English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
i.e مخفف به عبارت دیگر
Other Matches
B.Sc مخفف عبارت 'Science of Bachelor'
b. and b مخفف عبارت 'breakfast and bed'
C.A.B.s مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.A.B مخفف عبارت ادارهی هواپیمایی کشوری
C.I.A مخفف عبارت سازمان مرکزی اطلاعات آمریکا
in fact به عبارت دیگر
in other words <adv.> به عبارت دیگر
namely <adv.> به عبارت دیگر
to wit <adv.> به عبارت دیگر
videlicet به عبارت دیگر
metaphraze به عبارت دیگر در آوردن
cross elasticity of demand درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از :
estate in remainder ملک معلق عبارت از ان است که شناسایی قانونی یک ملک منوط و موکول به تعیین تکلیف ملک دیگر باشد
parataxis مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
mikes مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
search and replace خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
arrest of judgment سرباز زدن قاضی از صدورحکم پس از اعلام نظر هیات منصفه به علت مطالبی که درمدارک ارائه شده به نظررسیده و انهارا غلط یا قابل نقض قلمداد کند . به عبارت دیگر خودداری قاضی ازصدور رای است تا رفع اشتباهات موجود
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
expressions عبارت
terming عبارت
worded عبارت
experssion عبارت
expression عبارت
clauses عبارت
wordage عبارت
statements عبارت
statement عبارت
cl عبارت
clause عبارت
word عبارت
phrases عبارت
term عبارت
termed عبارت
phrase عبارت
phrased عبارت
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
expressions افهار عبارت
passages عبارت فقره
passage عبارت فقره
involution پیچدارکردن عبارت
an idiomatic experssion عبارت اصطلاحی
colloquialisms عبارت مصطلح
context style of a expression سیاق عبارت
To phrase. به عبارت در آوردن
expression افهار عبارت
an exclamatory phrase عبارت تعجبی
phraseology عبارت پردازی
Verbosity. Rhetoric. عبارت پردازی
Namely …viz …it consists of… عبارت است از ...
trinomial دارای سه عبارت
relational expression عبارت رابطهای
the letter of the law عبارت قانون
quotation اقتباس عبارت
colloquialism عبارت مصطلح
quotations اقتباس عبارت
affirmative عبارت مثبت
doxology عبارت تسبیحی
terming جمله عبارت
term جمله عبارت
wording عبارت سازی
range expression عبارت دامنه
put into words به عبارت دراوردن
termed جمله عبارت
protext عبارت پیشین
prolixity عبارت زاید
phraseologist عبارت پرداز
assignment statement عبارت گمارشی
paragrapher عبارت نویس
term عبارت [ریاضی]
mathematical term عبارت [ریاضی]
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
it consists mainly بیشتر عبارت است از
phrased فراز عبارت سازی
locutions سبک عبارت پردازی
verbalism عبارت بی معنی پرحرفی
phrase فراز عبارت سازی
mixed mode experssion عبارت امیخته یاب
limitation clause عبارت تعیین حدود
to express in worde به سخن یا عبارت دراوردن)
pull out quote عبارت استخراج شده
facies عبارت مشخص یک طبقه
locution سبک عبارت پردازی
qualificative کلمه یا عبارت توصیفی
landed a که عبارت از زمین است
anastrophe تعویض کلمات یک عبارت
passage عبارت منتخبه از یک کتاب
escalation ماده یا عبارت تعدیل
locus classicus عبارت نمونه ادبی
passages عبارت منتخبه از یک کتاب
phrases فراز عبارت سازی
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
phraseography نشان گذاری بجای عبارت
anastrophe قلب عبارت کلمات مقلوب
restrictive جمله یا عبارت حصری یا محدودکننده
lambs wool که عبارت از ابجوامیخته با سیب و قند
fisher equation این رابطه عبارت است از :
equation of exchange به این ترتیب معادله عبارت از : PQ=V
anaphora تکرار یک یا چند عبارت متوالی
ft مخفف پا
didn't مخفف not did
o' مخفف of
abbreviated مخفف
pl مخفف جا
obj مخفف شی
acronym مخفف
acronyms مخفف
aren't مخفف not are
wasn't مخفف not was
grammalogue مخفف
wouldn't مخفف not would
who's مخفف is who
who're مخفف are who
who'll مخفف shall who
D.I.Y مخفف!yourself it Do
logogram مخفف
mitigative مخفف
shorthand symbol مخفف
token [symbol, abbreviation] مخفف
abbreviation مخفف
abbreviations مخفف ها
what's مخفف is what
e'er مخفف ever
worid عبارت پیغام خبر قول عهد
irishism عبارت یا اصطلاح یا رسوم مشخص ایرلندی
tongue twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
Afro-American نژاد آفریقایی آمریکایی [عبارت قدیمی]
tongue-twisters کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
tongue-twister کلمه یا عبارت دارای تلفظ دشوار
word order ترتیب وقوع کلمه در عبارت یا جمله
well turned خوب ادا شده خوش عبارت
invert قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverting قلب عبارت معکوس کردن نسبت
inverts قلب عبارت معکوس کردن نسبت
florulent خوش عبارت دارای صنایع بدیعی
sq مخفف توالی
depts مخفف بخش
dept مخفف بخش
Sr مخفف ارشد
vacs مخفف vacation
ed. مخفف ویرایشگر
vac مخفف vacation
et al مخفف و دیگران
usu مخفف معمول
Univ مخفف جهانی
UK مخفف بریتانیا
etc مخفف و غیره
TVs مخفف تلویزیون
congrats مخفف تبریک
info مخفف اطلاعات
in. مخفف اینچ
condo مخفف آپارتمان
HP مخفف پرنیرو
condos مخفف آپارتمان
temp مخفف temporary
hr مخفف ساعت
hrs مخفف ساعت
LVs مخفف لاویان
hols مخفف تعطیلات
Cpl مخفف سرجوخه
HRH مخفف والاحضرت
deli مخفف delicatessen
delis مخفف delicatessen
inst مخفف فوری
TV مخفف تلویزیون
stereos مخفف واژههای
Supt مخفف Superintendent
STDs مخفف معیار
STD مخفف معیار
St مخفف مقدس
Inc مخفف محوطه
Fri مخفف جمعه
LV مخفف لاویان
Sgt مخفف گروهبان
Lieut مخفف Lieutenant
lib مخفف liberation
SS مخفف مقدس
saxes مخفف saxophone
sax مخفف saxophone
gm مخفف گرم
stereo مخفف واژههای
Maj مخفف Major
tsps مخفف teaspoon
Feb مخفف فوریه
fem مخفف مونث
tsp مخفف teaspoon
Jan مخفف ژانویه
HM مخفف هکتومتر
max مخفف maximum
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com