English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (4 milliseconds)
English Persian
RAF مخفف نیروی هوایی پادشاهی
Other Matches
U.S.A.F مخفف نیروی هوایی ایالات متحده
line chief افسرجزء نیروی هوایی که درفرود امدن وبرخاستن هواپیمادرخطوط هوایی نظارت میکند
air force personnel with the army پرسنل نیروی هوایی ماموربه نیروی زمینی
air pilots خلبانان نیروی هوایی راهنمایان هوایی
aired هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
air هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
airs هوایی هواپیمایی نیروی هوایی
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
naval aviation قسمت هوایی نیروی دریایی هواپیمایی نیروی دریایی
air forces نیروی هوایی
air force نیروی هوایی
airmen سرباز نیروی هوایی
air police دژبان نیروی هوایی
tactical air force نیروی هوایی تاکتیکی
airman سرباز نیروی هوایی
fly boy عضو نیروی هوایی
air force base پایگاه نیروی هوایی
air command فرماندهی نیروی هوایی
airmen پرسنل نیروی هوایی هوانورد
tactical air commander فرمانده نیروی هوایی تاکتیکی
flight surgeon افسر پزشک نیروی هوایی
airman پرسنل نیروی هوایی هوانورد
air force component نیروی هوایی شرکت کننده در عملیات
airman basic سرباز ساده و بدون درجه نیروی هوایی
tactical air command center مرکز فرماندهی و کنترل نیروی هوایی تاکتیکی
reflex force نیروی ضربتی هوایی در حال اماده باش فوری
air force component نیروی هوایی شرکت کننده درعملیات مشترک یا صحنه عملیات
tactical air control center مرکز کنترل نیروی هوایی تاکتیکی کنترل هوایی تاکتیکی
sagging تاب برداشتن کشتی هوایی دراثر وجود نیروهای بسمت بالادر دو انتها و یا عدم نیروی برا در مرکز
mikes مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
mike مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون
farmgate type operations رهبری اموزش و عملیات نیروی هوایی یک کشور تامرحله عملیات جنگی
tactical air نیروی هوایی تاکتیکی هواپیمایی تاکتیکی
airlift service سرویس حمل و نقل هوایی خدمات ترابری هوایی قسمت ترابری هوایی
regal پادشاهی
sovereignty پادشاهی
the u kingdom پادشاهی
regality پادشاهی
royal پادشاهی
kingdom پادشاهی
king dom پادشاهی
kinghood پادشاهی
kingcraft پادشاهی
king ship پادشاهی
imperium پادشاهی
the u states پادشاهی
monarchize پادشاهی کردن
tiaras کلاه پادشاهی
king craft سیاست پادشاهی
tiara کلاه پادشاهی
tiaras تاچ پادشاهی
paludament شنل پادشاهی
imperial پادشاهی امپراتوری
dethronement عزل از پادشاهی
tiara تاچ پادشاهی
regalia نشانها وعلائم پادشاهی
United Kingdom کشور متحده پادشاهی
was a king in yemen پادشاهی برد در یمن
coronate مقام شهریاری پادشاهی
reenforceŠetc نیروی تازه فرستادن برای با نیروی امدادی تقویت کردن
magneto electricity نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
blue water school انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
they crowed him king تاج پادشاهی برسرش گذاشتن
Exchequer مالیه خزانه دار پادشاهی
Carolean [دوره پادشاهی چارلز دوم]
kingdom مملکت یا کشور پادشاهی موالید
Saudi Arabia کشور پادشاهی عربستان سعودی
torque نیروی گردنده درقسمتی از دستگاه ماشین نیروی گشتاوری
e.m.f force electromotive نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
juggernauts نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
juggernaut نیروی عظیم منهدم کننده نیروی تخریبی مهیب
holiday تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
holidays تولید رخنه در عکاسی هوایی محوطه پوشیده نشده درعکاسی هوایی
telling مخابره اطلاعات به دست امده از تجسس هوایی به یکانهای پدافند هوایی
antiair warfare جنگ ضدبرتری هوایی نبرد بر علیه برتری هوایی دشمن
air policing عملیات گشت زنی هوایی پاسوری هوایی در زمان صلح
restrictive fire plan طرح اتش محدود کننده حرکات هوایی یا تامینی هوایی
pounce در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounces در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
i stay در رهگیری هوایی به علامت ماموریت گشت هوایی راتحویل گرفتم اعلام میشود
pouncing در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
pounced در رهگیری هوایی یعنی دروضعی هستم که اماده برای درگیری هوایی می باشم
to r. aking کسی رادوباره به تخت پادشاهی نشاندن
imperial gallon گالن پادشاهی برابر با6345/4لیتر
monarchical وابسته به یا همانند پادشاه یا نظام پادشاهی
expeditionary نیروی اعزامی به خارج نیروی سرکوبگر خارجی
broadcast controlled air interception نوعی رهگیری هوایی که هواپیمای رهگیر را مداوم درجریان تک هوایی دشمن قرارمی دهند
air delivery container جعبههای مخصوص حمل بارهای هوایی جعبه حامل بار در نقل و انتقال هوایی
air sentinel گارد هوایی نگهبان مخصوص اعلام خطرتک هوایی
steer در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steers در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
steered در رهگیری هوایی و پشتیبانی مستقیم هوایی یعنی گرای مغناطیسی داده شده را ببندید تا به من برسید
sovereignty پادشاهی و سلطنت وفرمانروایی حاکمیت و سیادت و سلطه
