Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
covered position
محوطه تحت پوشش موضع مخفی
Other Matches
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
position light
علایم نشان دهنده موضع چراغ راهنمای مسیر یا محل موضع
underground
مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
taxiway
محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage
انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan
<adj.>
سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
aprons
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron
محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
assumed position
موضع فعلی موضع اشغال شده فعلی
clear way
محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard
محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space
محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
nickel clad sheet
ورقه پوشش شده نیکلی ورق با پوشش نیکل
bezel
پوشش مقابل یک پوشش کامپیوتر یا واحد دیسک درایو
screen
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screened
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screening, screenings
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
screens
پوشش تجسسی دریایی پوشاندن پوشش
comparative cover
پوشش گاه بگاه منطقه یاوسایل پوشش نسبی منطقه
cuticle
پوشش مو پوشش شاخی
guidance
هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
roof covering material
مصالح پوشش شیروانی مصالح پوشش بام
lodgment
موضع
locality
موضع
emplacement
موضع
spots
موضع
position
موضع
positioned
موضع
lodgment or lodge
موضع
sited
موضع
attack position
موضع تک
spot
موضع
location
موضع
locations
موضع
sites
موضع
site
موضع
localities
موضع
primary position
موضع ابتدایی
lodgment
موضع گیری
locality
موضع مکان
displacement
تغییر موضع
lodgement
موضع گیری
inposition
به موضع رفتن
rendezvous area
موضع انتظار
inposition
مستقر در موضع
punch position
موضع منگنه
primary position
موضع اصلی
turnabouts
تغییر موضع
stand
مکث موضع
localities
موضع مکان
occupation of position
اشغال موضع
position
وضعیت موضع
spot
لکه موضع
spots
لکه موضع
the seat of pain
موضع درد
positioned
وضعیت موضع
supplementary position
موضع یدکی
supplementary position
موضع تکمیلی
selection of position
انتخاب موضع
turnabout
تغییر موضع
localization
موضع یابی
defense position
موضع پدافندی
deployment
موضع صف ارایی
firing position
موضع تیر
emplacement
موضع گرفتن
secondary position
موضع فرعی
supplemental
موضع تکمیلی
delay position
موضع تاخیری
covered position
موضع پوشیده
defense position
موضع دفاعی
blocking position
موضع سد کننده
active site
موضع فعال
assumed position
موضع فرضی
battle position
موضع نبرد
alternate position
موضع یدکی
alternate position
موضع فرعی
secondary position
موضع یدکی
block house
موضع مستحکم
posts
محل ماموریت موضع
localization of function
موضع یابی کارکرد
post-
محل ماموریت موضع
post
محل ماموریت موضع
supplementary
موضع تکمیلی اضافی
occupation of position
اشغال موضع کردن
posted
محل ماموریت موضع
confirmed location
موضع تایید شده
switch position
موضع رابط دفاعی
key position
موضع حساس و مهم
switch position
موضع دفاعی بینابین
dummy
دروغی تقلبی موضع فریبنده
dummies
دروغی تقلبی موضع فریبنده
preselect
پیش بینی موضع کردن
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
outfield
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
hidden
مخفی
hush hush
مخفی
hush-hush
مخفی
covert
مخفی
perdu or due
مخفی
undercover
مخفی
concealed
مخفی
clandestine
مخفی
secrets
مخفی
secret
مخفی
hid
مخفی
slinkier
مخفی
slinky
مخفی
closeting
مخفی
closets
مخفی
closeted
مخفی
closet
مخفی
slinkiest
مخفی
furtive
مخفی
displaces
جابجا شدن تغییر موضع دادن
cheat
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
permanent emplacement
موضع دائمی یکان یا جنگ افزار
organising
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheats
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
foreland
زمین جلوی موضع دماغه سنگر
organizing
مرتب کردن ارایش دادن موضع
cheated
موضع گرفتن در نقطه دوربرای دفاع
organizes
مرتب کردن ارایش دادن موضع
organize
مرتب کردن ارایش دادن موضع
displaced
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displacing
جابجا شدن تغییر موضع دادن
displace
جابجا شدن تغییر موضع دادن
organises
مرتب کردن ارایش دادن موضع
delay position
موضع مخصوص اجرای عملیات تاخیری
occult
مخفی کردن
conceals
مخفی کردن
conceal
مخفی کردن
hidden codes
رمزهای مخفی
hickok belt
مخفی کردن زه
stows
مخفی کردن
stowing
مخفی کردن
hideaways
مخفی گاه
stowed
مخفی کردن
hideaway
مخفی گاه
plainclothesman
پلیس مخفی
stow
مخفی کردن
by ballot
با رای مخفی
hidden file
فایل مخفی
bugs
میکروفن مخفی
hugger mugger
مخفی کردن
emissaries
مامور مخفی
obscuring
مخفی کردن
covert operations
عملیات مخفی
obscures
مخفی کردن
obscurer
مخفی کردن
obscured
مخفی کردن
emissary
مامور مخفی
bugging
میکروفن مخفی
bug
میکروفن مخفی
submerging
مخفی کردن
submerges
مخفی کردن
obscurest
مخفی کردن
codes
کدهای مخفی
submerge
مخفی کردن
hid
مخفی شده
under
مخفی درزیر
clandestinely
بطور مخفی
submerged
مخفی کردن
obscure
مخفی کردن
mole
مامور مخفی
stowaway
مسافر مخفی
cover
مخفی در بر گرفتن
hidy-hole
مخفی گاه
hidey-hole
مخفی گاه
submergence
مخفی سازی
submers
مخفی کردن
defector in place
مامور مخفی
under-
مخفی درزیر
hidden
مخفی شده
secret agent
مامور مخفی
covers
مخفی در بر گرفتن
blinded
مخفی گاه
blinds
مخفی گاه
coverings
مخفی در بر گرفتن
skeleton in one's closet
<idiom>
رازهای مخفی
secret agents
مامور مخفی
blind
مخفی گاه
secret ballot
رای مخفی
stowaways
مسافر مخفی
space
محوطه
ground
محوطه
enclosures
محوطه
hawed
محوطه
haws
محوطه
zone
محوطه
garth
محوطه
hawing
محوطه
precincts
محوطه
haw
محوطه
precinct
محوطه
zones
محوطه
compounds
محوطه
spaces
محوطه
compounded
: محوطه
area
محوطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com