
کناری
widest
خط کناری والیبال
limbic system
دستگاه کناری
marginal frequency
بسامد کناری
side board
میز کناری
side band
باند کناری
edge beam
تیر کناری
service road
شوسه کناری
outside half
هافبک کناری
riparian
رود کناری
wide
خط کناری والیبال
wider
خط کناری والیبال
head linesman
داور خط کناری
abutment
پایه کناری پل
frontage road
جاده کناری
edge rope
طناب کناری
frontage road
شوسه کناری
building line
خط کناری ساختمان
touch line
خط کناری زمین
wing halfback
هافبکهای کناری
gusset needles
میلهای کناری
side reflector
پرتوافکن کناری
side weir
سرریز کناری
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
lateral support
تکیه گاه کناری
abutment
کرانپایه پایه کناری
sigmatismus lateralis
تلفظ کناری حرف " س "
witjout
بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
byes
چیزهای کناری یاثانوی فرعی
bye
چیزهای کناری یاثانوی فرعی
sidepiece
قطعه کناری بخش جانبی
gables
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
apteral
ایوان ستوندار فاقد ستونهای کناری
gable
سه گوشی کنار شیروانی دیوار کناری
extravasate
ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
extrusion
بیرون اندازی بیرون امدگی
eject
بیرون راندن بیرون انداختن
ejected
بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting
بیرون راندن بیرون انداختن
outward bound
عازم بیرون روانه بیرون
ejects
بیرون راندن بیرون انداختن
enclosure
محوطه
precinct
محوطه
enclosures
محوطه
precincts
محوطه
ward
محوطه
space
محوطه
areas
محوطه
area
محوطه
wards
محوطه
compounds
محوطه
compounds
: محوطه
compounded
محوطه
compounded
: محوطه
compound
محوطه
haws
محوطه
compound
: محوطه
hawing
محوطه
hawed
محوطه
haw
محوطه
spaces
محوطه
ground
محوطه
garth
محوطه
zone
محوطه
zones
محوطه
goal crease
محوطه دروازه
run way
محوطه فرود
closes
چهاردیواری محوطه
closer
چهاردیواری محوطه
close
چهاردیواری محوطه
chill space
محوطه سردخانه
run
ترتیب محوطه
ambit
وسعت محوطه
cubby
محوطه مکعب
freeze space
محوطه سردخانه
embarkation area
محوطه بارگیری
yard man
متصدی محوطه
enceinte
محوطه قلعه
environment architecture
معماری محوطه
area of probability
محوطه احتمالات
area of visibility
محوطه دید
out port
بندرخارج از محوطه
cincture
حلقه محوطه
trap
محوطه کوچک
lawns
محوطه چمن
dock yard
محوطه بارانداز
lawn
محوطه چمن
runs
ترتیب محوطه
clear way
محوطه صعود
god's acre
محوطه کلیسا
stockyard
محوطه دامداری
runout
محوطه دویدن
yards
حیاط محوطه
yards
محوطه یا میدان
yard
حیاط محوطه
yard
محوطه یا میدان
dock yard
محوطه لنگرگاه
closest
چهاردیواری محوطه
buffer distance
محوطه امنیت
Inc
مخفف محوطه
courtyard
محوطه محصور
penalty areas
محوطه پنالتی
farmyard
محوطه مزرعه
penalty area
محوطه پنالتی
apron
محوطه بارگیری
farmyards
محوطه مزرعه
lot
قرعه محوطه
aprons
محوطه بارگیری
edge finish
شیرازه بافی
[جهت استحکام تارهای کناری و گاه تزپین نمودن کناره ها با رنگ های متفاوت بصورت ضربدری یا موازی]
off one's hands
بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
quarterdecks
محوطه تشریفات ناو
back boundary line
محوطه پشت خط سرویس
impark
در محوطه نگاه داشتن
area of uncertainity
محوطه عدم امنیت
cubbyhole
محوطه کوچک ومحصور
plainest
میدان یا محوطه جنگ
back judge
داور در محوطه دفاعی
backcourt
محوطه پشت یک سوم
plains
میدان یا محوطه جنگ
plainer
میدان یا محوطه جنگ
parking
محوطه پارک کردن
plain
میدان یا محوطه جنگ
wards
حیاط محوطه زندان
quarterdeck
محوطه تشریفات ناو
loculus
محوطه یاحفره کوچک
holding ground
محوطه نگهدارنده لنگر
catcher's box
محوطه مخصوص توپگیر
sites
محل محوطه کار
chill space
محوطه سرد انبار
ward
حیاط محوطه زندان
run way
محوطه دویدن هواپیما
sited
محل محوطه کار
landscape architecture
معماری محوطه سازی
site
محل محوطه کار
outdoor lighting fixtures
چراغهای روشنائی محوطه
fabrique
[ساختمانی در محوطه باغ]
magazine space
محوطه زاغه مهمات
wide
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
widest
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
wider
توپ خارج از خط کناری توپ اوت شده پرتاب دورازمیلههای کریکت و دورازدسترس توپزن
batter's box
محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
ping pong court
محوطه بازی پینگ پنگ
base hit
ضربه به داخل محوطه باامتیاز
nett
محوطه تمرین محصوربا تور
gulleys
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gullies
محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
front court
محوطه جلو خط سرویس اسکواش
border break
ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
broken field
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
nets
محوطه تمرین محصوربا تور
net
محوطه تمرین محصوربا تور
outer fix
محوطه توقف خارجی هواپیما
outland
زمینهای خارج از محوطه ملک
departure end
انتهای محوطه دویدن هواپیما
loculus
محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
tree farm
محوطه درخت کاری جنگل
arresting sheave span
محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout
محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
clearance inwards
ورود کشتی به محوطه گمرک
back room
محوطه بین خط پایانی ودیوار
pickup field
محوطه سوار شدن درهواپیما
yardmaster
رئیس محوطه بارانداز راه اهن
Green architecture
[ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
ball hawk
مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
open ice
قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
marshalling yard
محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
region
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
land scaping
محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
embarkation area
محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
navy yard
محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
regions
محوطه بسیار وسیع وبی انتها
yard track
ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
holding station
محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
drylot
محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
threshold
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
Genius Loci
نابغه
[واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
threshholds
نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
bloop
ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
lumberyard
محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com