Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (1 milliseconds)
English
Persian
overhead
مخارج کلی سرجمع
Other Matches
program cost
مخارج اجرای یک برنامه مخارج پیش بینی شده
inseparable cost
حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
across the board
سرجمع
sum total
سرجمع
totaling
سرجمع کردن
totaling
جمله سرجمع
totaled
سرجمع کردن
total
سرجمع کردن
total
جمله سرجمع
totalled
جمله سرجمع
totalled
سرجمع کردن
totalling
جمله سرجمع
totalling
سرجمع کردن
totals
جمله سرجمع
totals
سرجمع کردن
totaled
جمله سرجمع
tot
سرجمع حاشیه نویسی
tots
سرجمع حاشیه نویسی
totally
بطور سرجمع رویهمرفته
hotch
سرجمع کردن دارایی
gross
وزن سرجمع چیزی
grossed
وزن سرجمع چیزی
grosser
وزن سرجمع چیزی
grosses
وزن سرجمع چیزی
grossest
وزن سرجمع چیزی
grossing
وزن سرجمع چیزی
hotchpot
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
outgoing
مخارج
aggregate expenditures
مخارج کل
spending
مخارج
disbursements
مخارج
outlays
مخارج
expenditures
مخارج
expenses
مخارج
porterage
مخارج باربری
portage
مخارج باربری
operating expenses
مخارج عملیاتی
operating cost
مخارج عملیاتی
national spending
مخارج ملی
national expenditures
مخارج ملی
municipal spending
مخارج شهرداری
military spending
مخارج نظامی
expense accounts
حساب مخارج
foot
پرداختن مخارج
management expenses
مخارج اداری
welfare expenditures
مخارج رفاهی
wasteful expenditures
مخارج بیهوده
wage costs
مخارج دستمزد
tax expenditures
مخارج مالیاتی
superstitious uses
مخارج خرافاتی
social outlays
مخارج اجتماعی
reasonable scale
مخارج متعارفه
rate of spending
نرخ مخارج
rate of spending
میزان مخارج
public expenditures
مخارج عمومی
military expenditure
مخارج نظامی
expenditure
مخارج صرف
expenditure approach
روش مخارج
estimate of costs
تخمین مخارج
capital expenditure
مخارج سرمایهای
costs of proceedings
مخارج عدلیه
cost estimate
تخمین مخارج
budget expenditures
مخارج بودجه
travelling expenses
مخارج سفر
actual expenses
مخارج واقعی
expense account
حساب مخارج
holding costs
مخارج نگهداری
postage
مخارج پستی
licence fee
مخارج پروانه
marginal outlays
مخارج نهائی
management expenses
مخارج مدیریت
freight charges
مخارج حمل
luxury spending
مخارج تجملی
indirect expenses
مخارج غیرمستقیم
incidental expenses
مخارج اتفاقی
sumptuary law
قانون تحدید مخارج
deduction of expenses
کسر مخارج
[اقتصاد]
unfinanced
مخارج پرداخت نشده
noncash expenditures
مخارج غیر نقدی
marginal propensity to expend
میل نهائی به مخارج
outlays
هزینههای سرمایهای مخارج
marginal propensity to expend
تمایل نهائی به مخارج
free of all charges
بدون هیچگونه مخارج
marginal propensity to spend
میل نهائی به مخارج
You need spare no expense .
نگران خرج ( مخارج ) آن نباش
time cost curve
منحنی مخارج برحسب زمان
support a family
متکفل مخارج خانوادهای بودن
all the expenses fell on him
تمام مخارج به گردن اوافتاد
To cut down expenses .
خرج را کم کردن ( مخارج راپایین آوردن )
postpaid
مخارج پستی قبلا پرداخت شده
self support
اتکاء بخود تکفل مخارج خود
f.o.b
قیمت کالا بدون احتساب مخارج حمل و بیمه
postpaid
پاکت تمبردار یا امانتی که قبلا مخارج پست ان پرداخت میشود
bareboat charter
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
real balance effect
اثر پیگو اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مخارج مصرفی
optimum schedule
مطلوبترین برنامه اجرائی برنامه ایکه مخارج پروژه رابه حداقل می رساند
to total something up
چیزی را جمع کردن
[سرجمع کردن]
[جمع زدن]
[ریاضی]
to sum something up
چیزی را جمع کردن
[سرجمع کردن]
[جمع زدن]
[ریاضی]
to add something
[up or together]
چیزی را جمع کردن
[سرجمع کردن]
[جمع زدن]
[ریاضی]
sumptuary law
قانونی که با منع استفاده از بعضی اموال مصرفی جلو مخارج مصرفی زیاد را می گیرد
submarginal land
زمین مطلقا" بی حاصل زمینی که چنان بی حاصل باشد که مخارج سرمایه گذاری و کارگر را نتواندجبران کند
charges forward
هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
wagners law
براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
cost accounts
حساب های هزینه یابی حساب هزینه ای حساب مخارج
Recent search history
Search history is
off
.
Activate
✘ Close
✘
ض
ص
ث
ق
ف
غ
ع
ه
خ
ح
ج
چ
◀—
ش
س
ئ
ی
ب
ل
أ
آ
ا
ت
ن
م
ک
گ
[]
ظ
ط
ژ
ز
ر
ذ
د
پ
ؤ
و
ء
.
!
؟
()
نیم فاصله
Space
نیم فاصله
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com
Close
Previous
Next
Loading...