English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
C.O مخفف شرکت
Other Matches
mike مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mikes مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
letterhead مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
letterheads مشخصات شرکت که برروی نامههای ان شرکت چاپ شده است
compaq computer corporation شرکت کامپیوتری کامپک شرکت سازنده انواع گوناگون ریزکامپیوتر سازگار باریزکامپیوتر
constituent company شرکت وابسته به شرکت یاشرکتهای دیگر
limited company شرکت با مسئولیت محدود شرکت سهامی
international finance corporation شرکت مالی بین المللی شرکت تاسیس شده به وسیله بانک جهانی که هدفش تشویق و ترویج موسسات تولیدی بخش خصوصی درکشورهای توسعه نیافته است
parent company شرکت مادر شرکت مرکزی
privates رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
private رابط ه تلفن کوچک در شرکتها برای برقراری تماس بین افراد درون شرکت یا شماره گیری با افراد خارج از شرکت
outsource به کار گرفتن شرکت دیگر برای مدیریت و تامین شبکه برای شرکت شی
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
paperless شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
housed 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
house 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
houses 1-روش هجی کردن و ساختار کلمه که توسط شرکت نشر در همه کتابهایش به کار می رود. 2-طرح محصولات شرکت برای معرفی کردن محصولات رقیب به آنها
body corporate شرکت شرکت سهامی
business group شرکت سهامی [شرکت]
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
pl مخفف جا
abbreviated مخفف
ft مخفف پا
acronyms مخفف
acronym مخفف
e'er مخفف ever
aren't مخفف not are
grammalogue مخفف
what's مخفف is what
D.I.Y مخفف!yourself it Do
wasn't مخفف not was
mitigative مخفف
wouldn't مخفف not would
logogram مخفف
shorthand symbol مخفف
didn't مخفف not did
token [symbol, abbreviation] مخفف
abbreviation مخفف
abbreviations مخفف ها
who's مخفف is who
o' مخفف of
who'll مخفف shall who
who're مخفف are who
obj مخفف شی
stereo مخفف واژههای
hrs مخفف ساعت
sax مخفف saxophone
HRH مخفف والاحضرت
in. مخفف اینچ
Inc مخفف محوطه
info مخفف اطلاعات
yds مخفف یارد
Feb مخفف فوریه
Jan مخفف ژانویه
hr مخفف ساعت
stereos مخفف واژههای
HP مخفف پرنیرو
gm مخفف گرم
yr مخفف سال
fig. مخفف دیاگرام
fem مخفف مونث
Fri مخفف جمعه
gms مخفف گرم
HM مخفف هکتومتر
yrs مخفف سالها
hols مخفف تعطیلات
retd مخفف در استخدام
reduced cues نشانههای مخفف
Jun مخفف ژوئن
poss مخفف تملک
nightie مخفف nightgown
nighties مخفف nightgown
No. مخفف شماره
perms مخفف permanent
Nos مخفف شماره
et al مخفف و دیگران
shan't مخفف کلمات not shall
Sgt مخفف گروهبان
permed مخفف permanent
oz مخفف اونس
p.a مخفف سالیانه
panto مخفف pantomime
kay مخفف کاترین
pantos مخفف pantomime
pp مخفف صفحات
PR مخفف جفت
psycho مخفف psychotic
kg مخفف بشکه
km مخفف کیلومتر
lib مخفف liberation
LV مخفف لاویان
LVs مخفف لاویان
quins مخفف quintuplet
quin مخفف quintuplet
Maj مخفف Major
masc مخفف مذکر
max مخفف maximum
abbreviation مخفف تلخیص
abbreviations مخفف تلخیص
mg مخفف میلیگرم
pt مخفف بخش
psychos مخفف psychotic
perm مخفف permanent
Sr مخفف ارشد
cal. مخفف کالیفرنیا
SW مخفف southwest
BS مخفف ترازنامه
Supt مخفف Superintendent
tech مخفف فنی
techs مخفف فنی
temp مخفف temporary
temps مخفف temporary
tsp مخفف teaspoon
tsps مخفف teaspoon
TV مخفف تلویزیون
sq مخفف توالی
TVs مخفف تلویزیون
Aug مخفف افزونهای
asst مخفف دستیار
Apr مخفف آوریل
cals مخفف کالیفرنیا
Capt مخفف ناخدا
ed. مخفف ویرایشگر
e.g مخفف مثلا
depts مخفف بخش
dept مخفف بخش
delis مخفف delicatessen
deli مخفف delicatessen
Cpl مخفف سرجوخه
congrats مخفف تبریک
St مخفف مقدس
STD مخفف معیار
condos مخفف آپارتمان
condo مخفف آپارتمان
cl مخفف یک ماشین پر
SS مخفف مقدس
perming مخفف permanent
STDs مخفف معیار
approx مخفف تقریبی
UK مخفف بریتانیا
usu مخفف معمول
inst مخفف فوری
saxes مخفف saxophone
Univ مخفف جهانی
yd مخفف یارد
vac مخفف vacation
vacs مخفف vacation
Lieut مخفف Lieutenant
VIP مخفف کلمات
etc مخفف و غیره
VIPs مخفف کلمات
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
kilogram مخفف ان kilo یاkg
kilogrammes مخفف ان kilo یاkg
kilograms مخفف ان kilo یاkg
sitcoms مخفف comedy situation
MP مخفف نقطهی گداز
MPs مخفف نقطهی گداز
c/o مخفف حوالهی نقدی
gran مخفف مادر بزرگ
bicarb مخفف بیکربنات سدیم
Br مخفف اتاق خواب
grans مخفف مادر بزرگ
cod مخفف delivery cashon
C. of E مخفف کلیسای انگلیس
chutes مخفف کلمه پاراشوت
chute مخفف کلمه پاراشوت
ms. مخفف نسخهی خطی
toms مخفف اسم توماس
tom مخفف اسم توماس
mph مخفف مایل در ساعت
GHQ مخفف ستاد مرکزی
champed نشخوار مخفف champion
champing نشخوار مخفف champion
champs نشخوار مخفف champion
NW مخفف شمال غرب
fl. oz مخفف انس آبگونه
Oct مخفف ماه اکتبر
contd مخفف ادامه یافته
bike مخفف bicycle دوچرخه
p.m مخفف بعد از فهر
jerry اسم خاص مخفف
champ نشخوار مخفف champion
CFC مخفف کلروفلورو کربن
mss مخفف نسخهی خطی
NCO مخفف درجه دار
NCO's مخفف درجه دار
NI مخفف ایرلند شمالی
she'd مخفف کلمات had sheوwould she
cf مخفف جلد چرمی
mitigatory سبک سازنده مخفف
sitcom مخفف comedy situation
CFCs مخفف کلروفلورو کربن
Nov مخفف ماه نوامبر
she'll مخفف عبارات زیر will she shall she
abbr مخفف نوشتاری لغت
QCs مخفف وکیل دعاوی
JPs مخفف امین صلح
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com