pigeons در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
pigeon در رهگیری هوایی یعنی اینکه گرای مغناطیسی و مسافت پایگاه هوایی از هواپیما این قدر است
sleeve target هدف کش هوایی استوانهای برای تیراندازی ضد هوایی
flak گلوله خودترکان ضد هوایی توپ پدافند هوایی
air scoop چاه هوایی صفحه تنظیم دریچه هوایی
electromotive force نیروی محرکه الکتریکی نیروی برقرانی
fly through عبور هدف هوایی از مخروط اتش ضد هوایی تقاطع هدف با اتش ضد هوایی
air interdiction عملیات ممانعتی هوایی ممانعت هوایی
air superiority برتری موقت هوایی رجحان هوایی
aviation pay معاش هوایی سختی خدمت هوایی
air suprmacy برتری کامل هوایی سیادت هوایی
mixed government حکومتی که در ان جنبههای پادشاهی واشرافی و دمکراسی با هم به کار گرفته شود
no man's land زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
army landing forces نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
buoyancy نیروی بالابر نیروی شناوری
attack force نیروی تک کننده به ساحل نیروی تک
threat force نیروی دشمن نیروی مخالف
carrier air group دو یا چند گردان هوایی که درروی یک ناو مستقر باشند گروه هوایی ناو هواپیمابر
air material ماتریل هوایی وسایل هوایی
notice to airmen اعلامیه هوایی یا اعلان هوایی
air branch قسمت هوایی رسته هوایی
splashes ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splashing ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
splash ترکیدن ترکیدن گلوله در پدافند هوایی یعنی کلیه هدفهای هوایی زده شد
tropopause منطقه چاه هوایی جوی بین استراتوسفر و تروپوسفر منطقه سکته هوایی
code panel رمز ارتباطات در عملیات هوایی و زمینی کلید رمزارتباطات در عملیات هوایی وزمینی
air station ایستگاه عکس برداری هوایی نقطه تمرکز عکسبرداری هوایی ایستگاه هواشناسی
self propulsion حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
tactical air controler افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
call mission درخواست پشتیبانی فوری هوایی ماموریت هوایی طبق درخواست
air photographic شناسایی از طریق عکسبرداری هوایی شناسایی با استفاده ازعکس هوایی
air scout هواپیمای دیده ور هوایی هواپیمای مخصوص گشت زنی هوایی
airlift command فرماندهی ترابری هوایی قسمت حمل و نقل هوایی فرماندهی حمل و نقل هوایی
geomagnetism نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
allocated manpower نیروی انسانی واگذار شده سهمیه نیروی انسانی
free gyroscope نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
photogrammetry علم تهیه نقشه از روی عکس هوایی یا اندازه گیری فواصل زمینی از روی عکس هوایی
air search attack unit تیم تجسس و نابودی هوایی تیم تک اکتشافی هوایی
air defense commander فرماندهی پدافند هوایی فرمانده پدافند هوایی یک منطقه
airspace prohibited area منطقه ممنوعه هوایی منطقه منع پرواز هوایی
emergency scramble درگیری اضطراری هوایی فرمان درگیری سریع هوایی
airlift capacity مقدورات ترابری هوایی مقدورات حمل و نقل هوایی
channel airlift سرویس حمل و نقل هوایی موجود در هر یکان خدمات حمل و نقل هوایی امادی
Marine Corps نیروی تکاوران دریایی نیروی تفنگداران دریایی
army aircraft هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
trimetrogon عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
dispersal airfield فرودگاههای مخصوص تفرقه هوایی فرودگاه مخصوص تفرقه در اماده باش هوایی
air survey photography عکسبرداری تجسسی هوایی عکسبرداری اکتشافی هوایی
shorthand symbol مخفف
logogram مخفف
wouldn't مخفف not would
o' مخفف of
obj مخفف شی
e'er مخفف ever
acronym مخفف
ft مخفف پا
acronyms مخفف
pl مخفف جا
mitigative مخفف
abbreviated مخفف
didn't مخفف not did
what's مخفف is what
aren't مخفف not are
abbreviation مخفف
who'll مخفف shall who
who're مخفف are who
D.I.Y مخفف!yourself it Do
abbreviations مخفف ها
who's مخفف is who
token [symbol, abbreviation] مخفف
grammalogue مخفف
wasn't مخفف not was
to wield a sceptre پادشاهی کردن تسلط کردن
trunkair route مسیر هوایی استراتژیکی مسیر حرکت و حمل و نقل استراتژیکی هوایی
combat airlift support پشتیبانی رزمی حمل و نقل هوایی پشتیبانی رزمی ترابری هوایی
airhead operations عملیات مخصوص گرفتن سرپل هوایی عملیات تهیه سرپل هوایی
airlift control element عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
country cover diagram دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
permed مخفف permanent
perm مخفف permanent
pantos مخفف pantomime
nighties مخفف nightgown
panto مخفف pantomime
nightie مخفف nightgown
depts مخفف بخش
No. مخفف شماره
Nos مخفف شماره
yd مخفف یارد
oz مخفف اونس
p.a مخفف سالیانه
temp مخفف temporary
temps مخفف temporary
tsp مخفف teaspoon
tsps مخفف teaspoon
TV مخفف تلویزیون
St مخفف مقدس
pt مخفف بخش
quin مخفف quintuplet
quins مخفف quintuplet
UK مخفف بریتانیا
Univ مخفف جهانی
SS مخفف مقدس
Sr مخفف ارشد
vac مخفف vacation
retd مخفف در استخدام
sax مخفف saxophone
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com