English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
rpm مخفف دور در دقیقه
Other Matches
round هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
roundest هرروند 3 دقیقه و هرمسابقه 3روند دارد با یک دقیقه استراحت بین روندها
mike مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mikes مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
minute : دقیقه
line per minute خط در دقیقه
hour 06 دقیقه
hours 06 دقیقه
min دقیقه
minute دقیقه
half hour 03 دقیقه
wait a second یک دقیقه
From moment to moment . Every minute. آن به آن ( هر دقیقه )
whipstitch یک دقیقه
rpm دور بر دقیقه
rev دور بر دقیقه
number of revolutions دور بر دقیقه
speed of rotation گردش بر دقیقه
rpm گردش در دقیقه
revs per minute دور بر دقیقه
revolutions per minute دور بر دقیقه
revolution per minute دور در دقیقه
rate of fire تعدادتیر در دقیقه
quarter hour پانزده دقیقه
full-time 09 دقیقه بازی
ampere minute امپر- دقیقه
watt minute وات- دقیقه
exact sciences علوم دقیقه
rotational speed دور بر دقیقه
speed of rotation دور بر دقیقه
mathematics علوم دقیقه
revs per minute گردش بر دقیقه
rotational speed چرخش بر دقیقه
speed of rotation چرخش بر دقیقه
revolutions per minute گردش بر دقیقه
rpm گردش بر دقیقه
rev گردش بر دقیقه
number of revolutions گردش بر دقیقه
number of revolutions چرخش بر دقیقه
beats تعدادپاروزنها در هر دقیقه
beat تعدادپاروزنها در هر دقیقه
revolutions per minute چرخش بر دقیقه
revs per minute چرخش بر دقیقه
rotational speed گردش بر دقیقه
rpm چرخش بر دقیقه
rev چرخش بر دقیقه
megacycle یک میلیون دوردر دقیقه
at ten minutes notice با ده دقیقه اخطار قبلی
subtility نکته باریک دقیقه
cyclic rate نواخت تیر در دقیقه
cyclic rate تعداد تیردر دقیقه
game misconduct penalty 01 دقیقه اخراج بازیگرخطاکار
misconduct penalty جریمه 01 دقیقه اخراج
Wait a minute . یک دقیقه مهلت بده
wait a minute یک دقیقه صبر کنید
it is 0 minutes past four ده دقیقه از چهار می گذرد
I will be back in 10 minutes. 10 دقیقه دیگر برمیگردم.
180 strokes a minute ۱۸۰ ضربه در دقیقه
There will be a delay of 8 minutes. 8 دقیقه تاخیر خواهد داشت.
major penalty اخراج بازیگر برای 5 دقیقه
The train was 10 minutes late. قطار 10 دقیقه دیر رسید
minor penalty خطای کوچک و 2 دقیقه اخراج
minute hand عقربه دقیقه شمار ساعت
Tell him, he needs to wait for a moment. به او [مرد] بگوئید یک دقیقه صبر کند.
at the elventh hour دقیقه نود کاری انجام دادن
slow fire یک دقیقه فرصت برای تیراندازی به هر نفر
Let me think a moment . بگذارید یک دقیقه ( لحظه ) فکر کنم
tempos سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
tempo سرعت اجرای نتها به صورت ضربه در دقیقه .2-
page تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
pages تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
paged تعداد صفحات که چاپگر در یک دقیقه چاپ میکند
time زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
times زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
roundest روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
round روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
timed زمانی که به صورت ساعت , دقیقه , ثانیه و... بیان شود
line printers وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
connects هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
line printer وسیله چاپ اطلاعات با سرعت بالا خروجی به صورت خط در دقیقه است
connect هزینه در واحد دقیقه برای ارتباط داشتن با کامپیوتر راه دور
lost ball گوی گم شده در مسیر بازی گلف که به فاصله 5 دقیقه پیدا نشود
pl مخفف جا
who'll مخفف shall who
who're مخفف are who
who's مخفف is who
wouldn't مخفف not would
what's مخفف is what
obj مخفف شی
didn't مخفف not did
o' مخفف of
wasn't مخفف not was
ft مخفف پا
abbreviated مخفف
logogram مخفف
e'er مخفف ever
acronym مخفف
aren't مخفف not are
token [symbol, abbreviation] مخفف
acronyms مخفف
abbreviation مخفف
shorthand symbol مخفف
D.I.Y مخفف!yourself it Do
abbreviations مخفف ها
mitigative مخفف
grammalogue مخفف
page اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
paged اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
intermediate contingency قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
pages اندازه سرعت چاپگر نشان دهنده تعداد صفحات متن است که در هر دقیقه چاپ میشود
pantos مخفف pantomime
panto مخفف pantomime
Lieut مخفف Lieutenant
perm مخفف permanent
psycho مخفف psychotic
perming مخفف permanent
perms مخفف permanent
PR مخفف جفت
permed مخفف permanent
pp مخفف صفحات
poss مخفف تملک
p.a مخفف سالیانه
Nos مخفف شماره
kg مخفف بشکه
km مخفف کیلومتر
lib مخفف liberation
Jan مخفف ژانویه
LV مخفف لاویان
Maj مخفف Major
masc مخفف مذکر
max مخفف maximum
mg مخفف میلیگرم
LVs مخفف لاویان
nightie مخفف nightgown
nighties مخفف nightgown
No. مخفف شماره
Jun مخفف ژوئن
psychos مخفف psychotic
pt مخفف بخش
temps مخفف temporary
tsp مخفف teaspoon
tsps مخفف teaspoon
TV مخفف تلویزیون
TVs مخفف تلویزیون
UK مخفف بریتانیا
Univ مخفف جهانی
usu مخفف معمول
vac مخفف vacation
vacs مخفف vacation
temp مخفف temporary
yd مخفف یارد
yds مخفف یارد
yr مخفف سال
techs مخفف فنی
tech مخفف فنی
quin مخفف quintuplet
quins مخفف quintuplet
retd مخفف در استخدام
sax مخفف saxophone
saxes مخفف saxophone
Sgt مخفف گروهبان
sq مخفف توالی
Sr مخفف ارشد
SS مخفف مقدس
St مخفف مقدس
STD مخفف معیار
STDs مخفف معیار
Supt مخفف Superintendent
SW مخفف southwest
yrs مخفف سالها
cl مخفف یک ماشین پر
etc مخفف و غیره
Feb مخفف فوریه
fem مخفف مونث
Aug مخفف افزونهای
Fri مخفف جمعه
asst مخفف دستیار
Apr مخفف آوریل
gm مخفف گرم
approx مخفف تقریبی
gms مخفف گرم
reduced cues نشانههای مخفف
fig. مخفف دیاگرام
kay مخفف کاترین
HM مخفف هکتومتر
et al مخفف و دیگران
ed. مخفف ویرایشگر
condo مخفف آپارتمان
condos مخفف آپارتمان
congrats مخفف تبریک
Capt مخفف ناخدا
Cpl مخفف سرجوخه
cals مخفف کالیفرنیا
deli مخفف delicatessen
cal. مخفف کالیفرنیا
C.O مخفف شرکت
delis مخفف delicatessen
dept مخفف بخش
BS مخفف ترازنامه
depts مخفف بخش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com