English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
induced environment محیط القا شده
Other Matches
rezone محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
induction القا
abolishment القا
inductions القا
to tip something [British E] رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E] ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
anti induction cable کابل ضد القا
line of induction خطوط القا
inductorium قرقره القا
self suggestion القا ازخودبخود
induce القا کردن
induced القا کردن
induces القا کردن
faradic القا شده
inductions القا کردن
inducing القا کردن
induction القا کردن
induction balance تراز القا
induction meter سنجه القا
black induction توقف القا
induction voltage regulator نافم ولتاژ با القا
inductive time constant ثابت زمانی القا
electrophorus الت تولید الکتریسته ساکن بوسیله القا
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
perimeter محیط
millieu محیط
circumferences محیط
sphere محیط
spheres محیط
milieux محیط
circuity محیط
peripheries محیط
girths محیط
girth محیط
entourages محیط
entourage محیط
periphery محیط
milieu محیط
milieus محیط
perimeters محیط
circumference محیط
outline محیط
environments محیط
lapped محیط
environment محیط
outside محیط
lap محیط
outsides محیط
outlines محیط
ambiance محیط
mediums محیط
outlining محیط
outlined محیط
ambience محیط
outward things محیط
surroundings محیط
setting محیط
medium محیط
settings محیط
bonification به سازی محیط
perimeters پیرامون محیط
atmospheric environement محیط جوی
bodification بهسازی محیط
ambient temperature دمای محیط
ambient pressure فشار محیط
perimeter [circumference] of a circle محیط دایره
acclimatization سازش با محیط
operational environment محیط عملیاتی
circumambient محیط دورگردیدن
in vivo در محیط طبیعی
induced environment محیط القایی
shelf environment محیط کم عمق
psychological environment محیط روانی
polarization of a medium قطبش محیط
living environment محیط زنده
milieu therapy محیط درمانی
therapeutic millieu محیط درمانی
miseenscene محیط کلی
operational environment محیط فعالیت
in vitro در محیط مصنوعی
social milieu محیط اجتماعی
climate for growth محیط رشد
dispersion medium محیط پاشندگی
dispersive medium محیط پخش
environment architecture معماری محیط
ill neighboured دارای محیط بد
windowing environment محیط پنجرهای
threptic محیط زاد
mixed environment محیط درهم
environmentalist محیط نگر
circumferences محیط دایره
circle محیط دایره
circled محیط دایره
circumference محیط دایره
periphery محیط حدود
environmentalists محیط نگر
contour محیط مرئی
peripheries محیط حدود
comprehensive وسیع محیط
workbench محیط کاری
workbenches محیط کاری
mediums محیط کشت
medium محیط کشت
circles محیط دایره
milieus محیط اجتماعی
environment محیط زیست
silhouettes محیط مریی
perimeter پیرامون محیط
environments محیط زیست
milieu محیط اجتماعی
silhouette محیط مریی
circling محیط دایره
milieux محیط اجتماعی
environmentalists محیط زیست شناس
element محیط طبیعی اخشیج
environmentalist محیط زیست گرا
environmentalist محیط زیست شناس
environmetal protection حمایت محیط زیستی
environmentalism محیط زیست گرایی
environmentalists محیط زیست گرا
circumstance شرایط محیط اهمیت
environments محیط یا موقعیتهای فیزیکی
psychonomics محیط شناسی روانی
environment محیط یا موقعیتهای فیزیکی
metaerg صفت محیط زاد
it is meters محیط ان دومتر است
terrestrial environment وضع محیط زمین
elements محیط طبیعی اخشیج
eco- پیشوند محیط پرگیر
environmentalism محیط زیست شناسی
bonification scheme طرح بهسازی محیط
environmental protection حفاظت محیط زیست
data base environment محیط پایگاه داده
archibenthal enviroment محیط ژرف اقیانوس
atlantic دریای محیط غربی
collapse design محاسبه در محیط خمیری
misfit غیر متجانس با محیط
peripheral دورهای وابسته به محیط
outside محیط دست بالا
outsides محیط دست بالا
derealization دگرسان بینی محیط
acid cure پخت در محیط اسیدی
accommodations سازش با مقتضیات محیط
environmental psychology روانشناسی محیط نگر
environmental conservation حفافت محیط زیست
accommodation سازش با مقتضیات محیط
misfits غیر متجانس با محیط
domain knowledge دانش محیط کاربرد
acid catalysis کاتالیزور در محیط اسیدی
tests محیط ی برای آزمایش برنامه ها
test محیط ی برای آزمایش برنامه ها
climb the wall <idiom> از محیط خسته وعصبانی شدن
acclimatation توافق بااب و هوای یک محیط
acclimatization توافق بااب و هوای یک محیط
tested محیط ی برای آزمایش برنامه ها
inverting تغییر اعداد در محیط دودویی
contamination عدم خلوص و یکنواختی محیط
eupelagic environment محیط زیر لایه زیرین
elements عامل اصلی محیط طبیعی
element عامل اصلی محیط طبیعی
inverts تغییر اعداد در محیط دودویی
invert تغییر اعداد در محیط دودویی
elastic design طرح و محاسبه در محیط ارتجاعی
great circle بزرگترین دایره محیط یک کره
living environment جانداران محیط زیوندگان- پرمون
the outer world مردمی که بیرون از محیط شخص هستند
contour محیط مریی دوره میزان منحنی
acid alkylation الکیل دار کردن در محیط اسیدی
oxydizing agents مواد اکسید کننده در رنگرزی و یا محیط
demarcation نشان دادن اختلاف بین دو محیط
environmental services دوایر خدمات بهسازی محیط زیست
accomodation تطبیق طرز زندگی با محیط همراهی
airspeed سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
airspeeds سرعت هواپیما نسبت به هوای محیط خود
track [on a sound recording medium] تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
the Green Dot® [recycling symbol] علامت نقطه سبز [بازچرخی در محیط زیست]
environmental refugee پناهنده محیط زیستی [بوم شناسی ] [سیاست]
music track تیتر موسیقی [روی محیط ضبط صوت]
alternated برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
alternates برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
ecesis نقل وانتقال جانور یا گیاه به محیط تازه
archive کپی ای که در محیط ذخیره سازی نگهداری میشود.
archive قرار دادن داده در محیط ذخیره سازی
alternate برنامه کاربردی برای استفاده در محیط چندکاربره
extraterrestrials بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
autecology مبحث شناسایی محیط زندگی انفرادی موجودات
stenotopic دارای حساسیت اندک نسبت به تغییر محیط
extraterrestrial بیرون از محیط زمین ماورای عالم خاکی
isoperimetry گفتار در شکل هایی که محیط هاشان برابر است
to greenwash نشان دادن که انگاری نگران محیط زیست باشند
cabin supercharger کوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
cenogenesis تغییراتی که بعلت عادت به محیط وهمزیستی درجنس یانژاد
virtual شبیه سازی محیط دنیای واقعی توسط کامپیوتر
annulus دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
eurytopic دارای قدرت تحمل زیاد نسبت به تغییرات عوامل محیط
cabin blower در بعضی هواپیماهاکوپروسوری برای حفظ فشارکابین بالاتر از فشار محیط
sere تغییر وسیر تکاملی محیط زیست گیاهان وجانوران خشک
integrated محیط اداره که همه عملیات با کامپیوتر مرکزی انجام می شوند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com