English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
Other Matches
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
troop space جای انفرادی در هواپیما یاکشتی محوطه لازم برای تامین جا برای حمل پرسنل وبارهای انفرادی انها درکشتی یا هواپیما
run way محوطه دویدن هواپیما
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
ramp منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
ramps منطقه اصلی توقف هواپیما درفرودگاه
ramp محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
ramps محل توقف و پیاده سوار کردن هواپیما
block time زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
landing gear چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
altitude sickness حال به هم خوردگی در اثرارتفاع هواپیما مرض ناشی از زیاد شدن ارتفاع هواپیما
touchdowns تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
barometric leveling تراز کردن هواپیما از نظرفشار جو تعادل بارومتری هواپیما
touchdown تماس هواپیما با زمین سینه مال رفتن هواپیما
aircraft scrambling دستور پرواز هواپیما ازوضعیت اماده باش زمینی صدور فرمان درگیری هواپیما با هدف
aircraft arresting barrier وسیله بازدارنده هواپیما ازحرکت مهار هواپیما
aft قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
plane director نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
air mileage indicator کیلومتر شمار هواپیما مسافت سنج هواپیما
spoiler صفحه دراز و باریک روی سطح بالایی هواپیما که برای کاستن سرعت یا اوج گرفتن هواپیما بلند میشود
screwpropeller پروانه هواپیما ملخ کشتی یا هواپیما
space charter اختصاص جا در هواپیما رزرو کردن جا در هواپیما
interlook dormant period زمان توقف دستگاه رادار مدت زمان توقف کار تجسس رادار
coordinated turn دورزدن هواپیما بطوریکه کنترلهای مربوط به دوران حول هر سه محور مورداستفاده قرار گرفته و مانع سر خوردن هواپیما به داخل یا خارج پیچ میشوند
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
moment ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
moments ممان وزن بار هواپیما نیروی گریز ازمرکز وزن اشیاء داخل هواپیما
holding point نقطه تثبیت ردیابی هواپیما نقطه انتظار هواپیما روی صفحه رادار
arresting gear دستگاه کم کننده سرعت هواپیما در روی باند دستگاه مهار هواپیما
azimuth indicator شاخص سمتی هواپیما وسیله نشان دهنده زاویه سمتی هواپیما
transition altitude ارتفاع استاندارد هواپیما ارتفاع هواپیما طبق جداول فنی پرواز
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
aircraft cross servicing سرویسهای متقابله دستگاههای هواپیما سرویس جنبی دستگاههای هواپیما
goldie علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
stand fast فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان توقف درتوپخانه یا فرمان بایست به جای خود
haw محوطه
compound : محوطه
hawing محوطه
areas محوطه
ground محوطه
haws محوطه
hawed محوطه
compounds محوطه
compound محوطه
compounded : محوطه
compounded محوطه
compounds : محوطه
ward محوطه
wards محوطه
area محوطه
precinct محوطه
enclosures محوطه
space محوطه
enclosure محوطه
spaces محوطه
garth محوطه
precincts محوطه
zones محوطه
zone محوطه
go around mode روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
command speed سرعت تعیین شده هواپیما سرعت پیش بینی شده برای هواپیما
altitude height سطح مبنای اندازه گیری ارتفاع هواپیما ارتفاع هواپیما از سطح مبنا
enceinte محوطه قلعه
runs ترتیب محوطه
cubby محوطه مکعب
god's acre محوطه کلیسا
out port بندرخارج از محوطه
courtyard محوطه محصور
farmyards محوطه مزرعه
aprons محوطه بارگیری
close چهاردیواری محوطه
farmyard محوطه مزرعه
yard man متصدی محوطه
buffer distance محوطه امنیت
trap محوطه کوچک
penalty area محوطه پنالتی
penalty areas محوطه پنالتی
Inc مخفف محوطه
closer چهاردیواری محوطه
embarkation area محوطه بارگیری
stockyard محوطه دامداری
goal crease محوطه دروازه
environment architecture معماری محوطه
clear way محوطه صعود
freeze space محوطه سردخانه
closes چهاردیواری محوطه
yards حیاط محوطه
closest چهاردیواری محوطه
cincture حلقه محوطه
runout محوطه دویدن
run way محوطه فرود
yard حیاط محوطه
dock yard محوطه لنگرگاه
dock yard محوطه بارانداز
yard محوطه یا میدان
area of probability محوطه احتمالات
lawns محوطه چمن
lawn محوطه چمن
run ترتیب محوطه
apron محوطه بارگیری
lot قرعه محوطه
chill space محوطه سردخانه
area of visibility محوطه دید
ambit وسعت محوطه
yards محوطه یا میدان
flight control دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
aircraft block speed سرعت خالص هواپیما سرعت هواپیما از نظرتئوریکی
apparent altitude ارتفاع فاهری هواپیما ارتفاع عملی هواپیما
backcourt محوطه پشت یک سوم
plainest میدان یا محوطه جنگ
site محل محوطه کار
impark در محوطه نگاه داشتن
side lines محوطه بیرون از خط کناری
plain میدان یا محوطه جنگ
sites محل محوطه کار
chill space محوطه سرد انبار
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
back judge داور در محوطه دفاعی
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
plains میدان یا محوطه جنگ
landscape architecture معماری محوطه سازی
plainer میدان یا محوطه جنگ
sited محل محوطه کار
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
loculus محوطه یاحفره کوچک
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
wards حیاط محوطه زندان
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
magazine space محوطه زاغه مهمات
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
ward حیاط محوطه زندان
parking محوطه پارک کردن
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
nets محوطه تمرین محصوربا تور
nett محوطه تمرین محصوربا تور
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
net محوطه تمرین محصوربا تور
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
point of no return نقطه حداکثر شعاع عمل هواپیما اخرین حد شعاع عمل هواپیما
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com