English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
cubby محوطه مکعب
Other Matches
taxiway محوطه حرکت هواپیماها برای گرم شدن محوطه تاکسی کردن
open storage انبار کردن کالاها در محوطه باز انبارداری در محوطه روباز
cubes هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
cube هرچیزی بشکل مکعب بشکل مکعب دراوردن
Open-plan <adj.> سالن باز، محوطه وسیع، ساختمانی که هرطبقه آن فقط دارای یک محوطه وسیع است و اتاق ندارد
aprons محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
apron محوطه اسفالت مقابل اشیانه هواپیما محوطه بارگیری هواپیما
clear way محوطه بالاکشیدن هواپیما محوطه کندن هواپیما از زمین
classification yard محوطه مانور قطارها محوطه تقسیم مسیر قطارها
machinery space محوطه موتورخانه ناو محوطه ماشین الات ناو
cubiform مکعب
solid مکعب
cubical مکعب
solids مکعب
cuboid مکعب
cubes مکعب
cube مکعب
cube مکعب [ریاضی]
body centered cubic مکعب مرکز پر
decastere ده متر مکعب
cube roots ریشه مکعب
stere یک متر مکعب
cube root ریشه مکعب
solid مکعب حجمی
solids مکعب حجمی
n cube مکعب N بعدی
hexahedral مکعب شش سطحی
Rubik’s Cube مکعب روبیک
cubature حجم مکعب
cubic measure مقیاس مکعب
Rubik’s Cube مکعب جادویی
cubically به شکل مکعب
cubage چیزی برقم مکعب
face centered cubic مکعب مراکز وجوه پر
cuboid دارای شکل مکعب
cusec یک فوت مکعب در ثانیه
A cube has six faces. یک مکعب ۶ تا وجح دارد. [ریاضی]
flitch تکه مکعب پیه نهنگ
box palet پالت مکعب مستطیل شکل
enclosures محوطه
haws محوطه
enclosure محوطه
garth محوطه
haw محوطه
hawing محوطه
hawed محوطه
spaces محوطه
compounds محوطه
ward محوطه
wards محوطه
precincts محوطه
area محوطه
areas محوطه
zones محوطه
zone محوطه
ground محوطه
compounds : محوطه
compounded محوطه
compound : محوطه
precinct محوطه
space محوطه
compound محوطه
compounded : محوطه
cincture حلقه محوطه
clear way محوطه صعود
buffer distance محوطه امنیت
ambit وسعت محوطه
chill space محوطه سردخانه
god's acre محوطه کلیسا
goal crease محوطه دروازه
out port بندرخارج از محوطه
freeze space محوطه سردخانه
run way محوطه فرود
environment architecture معماری محوطه
enceinte محوطه قلعه
runout محوطه دویدن
stockyard محوطه دامداری
embarkation area محوطه بارگیری
dock yard محوطه لنگرگاه
dock yard محوطه بارانداز
yard man متصدی محوطه
Inc مخفف محوطه
courtyard محوطه محصور
area of visibility محوطه دید
closest چهاردیواری محوطه
apron محوطه بارگیری
closes چهاردیواری محوطه
aprons محوطه بارگیری
yard حیاط محوطه
yards حیاط محوطه
farmyard محوطه مزرعه
farmyards محوطه مزرعه
yards محوطه یا میدان
yard محوطه یا میدان
penalty areas محوطه پنالتی
area of probability محوطه احتمالات
closer چهاردیواری محوطه
trap محوطه کوچک
lot قرعه محوطه
run ترتیب محوطه
lawn محوطه چمن
runs ترتیب محوطه
lawns محوطه چمن
close چهاردیواری محوطه
penalty area محوطه پنالتی
quarterdeck محوطه تشریفات ناو
plain میدان یا محوطه جنگ
site محل محوطه کار
quarterdecks محوطه تشریفات ناو
holding ground محوطه نگهدارنده لنگر
wards حیاط محوطه زندان
plainer میدان یا محوطه جنگ
landscape architecture معماری محوطه سازی
fabrique [ساختمانی در محوطه باغ]
plainest میدان یا محوطه جنگ
plains میدان یا محوطه جنگ
side lines محوطه بیرون از خط کناری
run way محوطه دویدن هواپیما
outdoor lighting fixtures چراغهای روشنائی محوطه
sited محل محوطه کار
sites محل محوطه کار
magazine space محوطه زاغه مهمات
loculus محوطه یاحفره کوچک
impark در محوطه نگاه داشتن
ward حیاط محوطه زندان
cubbyhole محوطه کوچک ومحصور
back judge داور در محوطه دفاعی
back boundary line محوطه پشت خط سرویس
chill space محوطه سرد انبار
area of uncertainity محوطه عدم امنیت
backcourt محوطه پشت یک سوم
catcher's box محوطه مخصوص توپگیر
parking محوطه پارک کردن
