Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
deep tank
مخازن اب و سوخت زیر ناو مخازن پایین ناو
Other Matches
sludge
لجن غلیظ رسوب مخازن سوخت ناو
free surface
مخازن ازاد اب
band screen
صافی مخازن
septic tanks
مخازن گندزدائی
ballast tank
مخازن بالاست
bulk loading
بارگیری در مخازن
trim tanks
مخازن تعادل ناو
top off
پر کردن مخازن ناو
watertender
متصدی مخازن اب ناو
scuttlebutt
مخازن اب شیرین ناو
void
مخازن خالی ناو
tank farm
محوطه مخازن نفت وغیره
fullering
عمل اب بندی در شکافهای مخازن
tank irrigation
شبکه ابیاری با مخازن کوچک
ballast tank
مخازن مخصوص حفظ تعادل ناو
clean aircraft
هواپیمای اماده بلند شدن هواپیمای بدون مخازن خارجی
counter flood
اب گیری ضد انحراف ناو متعادل کردن ناو با پر کردن مخازن ان
central refueling provisions
سیم سوخت رسانی هواپیماکه در ان تمام تانکهای سوخت از یک نقطه تغذیه میشوند
air metering force
نیروی در کاربوراتور وسیستمهای تزریق سو سوخت که لوله وانتوری و فشارهوا را مقدار سوخت را کنترل میکند
combustion starter
مکانیزمی که در ان احتراق یک سوخت ترکیب سوخت و هواانرژی لازم برای شروع دوران موتور را تامین میکند
bipropellant
سوخت راکت متشکل از دو جزء سوخت و اکسیدکننده
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
atomizer
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomisers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
atomizers
سوخت پاش انژکتور پودرکن سوخت
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
torch pot
[محفظه مشعل سوخت محفظه سوخت پاش توربینی]
depresses
پایین دادن لوله پایین اوردن
downhaul
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depress
پایین دادن لوله پایین اوردن
ullage
فضای خالی داخل محفظه سوخت موشک فضای بازداخل محفظه سوخت
tips
باکهای خارجی سوخت باکهای بیرونی سوخت
down
سوی پایین بطرف پایین
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
dissimilation
سوخت
stoker
سوخت
fuel
سوخت
fuels
سوخت
catabolism
سوخت
fuelled
سوخت
fuelling
سوخت
combustion
سوخت
firing
سوخت
burner frame
سوخت
power fuel
سوخت
gasoline
سوخت
propellants
سوخت
fueled
سوخت
propellant
سوخت
metabolism
سوخت وساز
refueling
سوخت گیری
refuelled
سوخت گیری
refuelling
سوخت گیری
The house burned down .
خانه سوخت
burner
سوخت پاش
refuels
سوخت گیری
bulk petroleum
سوخت مخزنی
firemen
سوخت گیر
metabolism
سوخت و ساز
firemen
سوخت انداز
fireman
سوخت گیر
fireman
سوخت انداز
colloidal propeller
سوخت کلوئیدی
refuel
سوخت گیری
chemical fuel
سوخت شیمیایی
refueled
سوخت گیری
metabolisms
سوخت و ساز
metabolisms
سوخت وساز
carburator
سوخت رسان
tank
ماشین سوخت
avgas
سوخت طیاره
stoke
سوخت ریختن در
atomisers
سوخت افشان
feeder
سوخت رسان
feeders
سوخت رسان
octane
سوخت ماشینی
tankers
مخزن سوخت
tanker
مخزن سوخت
atomisers
سوخت پاش
atomizers
سوخت پاش
atomizer
سوخت افشان
atomizers
سوخت افشان
aviation fuel
سوخت هواپیما
stoked
سوخت ریختن در
solid fuel
سوخت جامد
metabolic
سوخت و سازی
fueling
سوخت گیری
thickened fuel
سوخت جامد
burners
سوخت پاش
fossil fuel
سوخت سنگوارهای
fossil fuels
سوخت سنگوارهای
