Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
flag discrimination
مخالفت یک کشور با حمل کالاهای خود توسط کشتیهای غیر
Other Matches
hovering acts
قوانینی که بر رفت و امد کشتیهای خودی و اجنبی در محدوده معینی ازابهای کشور حکمفرمایی میکند
anti dumping
مخالفت تبعیض قیمت بین بازار داخل و خارج از کشور
trade restrictions
جلوگیری از ورود کالاهای خارجی به کشور است از طریق وضع قوانین گمرکی و سودبازرگانی
customs union
مجموعهای از چند کشور که کالاهای یکدیگر را بدون حقوق وعوارض گمرکی وارد و صادرمی کنند
blue chip personal computer
IB که در کشور کره توسط شرکت HYUNDAI ساخته میشودکامپیوترهای شخصی ارزان سازگار با
consolidation container
کانتینر کالاهای عمومی جعبه حمل کالاهای مشترک
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
producer's goods
کالاهای سرمایهای کالاهای تولیدی
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
collective goods
کالاهای قابل استفاده جمعی کالاهای عمومی که استفاده یک فرد ازانها موجب محرومیت دیگران از استفاده ان کالاها نمیشود
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
decoy ships
کشتیهای فریبنده
decoy ships
کشتیهای مصنوعی
sisten ships
کشتیهای همانندیامتشابه
mercantile marine
کشتیهای تجارتی
flota
دسته کشتیهای اسپانیولی
wooden walls
ناوها یا کشتیهای جنگی
fleets
دسته کشتیهای جنگی
fleet
دسته کشتیهای جنگی
small craft
کشتیهای کوچک ضتی ب
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
perishable goods
کالاهای خراب شدنی کالاهای فاسد شدنی
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
commercial water movement
حمل و نقل با کشتیهای شخصی
shipper
کشتیهای حمل و نقل دریایی
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
deep submergence
زیردریایی نجات کشتیهای غرق شده
column
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
columns
ردیف کشتیهای مسافربری که به دنبال هم حرکت می کنند
menorah
شمعدانی که در کشتیهای جنگی یهود بکار میرفته
privateering
شرکت کشتیهای غیر نظامی درجنگ دریایی piracy
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
right of search
حقی که کشتیهای دول متحارب برای جستجوی ناوگان ممالک بیطرف به منظور مطمئن شدن از بیطرفیشان دارند
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
remonstrance
مخالفت
disaccord
مخالفت
contrariety
مخالفت
contrariness
مخالفت
faction
مخالفت
disagreements
مخالفت
disagreement
مخالفت
gainsaid
مخالفت
gainsays
مخالفت
oppugnancy
مخالفت
oppugnation
مخالفت
divided
<adj.>
در مخالفت
defiance
مخالفت
opposition
مخالفت
renitency
مخالفت
recusance or sancy
مخالفت
gainsaying
مخالفت
gainsay
مخالفت
opposeless
بی مخالفت
antagonism
مخالفت
obj
مخالفت
factions
مخالفت
disgreement
مخالفت
opponency
مخالفت
opposable
مخالفت کردنی
resistance
سختی مخالفت
contrarious
مخالفت امیز
repugnance
تناقض مخالفت
bucks
مخالفت کردن با
to set ones face against
مخالفت کردن با
to kick against a proposal
با پیشنهادی مخالفت
defiantly
از روی مخالفت
buck
مخالفت کردن با
repugn
مخالفت کردن با
incongruousness
تباین مخالفت
veto
نشانه مخالفت
vetoed
نشانه مخالفت
vetoes
نشانه مخالفت
vetoing
نشانه مخالفت
oppugn
مخالفت کردن با
oppugner
مخالفت کننده
resisting
مخالفت کردن با
resisted
مخالفت کردن با
blackball
مخالفت کردن
resist
مخالفت کردن با
paradoxy
مخالفت با عقایدعمومی
resists
مخالفت کردن با
objects
مخالفت کردن
direct objects
مخالفت کردن
obscurantism
مخالفت باروشنفکری
aversion
مخالفت ناسازگاری
aversions
مخالفت ناسازگاری
blackballing
مخالفت کردن
abolitionism
مخالفت با بردگی
antagonistic
