Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 117 (7 milliseconds)
English	Persian
abolitionism	مخالفت با بردگی
Other Matches
serfism	بردگی
hetotism	بردگی
bondage	بردگی
serfage	بردگی
wash out	اب بردگی
helotism	بردگی
slavery	بردگی
villenage	بردگی
servitude	بردگی
antislavery	مخالف بردگی
reminiscent of slavery	حاکی از بردگی
indention	عقب بردگی
enslavement	اسارت بردگی
abolitionist	اصول بردگی
serfdom	بردگی غالامی
serfhood	بردگی غالامی
reminiscent of slavery	یاداوری کننده بردگی
gainsay	مخالفت
gainsaid	مخالفت
disagreement	مخالفت
disagreements	مخالفت
opposeless	بی مخالفت
gainsaying	مخالفت
gainsays	مخالفت
contrariness	مخالفت
opposition	مخالفت
defiance	مخالفت
factions	مخالفت
obj	مخالفت
recusance or sancy	مخالفت
oppugnation	مخالفت
opponency	مخالفت
antagonism	مخالفت
faction	مخالفت
divided <adj.>	در مخالفت
renitency	مخالفت
disgreement	مخالفت
disaccord	مخالفت
remonstrance	مخالفت
contrariety	مخالفت
oppugnancy	مخالفت
oppugn	مخالفت کردن با
resisted	مخالفت کردن با
oppugner	مخالفت کننده
repugn	مخالفت کردن با
opposable	مخالفت کردنی
antagonistic	مخالفت امیز
obscurantism	مخالفت باروشنفکری
to set ones face against	مخالفت کردن با
to kick against a proposal	با پیشنهادی مخالفت
paradoxy	مخالفت با عقایدعمومی
incongruousness	تباین مخالفت
contrarious	مخالفت امیز
aversions	مخالفت ناسازگاری
direct objects	مخالفت کردن
bucks	مخالفت کردن با
resist	مخالفت کردن با
resisting	مخالفت کردن با
resists	مخالفت کردن با
veto	نشانه مخالفت
vetoed	نشانه مخالفت
vetoes	نشانه مخالفت
vetoing	نشانه مخالفت
resistance	سختی مخالفت
repugnance	تناقض مخالفت
defiantly	از روی مخالفت
indirect objects	مخالفت کردن
object	مخالفت کردن
objected	مخالفت کردن
objecting	مخالفت کردن
objects	مخالفت کردن
buck	مخالفت کردن با
indulge	مخالفت نکردن
indulged	مخالفت نکردن
blackballs	مخالفت کردن
indulges	مخالفت نکردن
blackballing	مخالفت کردن
indulging	مخالفت نکردن
blackballed	مخالفت کردن
aversion	مخالفت ناسازگاری
blackball	مخالفت کردن
obscurantism	مخالفت با علم ومعرفت
reactionary	مخالفت گرای بی منطق
to be in disagreement [with somebody]	مخالفت کردن [با کسی]
adversarial	وابسته به مخالفت یا دشمنی
negative voice	منع نشانه مخالفت
objection	مخالفت استدلال مخالف
paradoxicality	مخالفت باعقاید عمومی
disagreeing	نساختن با مخالفت کردن با
antagonistically	از روی مخالفت یا دشمنی
disagrees	نساختن با مخالفت کردن با
reactionaries	مخالفت گرای بی منطق
disagree	نساختن با مخالفت کردن با
objections	مخالفت استدلال مخالف
disagreed	نساختن با مخالفت کردن با
contend	مخالفت کرده با رقابت کردن
to be split [over something] [with somebody]	مخالفت کردن [با کسی] [سر چیزی]
nem con	بدون مخالفت کسی است
to be at strife [with somebody] [over something]	مخالفت کردن [با کسی] [سر چیزی]
withstanding	مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands	مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstand	مخالفت کردن استقامت ورزیدن
thwarted	عقیم گذاردن مخالفت کردن با
thwart	عقیم گذاردن مخالفت کردن با
to be at odds [with somebody] [on / over something] )	مخالفت کردن [با کسی] [سر چیزی]
withstood	مخالفت کردن استقامت ورزیدن
contends	مخالفت کرده با رقابت کردن
contended	مخالفت کرده با رقابت کردن
mc carthyism	سیاست دست راستی افراطی و مخالفت بالیبرالیزم
flag discrimination	مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
anti dumping	مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
retrorocket	راکتی که برای مخالفت باحرکت رسانگر بطرف جلوروی ان نصب میشود
We planned to do a cross-country trip in the US, but our parents ruled that out/vetoed it.	ما برنامه ریختیم سفری سرتاسری در ایالات متحده بکنیم اما پدر و مادرمان جلویمان را گرفتند [مخالفت کردند ] .
oppose	ضدیت کردن مخالفت کردن
opposes	ضدیت کردن مخالفت کردن
controvert	هم ستیز کردن مخالفت کردن

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com