English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
English Persian
chill space محوطه سرد انبار
Search result with all words
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
Other Matches
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
caged storage قسمتی از انبار که برای نگهداری اقلام مخصوص وخطرناک در نظر گرفته شده انبار محصور
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
stockpile ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiles ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiled ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
stockpiling ذخیره کردن در انبار جمع اوری در انبار
dump انبار موقتی زاغه مهمات انبار
stockpiling پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiles پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpile پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
stockpiled پر کردن انبار اجناس موجود در انبار
field storage انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
bin storage انبار کردن قطعات بسته بندی نشده در قفسه انبار قطعات روباز
bin storage space فضای انبار قطعات بسته بندی نشده فضای انبار قطعات روباز
stock number شماره فنی انبار شماره انبار
custodial record پروندههای سوابق انبار سوابق انبار
space محوطه
garth محوطه
compounded : محوطه
precincts محوطه
zones محوطه
compounds محوطه
ward محوطه
haws محوطه
wards محوطه
zone محوطه
area محوطه
precinct محوطه
spaces محوطه
ground محوطه
compounds : محوطه
compounded محوطه
enclosure محوطه
haw محوطه
hawed محوطه
hawing محوطه
areas محوطه
compound محوطه
compound : محوطه
enclosures محوطه
closest چهاردیواری محوطه
close چهاردیواری محوطه
closer چهاردیواری محوطه
enceinte محوطه قلعه
embarkation area محوطه بارگیری
cubby محوطه مکعب
dock yard محوطه لنگرگاه
ambit وسعت محوطه
closes چهاردیواری محوطه
dock yard محوطه بارانداز
out port بندرخارج از محوطه
lawns محوطه چمن
god's acre محوطه کلیسا
goal crease محوطه دروازه
freeze space محوطه سردخانه
aprons محوطه بارگیری
apron محوطه بارگیری
environment architecture معماری محوطه
runs ترتیب محوطه
run ترتیب محوطه
lawn محوطه چمن
runout محوطه دویدن
clear way محوطه صعود
lot قرعه محوطه
penalty area محوطه پنالتی
penalty areas محوطه پنالتی
yards حیاط محوطه
area of visibility محوطه دید
stockyard محوطه دامداری
yards محوطه یا میدان
yard حیاط محوطه
yard محوطه یا میدان
area of probability محوطه احتمالات
buffer distance محوطه امنیت
trap محوطه کوچک
farmyards محوطه مزرعه
cincture حلقه محوطه
Inc مخفف محوطه
chill space محوطه سردخانه
run way محوطه فرود
farmyard محوطه مزرعه
courtyard محوطه محصور
yard man متصدی محوطه
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
back judge داور در محوطه دفاعی
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
parking محوطه پارک کردن
plains میدان یا محوطه جنگ
backcourt محوطه پشت یک سوم
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
impark در محوطه نگاه داشتن
site محل محوطه کار
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
run way محوطه دویدن هواپیما
plain میدان یا محوطه جنگ
landscape architecture معماری محوطه سازی
magazine space محوطه زاغه مهمات
loculus محوطه یاحفره کوچک
plainer میدان یا محوطه جنگ
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
plainest میدان یا محوطه جنگ
ward حیاط محوطه زندان
sites محل محوطه کار
sited محل محوطه کار
wards حیاط محوطه زندان
side lines محوطه بیرون از خط کناری
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
net محوطه تمرین محصوربا تور
nets محوطه تمرین محصوربا تور
nett محوطه تمرین محصوربا تور
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
storing انبار
seraglio انبار
almery انبار
reservedness انبار
freight house انبار
entrepot انبار
depository انبار
in bond در انبار
reservedness اب انبار
store انبار
tower silo انبار
store-rooms انبار
stock room انبار
magazine انبار
magazines انبار
storage انبار
storage bunker انبار
store-room انبار
storage tank انبار
stockrooms انبار
stockroom انبار
water storage tank اب انبار
water reservoir اب انبار
spoil pit انبار
storeroom انبار
store room انبار
agglomeration انبار
reservoirs انبار
lodges انبار
storehouse انبار
repository انبار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com