stoking
سوخت ریختن در
stokes
سوخت ریختن در
atomizer
سوخت پاش
stoker
سوخت انداز
raw fuel
سوخت خام
fuel filter
صافی سوخت
fuel engineering
مهندسی سوخت
liquid propellant
سوخت مایع
fuel pump
پمپ سوخت
fuel economy
اقتصاد سوخت
jetting
سوخت پاش
fuel consumption
مصرف سوخت
choke
دریچه سوخت
choked
دریچه سوخت
chokes
دریچه سوخت
fuel air pump
بوستر سوخت
fuel
سوخت دادن
fuel gas
سوخت گازی
fuel grade
درجه سوخت
gas fuel
سوخت گازی
fule pump
پمپ سوخت
fule injection
تزریق سوخت
fuel tap
شیر سوخت
fuel tank
مخزن سوخت
ion burn
یون سوخت
fuel storage
انبار سوخت
it excited my pity
دلم سوخت
liquid fuel
سوخت مایع
fuel meter
سوخت سنج
fuel manifold
چندراهی سوخت
fuel injection
سوخت رسانی
fuel
سوخت موتور
jetted
سوخت پاش
rocket fuel
سوخت راکت
feed tank
مخزن سوخت
fuelling
سوخت موتور
fuelling
سوخت دادن
metabolical
سوخت وسازی
fule pump
تلمبه سوخت
solid propellant
سوخت جامد
oil firing
سوخت روغنی
domestic fuel
سوخت خانگی
fuels
سوخت دادن
fuelled
سوخت موتور
fuelled
سوخت دادن
fuels
سوخت موتور
fueled
سوخت موتور
fueled
سوخت دادن
jets
سوخت پاش
firer
سوخت انداز
rocket fuel
سوخت موشک
jet
سوخت پاش
motor fule
سوخت موتوری
fire teazer
سوخت انداز
hypergolic fuel
سوخت فوق حساس
metabolic reaction
واکنش سوخت و سازی
natural gas firing
سوخت گاز طبیعی
oilking
متصدی سوخت و اب کشتی
i fell pity for him
دلم برایش سوخت
refuelled
سوخت گیری کردن
injector pump
پمپ تزریق سوخت
injector nozzle
نازل سوخت پاش
i felt sorry for him
دلم برایش سوخت
refuelling
سوخت گیری کردن
refuelled
تجدید سوخت کردن
refueling
سوخت گیری کردن
refueled
تجدید سوخت کردن
liquid rocket
راکت سوخت مایع
refuel
تجدید سوخت کردن
refuelling
تجدید سوخت کردن
powdered coal firing
سوخت خاک ذغال
liquid propellant
سوخت مایع موشک
peptized fuel
سوخت تغلیظ شده
overfeed
زیاد سوخت رساندن به
One must suffer in silence.
باید سوخت وساخت
refuel
سوخت گیری کردن
refueling
تجدید سوخت کردن
refueled
سوخت گیری کردن
refuels
تجدید سوخت کردن
air/fuel ratio
نسبت هوا به سوخت
baf
ضریب تعدیل سوخت
basal metabolism
سوخت و ساز پایه
thickened fuel
سوخت تغلیظ شده
feeder vessel
کشتی سوخت رسان
breeder rocket
راکت سوخت ساز
feed pump
پمپ سوخت رسانی
bunker adjustment factor
ضریب تعدیل سوخت
bunkering
دخیره سوخت در کشتی
burner nozzle
نازل سوخت پاش
specific fuel consumption
مصرف سوخت ویژه
spray carburetor
کاربراتور سوخت پاش
diergolic
سوخت مایع ثابت
stokehold
محل سوخت ریزی
fuel control unit
واحد کنترل سوخت
fuel endurance
میزان تکافوی سوخت
to mend the fire
سوخت به اتش رساندن
refuels
سوخت گیری کردن
regenerative gas firing
سوخت گازی رژنراتیو
throttled
دستگاه کنترل سوخت
throttles
دستگاه کنترل سوخت
throttling
دستگاه کنترل سوخت
gasoline gels
سوخت تغلیظ شده
fuel tank vent
هواکش تانک سوخت
fuel supply pump
پمپ سوخت رسانی
fuel supply line
لوله سوخت رسانی
unusable fuel
سوخت غیرقابل استفاده
fuel reserve tank
مخزن ذخیره سوخت
fuel endurance
قدرت پایداری سوخت
fuel oil mixture
مخلوط روغن و سوخت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com