Dictiornary-Farsi | مخالف نظام عمومی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
against the tide <adv.>	مخالف نظام عمومی [اصطلاح مجازی]


Other Matches

voluntaryist	مخالف نظام وفیفه
paradoxical	مخالف عقاید عمومی
to go with the flow <idiom>	در مسیر نظام عمومی رفتن [اصطلاح مجازی]
heterodox	دارای مذهب وعقایدی مخالف عقاید عمومی
communism	کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
marxist economics	نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
antisocial	مخالف اصول اجتماعی مخالف اجتماع
general quarters	اماده باش عمومی دریایی محلهای سکونت عمومی
introduces	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduce	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introduced	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
introducing	بدن خط رات امنیتی مربوطه برای عمومی کردن اطلاعات یا اتصال شرکت به یک شبکه عمومی
common hardware	ابزار و الات عمومی سخت ابزارهای عمومی
dress left	از چپ نظام یا از راست نظام
general orders	دستورات عمومی دستورالعملهای عمومی
general porpose	کارهای عمومی مصارف عمومی
consolidated dining facility	تاسیسات غذاخوری عمومی مجتمع غذاخوری عمومی
trends	نظام
chucked	سه نظام
left d.	نظام به چپ
system	نظام
military	نظام
systems	نظام
chucks	سه نظام
chuck	سه نظام
trend	نظام
colonial system	نظام استعماری
infantry	پیاده نظام
accounting system	نظام حسابداری
systems	نظام سیستم
code	نظام نامه
man power	مشمولین نظام
action system	نظام عمل
open system	نظام باز
dragoon	سواره نظام
agrarian system	نظام ارضی
chuck	دستگاه نظام
chuck	صفحه نظام
chuck wrench	اچار سه نظام
socialism	نظام اشتراکی
horse	سواره نظام
collectivism	نظام اشتراکی
price system	نظام قیمت
serfdom system	نظام رعیتی
market system	نظام بازار
cognitive system	نظام شناختی
price system	نظام قیمتی
closed system	نظام بسته
class system	نظام طبقاتی
order	نظام معماری
system	نظام سیستم
feudalism	نظام زمینداری
systematization	نظام دهی
systems analysis	نظام شناسی
tax system	نظام مالیاتی
taylorism	نظام تیلور
the military profession	کار نظام
underdetermined system	نظام نامعین
value system	نظام ارزشها
conscription	نظام وفیفه
system dynamics	پویائی نظام
conversational system	نظام محاورهای
social system	نظام اجتماعی
communism	نظام اشتراکی
double standard	نظام دو معیاری
sensorium	نظام حسی
serfdom	نظام دهقانی
serfdom	نظام رعیتی
serfdom system	نظام سرفی
skirmisher	پیاده نظام
military service	نظام وفیفه
welfare system	نظام رفاهی
mechanism of the organ	نظام تشکیلات
incentive system	نظام تشویقی
jaw chuck	سه نظام فک دار
landlordism	نظام اربابی
horseman	سواره نظام
chucks	صفحه نظام
chucks	دستگاه نظام
chucked	صفحه نظام
household system	نظام تولیدخانوادگی
military	مربوط به نظام
caste system	نظام کاستی
cavalry	سواره نظام
yeomanry	سواره نظام
dragoons	سواره نظام
hand operated chuck	سه نظام دستی
communist system	نظام کمونیستی
phonology	نظام صوتی
communication system	نظام ارتباطی
household system	نظام خانوادگی
chucked	دستگاه نظام
drill chuck	سه نظام مته
regulations	نظام نامه
foot infantry	پیاده نظام
modern system	نظام جدید
delusional system	نظام هذیانی
modern system	نظام نوین
boring chuck	سه نظام مته
mnemonic system	نظام یادیار
miniature system	خرده نظام
cutter chuck	سه نظام فرز
