Dictiornary-Farsi | محیط دایره | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 211 (11 milliseconds)

English	Persian
circumference	محیط دایره
circumferences	محیط دایره
circle	محیط دایره
circled	محیط دایره
circles	محیط دایره
circling	محیط دایره
perimeter [circumference] of a circle	محیط دایره


Search result with all words

annulus	دایرهای که بوسیلهء گردش یک دایره وراء محیط خودتشکیل گردد
epicycle	دایرهای که مرکزش روی محیط دایره بزرگتری است ودر مدار دایره بزرگتری حرکت میکند
great circle	بزرگترین دایره محیط یک کره
quadrant	ربع دایره ربع محیط دایره
Other Matches

rezone	محیط چیزی را اصلاح کردن محیط را تغییر دادن
bioecology	رشتهای از محیط شناسی که روابط گیاهان و حیوانات رابا محیط اطراف خود موردبحث قرار میدهد
epicycloid	منحنی ترسیم شده بر نقطهای درمحیط دایره ثابتی که درخارج دایره بچرخد
quadrant	ربع دایره یک چهارم طول قوس دایره
to tip something [British E]	ته نشین شدن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	ذخیره کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
to tip something [British E]	رسوب کردن چیزی [محیط زیست] [بوم شناسی] [حفاظت محیط زیست]
environmental test	ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
ambiance	محیط
circumferences	محیط
perimeters	محیط
sphere	محیط
medium	محیط
spheres	محیط
mediums	محیط
outward things	محیط
entourage	محیط
ambience	محیط
perimeter	محیط
circumference	محیط
environments	محیط
surroundings	محیط
environment	محیط
outline	محیط
peripheries	محیط
outsides	محیط
milieux	محیط
outside	محیط
periphery	محیط
milieus	محیط
milieu	محیط
lapped	محیط
lap	محیط
circuity	محیط
setting	محیط
outlining	محیط
outlines	محیط
outlined	محیط
settings	محیط
entourages	محیط
girth	محیط
girths	محیط
millieu	محیط
silhouette	محیط مریی
miseenscene	محیط کلی
polarization of a medium	قطبش محیط
workbench	محیط کاری
workbenches	محیط کاری
dispersive medium	محیط پخش
mixed environment	محیط درهم
environment architecture	معماری محیط
operational environment	محیط عملیاتی
operational environment	محیط فعالیت
milieu	محیط اجتماعی
silhouettes	محیط مریی
induced environment	محیط القایی
living environment	محیط زنده
in vivo	در محیط طبیعی
in vitro	در محیط مصنوعی
ill neighboured	دارای محیط بد
milieu therapy	محیط درمانی
therapeutic millieu	محیط درمانی
peripheries	محیط حدود
milieux	محیط اجتماعی
periphery	محیط حدود
psychological environment	محیط روانی
milieus	محیط اجتماعی
social milieu	محیط اجتماعی
atmospheric environement	محیط جوی
environmentalist	محیط نگر
environmentalists	محیط نگر
climate for growth	محیط رشد
contour	محیط مرئی
acclimatization	سازش با محیط
bonification	به سازی محیط
threptic	محیط زاد
circumambient	محیط دورگردیدن
bodification	بهسازی محیط
windowing environment	محیط پنجرهای
ambient temperature	دمای محیط
ambient pressure	فشار محیط
comprehensive	وسیع محیط
shelf environment	محیط کم عمق
environment	محیط زیست
perimeters	پیرامون محیط
environments	محیط زیست
perimeter	پیرامون محیط
medium	محیط کشت
mediums	محیط کشت
dispersion medium	محیط پاشندگی
circuit	دایره
circles	دایره
circuits	دایره
agencies	دایره
agency	دایره
fields	دایره
circle	دایره
circling	دایره
fielded	دایره
circled	دایره
disk	دایره
roundle	دایره
tambourine	دایره
spheres	دایره
departments	دایره
compass	دایره
department	دایره
Dingbat	دایره
disks	دایره
division	دایره
tambourines	دایره
roundel	دایره
recurring curve	دایره
rhomb	دایره
field	دایره
sphere	دایره
subdivision	دایره
rondel	دایره
rondelle	دایره
divisions	دایره
domain knowledge	دانش محیط کاربرد
derealization	دگرسان بینی محیط
archibenthal enviroment	محیط ژرف اقیانوس
atlantic	دریای محیط غربی
accommodation	سازش با مقتضیات محیط
accommodations	سازش با مقتضیات محیط
environmental psychology	روانشناسی محیط نگر
environmentalism	محیط زیست شناسی
environmental conservation	حفافت محیط زیست
environmetal protection	حمایت محیط زیستی
acid cure	پخت در محیط اسیدی
acid catalysis	کاتالیزور در محیط اسیدی
bonification scheme	طرح بهسازی محیط
data base environment	محیط پایگاه داده
collapse design	محاسبه در محیط خمیری
environmentalism	محیط زیست گرایی
environmental protection	حفاظت محیط زیست
metaerg	صفت محیط زاد
peripheral	دورهای وابسته به محیط
outside	محیط دست بالا
outsides	محیط دست بالا
eco-	پیشوند محیط پرگیر
elements	محیط طبیعی اخشیج
element	محیط طبیعی اخشیج
terrestrial environment	وضع محیط زمین
psychonomics	محیط شناسی روانی
circumstance	شرایط محیط اهمیت
environment	محیط یا موقعیتهای فیزیکی
it is meters	محیط ان دومتر است
induced environment	محیط القا شده
misfits	غیر متجانس با محیط
misfit	غیر متجانس با محیط
environmentalists	محیط زیست گرا
environmentalists	محیط زیست شناس
environments	محیط یا موقعیتهای فیزیکی
environmentalist	محیط زیست گرا
environmentalist	محیط زیست شناس
stress circle	دایره تنش
center circle	دایره میانی
timbrel	دایره زنگی
tactile circle	دایره بساوشی
sextant	یک ششم دایره
diallist	دایره ساز
cyclometer	دایره سنج
cycloidal	وابسته به دایره
circular arc	کمانی از دایره
cirque	دایره کوچک
chord	وتر دایره
vertical circle	دایره قائم
turning circle	دایره گردش
color circle	دایره رنگها
colure	دایره متقاطعه
diffusion circle	دایره پخش
ecliptic	دایره البروج
encyclopaedia	دایره المعارف
mohr's circle	دایره موهر
hour circle	دایره ساعتی
hemicycle	نیم دایره
gyre	گردش دایره
growth ring	دایره رشد
growth ring	دایره سالیانه
great circle	دایره عظیمه
eclipic	دایره البروج
mohr's circle	دایره مور
north circle	دایره شمالگان
spheral	بشکل دایره
discobolus	دایره انداز
small circle	دایره صغیره
half round	نیم دایره
semidiameter	شعاع دایره
semi circle	نیم دایره
rhumb	دایره افقی
quadrant	چهار یک دایره
quadrant	ربع دایره
pitch circle	دایره گام
pericycle	دایره محیطیه
orbiculate	دایره وار
orbicularly	دایره وار
equinoctial colure	دایره اعتدال
absolutes	دایره نامحدود