Dictiornary-Farsi | مخابرات داخلی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 204 (10 milliseconds)

English	Persian
intercom	مخابرات داخلی
intercoms	مخابرات داخلی
interphone	مخابرات داخلی


Search result with all words

intercommunication	مخابرات داخلی یکان
Other Matches

communication operation instructions (co	دستور کار مخابرات دستورالعمل مخابرات
incretion	ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
squawks	مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk	مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure	ساختمان داخلی سازه داخلی
squawked	مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal defense	پدافند داخلی پایداری داخلی
exchanged stabilization fund	مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage	1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
communication	مخابرات
electric communication	مخابرات
telecommunication technique	تکنیک مخابرات
signalled	رسته مخابرات
signaled	رسته مخابرات
signal	رسته مخابرات
communication engineer	مهندس مخابرات
communication center	مرکز مخابرات
radiographic	مخابرات رادیویی
communication	ارتباط و مخابرات
signal axis	محور مخابرات
signal bridge	پل مخابرات ناو
telecommunications	مخابرات تلگرافی
marking panel	پرده مخابرات
communication engineering	مهندسی مخابرات
transmission	مخابرات ارسال
signal communications	ارتباط و مخابرات
data link	محور مخابرات
signal corps	رسته مخابرات
signal corps	قسمت مخابرات
signal panel	پرده مخابرات
panel code	کد پرده مخابرات
communications	ارتباط و مخابرات
telecommunication network	شبکه مخابرات
telecommunication traffic	ترافیک مخابرات
transmissions	مخابرات ارسال
transmissions	مخابره مخابرات
transmission	مخابره مخابرات
subscriber line	خط مشترک [مخابرات]
communication theory	تئوری مخابرات
panels	پرده مخابرات
communication technician	تکنیسین مخابرات
communication receiver	گیرنده مخابرات
panel	پرده مخابرات
signal center	مرکز مخابرات
digital subscriber line [DSL]	خط مشترک دیجیتال [مخابرات ]
intercepts	نفوذکردن در شبکه مخابرات
strangle	در مخابرات یعنی دستگاه
intercepting	نفوذکردن در شبکه مخابرات
standing operating procedures	روش جاری مخابرات
cordless telephone	تلفن بی سیم [مخابرات]
intercept	نفوذکردن در شبکه مخابرات
cordless phone	تلفن بی سیم [مخابرات]
intercepted	نفوذکردن در شبکه مخابرات
cordless [cordless telephone]	تلفن بی سیم [مخابرات]
master station	پست اصلی مخابرات
communication and electronics	رسته مخابرات و الکترونیک
communication chief	رئیس مخابرات یکان
signalled	علایم مخابراتی مخابرات
signaled	علایم مخابراتی مخابرات
panel	پرده شبکه مخابرات
panels	پرده شبکه مخابرات
signal	علایم مخابراتی مخابرات
communication technician	تعمیر کارفنی مخابرات
communication network	شبکه ارتباط و مخابرات
helio	ایینه ویژه مخابرات
area signal center	مرکز مخابرات منطقه
signal operation instruction	دستور کار مخابرات
teletypewriter	دستگاه تایپ مخابرات تلگرافی
asymmetric digital subscriber line [ADSL]	خط مشترک دیجیتال نامتقارن [مخابرات ]
spring loaded	فنری کلید ناپایدار در مخابرات
cryptofacility	تاسیسات مربوط به مخابرات رمز
wigway	ارتباط و مخابرات به وسیله پرچم
sign off	علایم ختم مخابرات یامکالمات
cordless telephone	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
phone extension	شماره تلفن فرعی [مخابرات]
cordless [cordless telephone]	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
cordless phone	گوشی تلفن بی سیم [مخابرات]
tele communication	مخابرات تلفنی وغیره ازمسافات دور
cryptocompromise	تولید خطر برای مخابرات رمز
radiographs	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
radiograph	پیام رادیوتلگرافی فرستادن مخابرات رادیویی