educational system	نظام اموزشی
biosystem	نظام زیستی
dual price system	نظام دو قیمتی
dynamic system	نظام پویا
economic system	نظام اقتصادی
musculature	نظام عضلانی
mixed system	نظام مختلط
filing system	نظام بایگانی
biological system	نظام زیستی
exemption	معافی نظام
serviced	نظام وفیفه
binary system	نظام دو نمادی
barter system	نظام پایاپای
banking system	نظام بانکداری
capitalist system	نظام کاپیتالیسم
centralized system	نظام متمرکز
credit system	نظام اعتباری
service	نظام وفیفه
factory system	نظام کارخانهای
barter system	نظام تهاتری
conscripted	مشمول نظام کردن
constitutions	نظام نامه مزاج
conscription law	قانون نظام وفیفه
conscripting	مشمول نظام کردن
electrically operated chuck	سه نظام با عملکرد الکتریکی
effective tax system	نظام موثر مالیاتی
bimetallism	نظام پولی دو فلزی
conscripts	مشمول نظام کردن
cosmos	نظام عالم وجود
exchange rate system	نظام نرخ ارز
drill socket	[مخروطی سه نظام مته]
monarchical	هواداری نظام شاهی
extended family system	نظام فامیلی گسترده
infantryman	جمعی پیاده نظام
army regulation	نظام نامه ارتشی
infantryman	سرباز پیاده نظام
cavalry unit	یکان سوار نظام
cosmologies	نظام عالم وجود
infantrymen	سرباز پیاده نظام
cosmology	نظام عالم وجود
gold backing system	نظام پایه طلا
military service	خدمت نظام وفیفه
janizary	سرباز پیاده نظام
slackers	فراری ازخدمت نظام
slacker	فراری ازخدمت نظام
constitution	نظام نامه مزاج
federal reserve system	نظام فدرال رزرو
gold backing system	نظام پشتوانه طلا
infantrymen	جمعی پیاده نظام
doughboy	سرباز پیاده نظام
chuck lathe	سه نظام ماشین تراش
ironside	نام سواره نظام
simultaneous equation system	نظام معادلات همزمانی
social security system	نظام تامین اجتماعی
society	نظام اجتماعی گروه
systematized delusions	هذیانهای نظام یافته
free market system	نظام بازار ازاد
systems approach	رویکرد نظام نگر
free economic system	نظام اقتصاد ازاد
desert from military service	فراری از خدمت نظام
normal interval	فرمان از جلو نظام
infantry	رسته پیاده نظام
free enterprise system	نظام تجارت ازاد
rationing system	نظام جیره بندی
caste system	نظام طبقهای منفصل
rationing system	نظام سهمیه بندی
quota system	نظام سهمیه بندی
regressive tax system	نظام مالیاتی کاهنده
regressive tax system	نظام مالیاتی نزولی
free enterprise system	نظام اقتصاد ازاد
capitalist system	نظام سرمایه داری
right shoulder arms	فرمان ازراست نظام
selective service	خدمت داوطلبانه نظام
foreign value system	نظام ارزشی بیگانه
phylarch	فرمانده سواره نظام
clamping chuck	سه نظام بست دار
proportional tax system	نظام مالیات تناسبی
gold standard	نظام پایه طلا
grabby	نفر پیاده نظام
dogface	سرباز پیاده نظام
dough boy	سرباز پیاده نظام
foot soldier	سرباز پیاده نظام
commercial banking system	نظام بانکداری تجارتی
societies	نظام اجتماعی گروه
merit system	نظام شایستگی نگر
dragonnades	بوسیله سواره نظام
conscript	مشمول نظام کردن
light infantry	پیاده نظام سبک
progressive tax system	نظام مالیات تصاعدی
national service	خدمت نظام وظیفه
planning system	نظام برنامه ریزی
gold currency system	نظام پولی طلا
to enter the military	داخل نظام شدن
closed system	نظام اقتصادی بسته
gold standard	نظام پولی طلا
to bear arms	خدمت نظام کردن
voting system	نظام رای گیری
wage system	نظام پرداخت دستمزد