English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
YWCA مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
YWCAs مخفف باشگاه زنان جوان مسیحی
Other Matches
YMCA مخفف باشگاه جوانان مسیحی
YMCAs مخفف باشگاه جوانان مسیحی
greensick مبتلا به بیماری کم خونی زنان جوان
finishing schools اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
finishing school اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
farms باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farmed باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
farm باشگاه جوانان زیرنظر باشگاه اصلی
yonker نجیب زاده جوان جوان سلحشور
younker نجیب زاده جوان جوان سلحشور
princox جوان ژیگولو جوان جلف
princock جوان ژیگولو جوان جلف
mikes مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
Christian مسیحی
member of christ مسیحی
christial مسیحی
Christianity مسیحی
evengelist مبلغ مسیحی
unchristian غیر مسیحی
christianism دین مسیحی
christianize مسیحی کردن
Christianity دین مسیحی
pseudo christian مسیحی نما
maronite مسیحی مقیم لبنان
d. year سال میلادی مسیحی
born-again مسیحی از نوزاده شده
January اولین ماه سال مسیحی
September نهمین ماه تقویم مسیحی
Gentile کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد
Gentiles کسی که نه مسیحی و نه کلیمی باشد
moss trooper راهزن یا غارتگرمرزی درسده 71 مسیحی
august ماه هشتم سال مسیحی که 13 روزاست
ikons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
Methodists فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
the church militant همه کسانی که در راه دین مسیحی می جنگند
Methodist فرقه مسیحی " متدیست " مومن به این مذهب
hospitaler فرقههای مسیحی که از بیماران ومعلولین پرستاری میکردند
icon تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
icons تصویر حضرت مسیح یامریم ویامقدسین مسیحی
sabbatarian مسیحی معتقد به تعطیل کار و عبادت در یکشنبه ها
reconversion هدایت مجدد بدین مسیحی بازگشت از گمراهی
clubbed باشگاه
clubs باشگاه
clubbing باشگاه
clup باشگاه
club باشگاه
clubmate هم باشگاه
christian era مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
service club باشگاه سربازان
club sport باشگاه ورزشی
service club باشگاه افراد
stewards خدمه باشگاه
steward خدمه باشگاه
steward پیشخدمت باشگاه
waives رد ادعای باشگاه
waived رد ادعای باشگاه
clubbed خاج باشگاه
hunt club باشگاه شکارچیان
clubbing خاج باشگاه
indian club باشگاه هندیها
general manager مدیر باشگاه
mess نهارخوری باشگاه
stewards پیشخدمت باشگاه
football club [British Englisch] باشگاه فوتبال
common rooms باشگاه دانشجویان
common room باشگاه دانشجویان
waive رد ادعای باشگاه
mess treasurer حسابدار باشگاه
mess president رئیس باشگاه
messes نهارخوری باشگاه
clubs خاج باشگاه
club خاج باشگاه
jockey club باشگاه سوار کاران
hell fire club باشگاه جوانان بی پروا
jockey club باشگاه سوارکاران انگلستان
mess treasurer متصدی صندوق باشگاه
rotarian عضو باشگاه روتاری
mess غذاخوری باشگاه ناو
clubhouse محل باشگاه وانجمن
pro shop فروشگاه باشگاه حرفهای
clubhouses محل باشگاه وانجمن
pavilion باشگاه بازیگران در انگلستان
pavilions باشگاه بازیگران در انگلستان
messes غذاخوری باشگاه ناو
golf club باشگاه گلف بازان
gymkhanas ورزشگاه باشگاه ورزشی
options حق باشگاه در تمدید قرارداد
country club باشگاه ورزشی وتفریحی
country club باشگاه خارج از شهر
country clubs باشگاه ورزشی وتفریحی
country clubs باشگاه خارج از شهر
option حق باشگاه در تمدید قرارداد
wardroom باشگاه افسران ناو
gymkhana ورزشگاه باشگاه ورزشی
unattached بدون وابستگی ورزشکار به باشگاه
glee club کلوب یا باشگاه اواز و سرود
protection and indemnity club باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
club :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
to go clubbing به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
clubbing :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubs :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
clubbed :چماق زدن تشکیل باشگاه یا انجمن دادن
youths جوان
lass زن جوان
youth جوان
fries جوان
fry جوان
lasses زن جوان
frying جوان
dell زن جوان
dells زن جوان
younger جوان
young جوان
young persons جوان
moll زن جوان
callant جوان
callan جوان
beardless جوان
adolescents جوان
adolescent جوان
yoth جوان
juvenescent نو جوان
molls زن جوان
man a bout town ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
womankind زنان
applaudingly کف زنان
feminine زنان
fair sex زنان
womenfolk زنان
p&l club club indemnity protectionand باشگاه حفظ منافع و جبران خسارت
floozy زن جوان بوالهوس
puss دخترک زن جوان
ephebophilia جوان خواهی
boyo پسربچه جوان
playboy جوان دخترباز
trull دختر جوان
youthful جوان باطراوت
swain جوان روستایی
gigolo جوان جلف
gigolos جوان جلف
playboys جوان عیاش
peachick جوان خودفروش
beau جوان شیک
snot جوان گستاخ
young smith اسمیت جوان
yong lion شیر جوان
playboys جوان دخترباز
punk جوان ولگرد
playboy جوان عیاش
young and old پیر و جوان
punks جوان ولگرد
young population جمعیت جوان
to die young جوان مردن
youngish جوان وار
nags اسب جوان
immature soil خاک جوان
insenescible همیشه جوان
youngish نسبتا جوان
rejuvenation جوان سازی
juvenescent تازه جوان
nag اسب جوان
lionet شیر جوان
juvenescent جوان شونده
nagged اسب جوان
flutteringly پروبال زنان
asymetrical bars پارالل زنان
feminicide قتل زنان
uneven parallel bars پارالل زنان
women's dres جامه زنان
petticoats rule تسلط زنان
menses قاعدگی زنان
gynaecocracy حکومت زنان
feminity طبقه زنان
hirsutism نابجارویی مو در زنان
gyringly چرخ زنان
gaspingly نفس زنان
gynocracy حکومت زنان
gynecology پزشکی زنان
greensickness کم خونی زنان
evadingly طفره زنان
mutch زنان وکودکان
pantingly نفس زنان
boastingly لاف زنان
women's army corps ارتش زنان
when will women have the vote? زنان کی حق رای
catamenia قاعدگی زنان
vauntingly لاف زنان
the female sex زنان ودختران
reelingly چرخ زنان
demimonde زنان هرزه
gynecocracy حکومت زنان
plume پر کلاه زنان تل
period قاعده زنان
beauties زنان زیبا
plumes پر کلاه زنان تل
womanish مربوط به زن یا زنان
womankind گروه زنان
boxers مشت زنان
wifely درخور زنان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com