Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
impolitic
مخالف رویه صحیح
Other Matches
false
1-اشتباه نه درست و نه صحیح . 2-اصط لاح منط قی معادل دودویی مخالف درست
antisocial
مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
Hear hear!
صحیح است ! صحیح است ! درمقام تأیید وتصدیق )
rational number
عدد صحیح و یا خارج قسمت دو عدد صحیح
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
procedure
رویه
irregular
بی رویه
upper
رویه
uppers
رویه
surfaced
رویه
surfaces
رویه
policies
رویه
these t. were not
رویه
outsides
رویه
immethodical
بی رویه
tenors
رویه
outside
رویه
metier
رویه
metiers
رویه
mTtiers
رویه
praxis
رویه
ism
رویه
facings
رویه
practice
رویه
encrustations
رویه
upper crust
رویه
comportment
رویه
policy
رویه
tactics
رویه
facing
رویه
insteps
رویه
facet
رویه
surface
رویه
vamp
رویه
water surface
رویه اب
instep
رویه
tenor
رویه
encrustation
رویه
facets
رویه
procedure oriented
رویه گرا
scheme of life
رویه زندگی
the policy of the government
رویه دولت
systems
قاعده رویه
tack
پونز رویه
tacked
پونز رویه
single sided disk
دیسک یک رویه
tacking
پونز رویه
tacks
پونز رویه
surfaced
رویه دادن
system
قاعده رویه
sandals
کفش بی رویه
sandal
کفش بی رویه
surface
رویه دادن
encrustation
رویه بندی
plane
رویه هموار
surfaced
رویه فاهر
encrustations
رویه بندی
surface-to-air
رویه به هوا
surfaces
رویه دادن
planing
رویه هموار
planes
رویه هموار
planed
رویه هموار
surfaces
رویه فاهر
triacontahedral
سی رویه سی طرفی
top milk
رویه شیر
surface
رویه فاهر
dummy module
رویه ساختگی
line
حدود رویه
lines
حدود رویه
ostrich policy
رویه کبک
pentahedral
پنج رویه
pillow case
رویه بالش
planimeter
رویه پیما
schemes
ترتیب رویه
schemed
ترتیب رویه
scheme
ترتیب رویه
cross section
رویه برش
procedure declaration
اعلان رویه
judicial precedent
رویه قضایی
ism
اعتقاد رویه
in stream procedure
رویه با مسیل
control procedure
رویه کنترل
exfoliation
رویه سابی
facet theory
نظریه رویه ها
finishing coat
اندود رویه
flippy
فلاپی دو رویه
code page
رویه رمز
card face
رویه کارت
cant
رویه اریب
hard soil
رویه محکم
impolicy
رویه غلط
pure procedure
رویه جامع
cover
رویه لفاف
road surface
رویه راه
top
رویه عالی
smooth surface
رویه صاف
practice
رویه پیشه
precedents
رویه قضایی
coverings
رویه لفاف
precedent
رویه قضایی
covers
رویه لفاف
recursive procedure
رویه بازگشتی
rubbed surface
رویه صاف
recovery procedure
رویه ترمیمی
rough surface
رویه زبر
revamped
دوباره رویه انداختن
revamping
دوباره رویه انداختن
irregular act
عمل خلاف رویه
international practice
رویه بین المللی
input output procedure
رویه ورودی- خروجی
bristle
رویه تجاوزکارانه داشتن
binder course
قشر زیرین رویه
revamps
دوباره رویه انداختن
overgrown
دارای رشد بی رویه
bristled
رویه تجاوزکارانه داشتن
procedure oriented language
زبان رویه گرا
slope weir
بندسرریز با رویه شیبدار
revamp
دوباره رویه انداختن
procedure
رویه طریقه فرایند
slope weir
شادروان با رویه شیبدار
low key posture
رویه محافظه کارانه
to explain oneself
رویه یاقصدخودراشرح دادن
to change the tack
تغییر رویه دادن
surface treatment
عملیات سطح رویه
new departure
اغاز رویه تازه
tambour
رویه یادیواره متحرک چوبی
cataloged procedure
رویه فهرست بندی شده
flippy diskette
دیسکت با دو رویه قابل ضبط
deck board
کف یا رویه پالت حمل مهمات
the old p should be continued
رویه پیش بایدادامه یابد
altar-slad
[سنگ رویه فوقانی محراب]
frosting
رویه خامهای کیک یا شیرینی
one time tape
نوار یک رویه کلید رمز
one time pad
صفحات کلید رمز یک رویه
to change one's course
خط مشی یا رویه خودرا تغییردادن
to take a course
رویه ایی را اتخاذ کردن
honesty is the best policy
راستی ودرستی بهترین رویه
altar-stone
[سنگ رویه فوقانی محراب]
to pull in
دست از کار یا رویه خودکشیدن
resurfacing
شن بخورد راه دادن بازسازی رویه
rolltop desk
میز تحریر دارای رویه کشودار
to mark out one's course
طرحی برای رویه خود ریختن
sops
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
sop
رویه عملیاتی استاندارد وضعیت موجود
spas
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
spa
Association andProcedures Systems انجمن سیستم ها و رویه ها
planometer
صفحه همواری که رویه هارابدان می پیمایند ترازمسطحات
Quite
[so]
!
صحیح!
corrects
صحیح
valid
صحیح
exacts
صحیح
right
صحیح
exacted
صحیح
integral
صحیح
exact
صحیح
integers
صحیح
righted
صحیح
proper
صحیح
all right
صحیح
true
<adj.>
صحیح
real
<adj.>
صحیح
proper
<adj.>
صحیح
exact
<adj.>
صحیح
good
صحیح
righting
صحیح
authentic
صحیح
well advised
صحیح
correcting
صحیح
in order
صحیح
correct
صحیح
simon pure
صحیح
i see
ها! صحیح !
fea
صحیح
judiciously
صحیح
accurate
صحیح
authentical
صحیح
indecorous
نا صحیح
correct
<adj.>
صحیح
accurate
[correct]
<adj.>
صحیح
integer
صحیح
moquette
پارچه مخمل نمای مخصوص فرش یا رویه صندلی
scrap heap policy
رویه دورانداختن هر چیزی که نوی ان تمام شده باشد
that is right
صحیح است
rightfully
<adv.>
بصورت صحیح
righting
به طور صحیح حق
truer
خالصانه صحیح
integer
عدد صحیح
aright
<adv.>
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
بصورت صحیح
right you are
صحیح است
rightly
<adv.>
بصورت صحیح
aright
<adv.>
بطور صحیح
duly
<adv.>
بصورت صحیح
correctly
<adv.>
بطور صحیح
duly
<adv.>
بطور صحیح
truest
خالصانه صحیح
rightly
<adv.>
بطور صحیح
properly
<adv.>
بصورت صحیح
whole numbers
عدد صحیح
rightly
بطور صحیح
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com