communication deception	گول زدن دشمن در ارتباط و مخابرات
lights out	علائم مخابرات بوسیله نور هنگام خاموشی
demodulate	از مخابرات رادیویی مطالب رمزی کشف کردن
loran	تعیین خط سیر هواپیمایاکشتی بوسیله مخابرات رادیویی
high bit-rate digital subscriber line [HDSL]	خط مشترک دیجیتال برای نرخ بیت بالا [مخابرات ]
teleprinters	تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
teleprinter	تله تایپ ماشین ثبت مخابرات تلگرافی دور نویس
phonopore	اسبابی که بوسیله ان مخابرات تلفنی را ازتوی سیم تلگراف می گذراند
dial up line	خط تلفن معمولی که میتواندبه عنوان دست دستگاه فرستنده در مخابرات استفاده شود
switching	مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه
endogenous	داخلی
anie	داخلی
ben	داخلی
internal medicine	طب داخلی
intramural	داخلی
municipal	داخلی
indoor	داخلی
territorial	داخلی
interior	داخلی
internal door	در داخلی
internal	داخلی
inside	داخلی
innate	داخلی
in-	داخلی
in	داخلی
insides	داخلی
inner	داخلی
domestic	داخلی
esoteric	داخلی
interiors	داخلی
inner loop	حلقه داخلی
inner planets	سیارات داخلی
inner liner	روکش داخلی
internal reflector	رفلکتور داخلی
inner harbor	بندر داخلی
inland waterway	ابراه داخلی
internal report	گزارش داخلی
inner bottom	جدار داخلی
internal energy	انرژی داخلی
internal heating	گرمایش داخلی
internal electrode	الکترود داخلی
internal pole	قطب داخلی
internal modem	مدم داخلی
inner zone	منطقه داخلی
internal electrolysis	الکترولیز داخلی
internal furnace	کوره داخلی
internal power	مصرف داخلی
internal programme	برنامه داخلی
inland rules	قوانین داخلی
internal short circuit	کوتهمداری داخلی
internal storage	حافظه ی داخلی
home trade	تجارت داخلی
internal storage	حافظه داخلی
home rule	حکومت داخلی
home product	محصولات داخلی
home market	بازار داخلی
internal storage	انباره داخلی
home made	ساخت داخلی
home currency	پول داخلی
internal shield	غلاف داخلی
internal security	امنیت داخلی
imside dimension	اندازه داخلی
inland duty	گمرک داخلی
internal resistance	مقاومت داخلی
internal ruling	نظامنامه داخلی
inboard aileron	شهپر داخلی
inferior planets	سیارههای داخلی
inferior conjunction	مقارنه داخلی
internal erosion	فرسایش داخلی
indoor antenna	انتن داخلی
home consumption	مصرف داخلی
internal loss	تلف داخلی
interior affairs	امور داخلی
internal circuit	حلقه داخلی
internal boffles	تیغههای داخلی
internal clock	ساعت داخلی
internal memory	حافظه داخلی
internal combustion	احتراق داخلی
internal commerce	تجارت داخلی
internal conductance	اندوکتانس داخلی
internal conductance	اندوکتیویته ی داخلی
internal conductor	سیم داخلی
internal circuit	مدار داخلی
internal insulation	ایزولاسیون داخلی
internal bus	مسیر داخلی
internal attack	تک داخلی یا تک از داخل
internal armature	ارمیچر داخلی
internal angle	زاویه ی داخلی
intermediate structure	ساختمان داخلی
interior wall	دیوار داخلی
interior span	دهانه داخلی
interior guard	نگهبان داخلی
internal brake	ترمز داخلی
interior ballistics	بالیستیک داخلی
interior architecture	معماری داخلی
internal bus	گذرگاه داخلی
internal connection	اتصال داخلی
internal consistency	سازگاری داخلی
internal consumption	مصرف داخلی
inside thread	مارپیچ داخلی
inside micrometer	میکرومتر داخلی
inside hinge	لولای داخلی
internal diseconomies	زیانهای داخلی
internal impedance	امپدانس داخلی
inside draft	شیب داخلی
inside diameter	قطر داخلی
internal security	تامین داخلی
internal ear	گوش داخلی
internal impedance	مقاومت داخلی
internal efficiency	راندمان داخلی
inside wing	بال داخلی
internal modulation	مدولاسیون داخلی
intercommunication	ارتباط داخلی
internal crack	ترک داخلی
internal current	جریان داخلی
interference drag	پسای داخلی
internal damping	میرایی داخلی
internal defense	دفاع داخلی
internal development	رشد داخلی