Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
melinite
مخصوص تهیه چاشنی
Other Matches
salad dressings
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
salad dressing
چاشنی وادویه مخصوص سالاد
squib
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
squibs
یک نوع چاشنی مخصوص در مداراتش موشک
barrage rocket
موشک مخصوص تهیه سداتش
cratering charge
خرج مخصوص تهیه چاله تخریب
aerocartograph
دستگاه برجسته بین مخصوص تهیه نقشه
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
fuze
ماسوره گذاری کردن چاشنی مواد منفجره چاشنی چاشنی گذاری کردن
ferrets
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferret
هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
flash tube
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
first fire mixture
خرج انفجاری یا چاشنی انفجاری سریع العمل چاشنی اولیه
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purveys
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
تهیه اذوقه تهیه سورسات
airhead operations
عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
skeletonizer
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuzing
چاشنی گذاری چاشنی گذاری کردن
lutes
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
lute
گل یا سیمان مخصوص درزگیری وبتونه حلقه لاستیکی مخصوص دهانه بطری
write
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
writes
وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
fog oil
روغن مخصوص یا سوخت مخصوص دستگاههای تولیددود مصنوعی
typeface
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
typefaces
مجموعه حروف در یک طرح مخصوص و وزن مخصوص
graphics
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
registering
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
register
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
primers
چاشنی
dressing
چاشنی
flavoring
چاشنی
flavorings
چاشنی
detonators
چاشنی
primer
چاشنی
flavourings
چاشنی
dressings
چاشنی
capsule
چاشنی
capsules
چاشنی
device
چاشنی
fuze
چاشنی
devices
چاشنی
seasoning
چاشنی
detonator
چاشنی
detonating charge
چاشنی
stuffing
چاشنی
amorce
چاشنی
igniter
چاشنی
ignitor
چاشنی
destructor
چاشنی
cap
چاشنی
salmagundi
چاشنی
safety fuze
چاشنی
capped
چاشنی
sauces
چاشنی
percussion cap
چاشنی
percussion caps
چاشنی
sauce
چاشنی
lure
چاشنی
luring
چاشنی
lures
چاشنی
lured
چاشنی
flavouring
چاشنی
embedded code
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص
spices
چاشنی غذا
adapter booster
چاشنی خوران
defuse
چاشنی کشیدن
defused
چاشنی کشیدن
defuses
چاشنی کشیدن
defusing
چاشنی کشیدن
ignition cap
کلاهک چاشنی
igniting powder
خرج چاشنی
igniter train
مجموعه چاشنی
ketchup
چاشنی غذا
garniture
تزیین چاشنی
flash fuze
چاشنی الکتریکی
percussion caps
چاشنی ضربتی
relish
چاشنی ذوق
relished
چاشنی ذوق
spiced
چاشنی غذا
spice
چاشنی غذا
primer seat
مقر چاشنی
primer pouch
محفظه چاشنی
seasoner
چاشنی زننده
primes
چاشنی گذاشتن
primed
چاشنی گذاشتن
prime
چاشنی گذاشتن
spicing
چاشنی غذا
relishing
چاشنی ذوق
relishes
چاشنی ذوق
percussion cap
چاشنی ضربتی
electric primer
چاشنی الکتریکی
detonating cord
مدار چاشنی
cannon primer
چاشنی توپ
sauces
چاشنی زدن به
sauce
چاشنی زدن به
garnish
چاشنی زدن
blasting cap
کلاهک چاشنی
garnished
چاشنی زدن
garnishes
چاشنی زدن
destructor
چاشنی انفجاری
detonation cord
فتیله چاشنی
detonation cap
کلاهک چاشنی
tutti frutti
چاشنی میوهدار
projection
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveys
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
flavour
چاشنی زدن به معطرکردن
condiments
چاشنی ادویه زدن
sauce-boat
فرف چاشنی خوری
flavors
چاشنی زدن به معطرکردن
condiment
چاشنی ادویه زدن
uncharged
چاشنی گذاری نشده
sauce boat
فرف چاشنی خوری
flavours
چاشنی زدن به معطرکردن
primer leak
خروج گازاز ته چاشنی
French dressing
چاشنی سالاد فرانسوی
primer pouch
کیف یافانوسقه چاشنی
primer leak
نشد کردن چاشنی
primer setback
عقب نشستن چاشنی
primming
چاشنی گذاری کردن
au naturel
ساده و بدون چاشنی
safing
چاشنی برداری کردن
sauce-boats
فرف چاشنی خوری
seasoned
دوران چاشنی زدن
seasons
دوران چاشنی زدن
season
دوران چاشنی زدن
chutney
یکنوع چاشنی غذا
garnishes
چاشنی زدن به ارایش
igniting primer
چاشنی مشتعل کننده
adhesion agent
چاشنی چسب افزا
flavored
چاشنی زدن به معطرکردن
garnished
چاشنی زدن به ارایش
cannon primer
چاشنی خرج توپ
garnish
چاشنی زدن به ارایش
initiator
چاشنی مشتعل کننده
flavor
چاشنی زدن به معطرکردن
precussion detonator
چاشنی ضربتی یا دنگی
activate
چاشنی مین را کشیدن
gamey
چاشنی زده افتضاح اور
firing mechanism
چاشنی مین مکانیسم تیراندازی
flavored
چاشنی مزه دار کردن
flavor
چاشنی مزه دار کردن
gamy
چاشنی زده افتضاح اور
squib
چاشنی خرج راکتهای دریایی
flavour
چاشنی مزه دار کردن
hung striker
چاشنی عمل نکرده نارنجک
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
electric squib
نوعی چاشنی با فتیله الکتریکی
flavours
چاشنی مزه دار کردن
squibs
چاشنی خرج راکتهای دریایی
initiator
چاشنی اولیه خرج ابتدایی
hung striker
ضارب چاشنی معیوب نارنجک
flavors
چاشنی مزه دار کردن
cock
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocks
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
cocking
چخماق کشیدن ضربه زدن به چاشنی
mayonnaise
نوعی چاشنی غذا وسالاد مایونز
to dress
[salad]
چاشنی زدن
[آرایش دادن ]
[سالاد]
dispersal airfield
فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
arm
مسلح کردن چاشنی کشیدن اماده انفجارکردن
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
soy
سبوس یا چاشنی چینی یاژاپونی مرکب از لوبیای جوشانده وشیر وغیره
activated
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activating
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
activates
به کار انداختن چاشنی مین را کشیدن چکانیدن ماشه جنگ افزار
off hand
بی تهیه
counter preparation
ضد تهیه
provision
تهیه
supplied
تهیه
ministration
تهیه
supplying
تهیه
supply
تهیه
procurement
تهیه
purveying
تهیه
preparation
تهیه
seating
تهیه جا
purveys
تهیه
purvey
تهیه
housing
تهیه جا
purveyed
تهیه
preparations
تهیه
cater
تهیه کردن
catered
تهیه کردن
preparation fire
تیر تهیه
preparation of food
تهیه خوراک
processes
تهیه کردن
triplicity
تهیه در سه نسخه
preparation fire
اتش تهیه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com