outland زمینهای خارج از محوطه ملک
gully محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
tree farm محوطه درخت کاری جنگل
back room محوطه بین خط پایانی ودیوار
gullies محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
tank farm محوطه مخازن نفت وغیره
outer fix محوطه توقف خارجی هواپیما
pickup field محوطه سوار شدن درهواپیما
ping pong court محوطه بازی پینگ پنگ
gulleys محوطه کنار و کمی عقبترازمیله ها
base hit ضربه به داخل محوطه باامتیاز
border break ادامه محوطه نقشه تا حاشیه ان
batter's box محوطه مستطیل نزدیک پایگاه
net محوطه تمرین محصوربا تور
clearance inwards ورود کشتی به محوطه گمرک
front court محوطه جلو خط سرویس اسکواش
arresting sheave span محوطه ریل و سرسره مهارهواپیما
arresting system runout محوطه دویدن سیستم مهارهواپیما
broken field محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
departure end انتهای محوطه دویدن هواپیما
nets محوطه تمرین محصوربا تور
nett محوطه تمرین محصوربا تور
loculus محوطه یا قسمت کوچک اطاقک
region محوطه بسیار وسیع وبی انتها
yardmaster رئیس محوطه بارانداز راه اهن
embarkation area محوطه سوار شدن در کشتی یاخودرو
covered position محوطه تحت پوشش موضع مخفی
navy yard محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
regions محوطه بسیار وسیع وبی انتها
marshalling yard محوطه تفکیک و دسته بندی کالاها
ball hawk مدافع خوب بازیگر در محوطه دوردست
land scaping محوطه سازی و ایجاد فضای سبز
Green architecture [ساختمان با محوطه هایی با مناظر بدیع]
open ice قسمتی از محوطه بازی که حریف در ان نیست
thresholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
holding station محوطه نگهداری زخمیها وبیماران بطور موقت
threshholds نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
yard track ریل موقت در داخل محوطه انبارها و یا باراندازها
Genius Loci نابغه [واژه لاتین در معماری یا محوطه سازی]
drylot محوطه محصور ومحدودی برای زراعت وغیره
threshold نقطه شروع محوطه دویدن هواپیما حد نهایی
bloop ضربه به توپ به قسمت داخلی محوطه بیس بال
solocross مسابقه در محوطه پارکینگ برای کشف مهارت راننده
lumberyards محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
City Beautiful [جنبش طراحان، محوطه سازان آمریکایی در دفاع از زیبایی شهرها]
short lot کالایی که مقدار موجود از ان کم است و در محوطه کوچک انبار میشود
rack space محوطه کف چینی شده انباربرای استقرار پالتها یا جعبههای مهمات
tolling حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
toll حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
tolls حق خرید و فروش در محوطه بازار یا نمایشگاه عمومی عوارض عبور
chute چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
chutes چترنجات محوطه کوچک گاو پیش از ورود به میدان بادبان سه گوش بزرگ
winner's circle محوطه نزدیک خط پایان درمسیر سوارکار و اسب برنده برای گرفتن جایزه
y site نوعی محوطه انبار مهمات روباز موقت که اطراف ان باسدهای خاکی احاطه شده باشد
desert [طراحی محوطه سازی در قرن هجدهم میلادی با نگاه کردن به طبیعت وحشی و دست نخورده]
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
noncontiguous facility تاسیسات دور از یکان یاقسمت مربوط تاسیسات خارج از محوطه قسمتی
approach end نقطه شروع تقرب هواپیما ابتدای محوطه دویدن هواپیما
outfield محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
tie down وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
compound انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounded انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
compounds انبار موقت پادگان محوطه پادگان مخلوط
squash tennis بازی شبیه به اسکواش درهمان محوطه بین 2 نفر که امتیاز فقط بوسیله سرویس کننده به دست می اید و توپ وراکت فرق دارند
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com