مخالفت امیز
indulging
مخالفت نکردن
blackballed
مخالفت کردن
indulges
مخالفت نکردن
indulged
مخالفت نکردن
indulge
مخالفت نکردن
indirect objects
مخالفت کردن
objected
مخالفت کردن
objecting
مخالفت کردن
blackballs
مخالفت کردن
object
مخالفت کردن
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
negative voice
منع نشانه مخالفت
disagree
نساختن با مخالفت کردن با
disagreed
نساختن با مخالفت کردن با
obscurantism
مخالفت با علم ومعرفت
disagreeing
نساختن با مخالفت کردن با
disagrees
نساختن با مخالفت کردن با
paradoxicality
مخالفت باعقاید عمومی
objections
مخالفت استدلال مخالف
objection
مخالفت استدلال مخالف
reactionaries
مخالفت گرای بی منطق
reactionary
مخالفت گرای بی منطق
adversarial
وابسته به مخالفت یا دشمنی
antagonistically
از روی مخالفت یا دشمنی
to be in disagreement
[with somebody]
مخالفت کردن
[با کسی]
contends
مخالفت کرده با رقابت کردن
to be at strife
[with somebody]
[over something]
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
contended
مخالفت کرده با رقابت کردن
nem con
بدون مخالفت کسی است
to be split
[over something]
[with somebody]
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
to be at odds
[with somebody]
[on / over something]
)
مخالفت کردن
[با کسی]
[سر چیزی]
withstand
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstood
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands
مخالفت کردن استقامت ورزیدن
thwart
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
thwarted
عقیم گذاردن مخالفت کردن با
contend
مخالفت کرده با رقابت کردن
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
free ports
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
free port
بندری که معاف ازحقوق گمرکی میباشد بندری که قابل استفاده همه کشتیهای تجارتی میباشد
soft goods
کالاهای بی دوام
proprietary goods
کالاهای اختصاصی
prohibited goods
کالاهای ممنوعه
producer's goods
کالاهای مولد
public goods
کالاهای عمومی
producer goods
کالاهای سرمایهای
social good
کالاهای عمومی
purpose made
کالاهای خاص
exports
کالاهای صادراتی
supporting goods
کالاهای حمایتی
imports
کالاهای وارداتی
substitute goods
کالاهای جانشین
differentiated products
کالاهای متفاوت
visibles
کالاهای مرئی
producer goods
کالاهای تولیدی
spot goods
کالاهای موجود
necessities
کالاهای ضروری
social good
کالاهای اجتماعی
nondurable goods
کالاهای بی دوام
durables
کالاهای بادوام
expendable supplies
کالاهای مصرفی
fancy goods
کالاهای تجملی
Consumer ( consrmers ) goods .
کالاهای مصرفی
consumer goods
کالاهای مصرفی
luxury goods
کالاهای تجملی
luxury goods
کالاهای تشریفاتی
goods in transit
کالاهای عبوری
durable goods
کالاهای بادوام
differentiated products
کالاهای ناهمگن
consumables
کالاهای مصرفی
complementary goods
کالاهای مکمل
consumption goods
کالاهای مصرفی
commercial items
کالاهای تجارتی
collective goods
کالاهای جمعی
available goods
کالاهای موجود
attractive goods
کالاهای جذاب
goods intake
کالاهای دریافتی
goods on consignment
کالاهای امانی
hazardous goods
کالاهای خطرناک
heavy goods
کالاهای سنگین
intermediate goods
کالاهای واسطهای
intermediate goods
کالاهای واسطه
merit goods
کالاهای ایده ال
merit goods
کالاهای مطلوب
labor intensive goods
کالاهای کاربر
investment goods
کالاهای سرمایهای
mixed goods
کالاهای مختلط
inwards goods
کالاهای وارداتی
goods receiving
کالاهای دریافتی
capital goods
کالاهای سرمایهای
goods inwards
کالاهای دریافتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com