English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
ungrammatical مخالف ایین دستور نادرست
Other Matches
semantics خطای ناشی از استفاده از نشانه نادرست در یک دستور برنامه
statement 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statements 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
antisocial مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
The convict cannot distinguish between right and wrong [distinguish right from wrong] . این مجرم نمی تواند بین درست و نادرست را تشخیص [تشخیص درست را از نادرست] بدهد.
alternatives تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
alternative تابع منط قی که خروجی آن در صورتی که تمام ورودی ها درست باشند نادرست است و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
separator نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
skips دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
statement دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
actual address دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
modifiers دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
skipped دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
pipe که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
fetch دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetched دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basics دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
effective دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefixes کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
prefix کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branch مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branches مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
dispersion تابع منط قی که خروجی آن نادرست است وقتی تمام ورودی ها درست باشند و درست است وقتی یک ورودی نادرست باشد
denials تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
NAND function تابع منط قی که خروجی آن وقتی نادرست است که تمام ورودی ها درست باشند و وقتی درست است که یک ورودی نادرست باشد
denial تابع منط قی که نتیجه آن نادرست است وقتی همه ورودی ها درست باشد و درست است اگر ورودی نادرست باشد
discrimination instruction دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
macroinstruction دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
resident برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
branches دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
one plus one address قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
immediate دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
ordinances ایین
they act after their kind به ایین
ordinance ایین
religions ایین
observandum ایین
ordinace ایین
ethic ایین
religion ایین
ceremony ایین
celebrating ایین
doctrine ایین
celebrates ایین
doctrines ایین
ceremonies ایین
celebrate ایین
prosodiacal ایین عروضی
heathenism ایین کفار
stoicism ایین رواقی
functions ایین رسمی
functioned ایین رسمی
kantianism ایین کانت
prosodial ایین عروضی
parseeism ایین زرتشتی
orthodox درست ایین
ceremonially رسمابا ایین
epicurianism ایین اپیکور
Taoism ایین تائو
Judaism ایین یهود
cults ایین دینی
jacobinism ایین جاکوبین ها
function ایین رسمی
magianism ایین مجوس
apostasy ترک ایین
brahmanism ایین برهمنی
bylaw ایین نامه
brahminism ایین برهمایی
sacrament ایین دینی
sacraments ایین دینی
nuptial ceremonies ایین عروسی
byelaw ایین نامه
by low ایین نامه
method ایین شیوه
methods ایین شیوه
monism ایین وحدت
control of access ایین ورودی ها
doctrinaire ایین گرای
christianism ایین مسیحیت
bylaws ایین نامه
monkery ایین رهبانیت
agnosticism ایین لاادری
cult ایین دینی
manual ایین نامه
regulation ایین نامه
code of practice ایین نامه
etiquette ایین معاشرت
Hinduism ایین هندو
zoroastrianism ایین زرتشت
code of practice ایین کار
bye-laws ایین نامه
liturgies ایین نماز
to unveil a statue ایین گشایش
ordinances ایین نامه
liturgy ایین نماز
shintoism ایین شینتو
interment ایین تدفین
ritual ایین پرستش
codes of practice ایین نامه
pythogoreanism ایین فیثاغورث
monumentally به ایین یادگاری
by-law ایین نامه
by-laws ایین نامه
bye-law ایین نامه
Buddhism ایین بودا
voodooism ایین وودو
codes of practice ایین کار
procedure ایین دادرسی
ordinance ایین نامه
burial service ایین بخاک سپاری
code of procedure قانون ایین دادرسی
ritually برحسب ایین وشعائر
liturgist عالم در ایین نماز
liturgiology دانش ایین نمازliturgist
conventionalization توافق با ایین و رسوم
conventionalization هم رنگی با ایین و رسوم
he has no manners ایین معاشرت نمیداند
obsequies ایین تشیع جنازه
pantheism ایین وحدت وجود
by law طبق ایین نامه
civil procedure ایین دادرسی مدنی
draft regulation طرح ایین نامه
shrift ایین توبه وبخشش
phallic cuit ایین قضیب پرستی
housel ایین عشاء ربانی
rules for forming plurals ایین جمع بندی
principle of civil litigation ایین دادرسی مدنی
principle of criminal procedure ایین دادرسی کیفری
Protestantism اصول ایین پروتستانت
hermeneutic ایین تفسیرکتاب مقدس
exequies ایین خاک سپاری
punishment book ایین نامه انضباطی
supply manuals ایین نامههای تدارکاتی
pacifism ایین احتراز ازجنگ
pacificism ایین احتراز ازجنگ
executive by law ایین نامه اجرایی
funreal rites ایین تشییع جنازه
false نادرست
inexact نادرست
unsafe نادرست
inaccurate نادرست
imprecise نادرست
infirmly نادرست
inconsequent نادرست
inconsecutive نادرست
erroneous نادرست
false code کد نادرست
false <adj.> نادرست
amiss نادرست
out of order نادرست
dishonest نادرست
impure نادرست
foulest نادرست
sinister کج نادرست
phoneys نادرست
trumped up نادرست
phony نادرست
trumped-up نادرست
out of trim نادرست
crooked نادرست
out of a نادرست
spurious نادرست
unfairly نادرست
unfair نادرست
wrongful نادرست
fouls نادرست
in error <adj.> نادرست
phonies نادرست
foul نادرست
phoney نادرست
fouled نادرست
fouler نادرست
hardshell سخت در رعایت ایین دینی
puritanism ایین پاک دینان مسیحخی
heraldry ایین وتشریفات نشانهای خانوادگی
innovates ایین تازهای ابتکار کردن
solemnity ایین تشریفات مراسم سنگین
Holy Communion ایین عشای ربانی مسیحیان
innovate ایین تازهای ابتکار کردن
innovated ایین تازهای ابتکار کردن
innovating ایین تازهای ابتکار کردن
grammatically مطابق ایین دستوریاصرف ونحو
conventionality مطابقت با ایین ورسوم قراردادی
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com