Total search result: 204 (11 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
con |
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد |
conned |
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد |
conning |
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد |
cons |
مخفف کلمه عامیانه confidence اعتماد |
|
|
Other Matches |
|
mikes |
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون |
mike |
مخفف اسم خاص میکائیل مخفف کلمه میکروفون |
commie |
مخفف کلمه communist |
chutes |
مخفف کلمه پاراشوت |
commies |
مخفف کلمه communist |
chute |
مخفف کلمه پاراشوت |
TNT |
مخفف کلمه تری نیتروتولوئن |
ihs |
مخفف کلمه یونانی عیسی |
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
scams |
رجوع شود بهgame confidence |
scam |
رجوع شود بهgame confidence |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
prefix |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
prefixes |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
statute at large |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
Persian rug |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
to rime one word with another |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
slangy |
عامیانه |
vulgar |
عامیانه |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
argots |
گویش عامیانه |
slang |
بزبان عامیانه |
slang |
اصطلاح عامیانه |
vulgate |
زبان عامیانه |
argot |
گویش عامیانه |
laicize |
جنبه عامیانه دادن به |
damnit! |
لعنت ! [اصطلاح عامیانه ] |
blowrag |
دستمال جیب [اصطلاح عامیانه] |
slang |
واژه عامیانه وغیر ادبی |
snot rag |
دستمال جیب [اصطلاح عامیانه] |
processor |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
hypertext |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
syllable |
جزء کلمه مقطع کلمه |
synonym |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
synonyms |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
syllables |
جزء کلمه مقطع کلمه |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
I don't give a damn shit! [vulgar] <idiom> |
به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم] |
copper [police officer] |
پلیس [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه] |
I don't give a fuck! [vulgar] <idiom> |
به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم] |
I don't give a monkey's (fart)! [vulgar] <idiom> |
به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم] |
I don't give a shit! [vulgar] <idiom> |
به ت.مم! [حرف رکیک و عامیانه] [اصلا اهمیت نمیدم] |
copper [police officer] |
پاسبان [اغلب تحقیر آمیز] [اصطلاح عامیانه] |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
affiance |
اعتماد |
faiths |
اعتماد |
faith |
اعتماد |
belief |
اعتماد |
fideism |
اعتماد |
reliance |
اعتماد |
credence |
اعتماد |
trustful |
اعتماد |
sense of trust |
حس اعتماد |
trusts |
اعتماد |
trust |
اعتماد |
trusted |
اعتماد |
trustiness |
قابلیت اعتماد |
trig |
قابل اعتماد |
confidence interval |
فاصله اعتماد |
dependability |
قابلیت اعتماد |
trustworthiness |
قابلیت اعتماد |
confidence limits |
حدود اعتماد |
place confidence in |
اعتماد کردن به |
self-confidence |
اعتماد به خود |
distrustfulness |
عدم اعتماد |
trut |
اعتماد کردن |
confidentiality |
قابلیت اعتماد |
vote of censure |
رای اعتماد |
unreliable |
غیرقابل اعتماد |
vote of confidence |
رای اعتماد |
votes of confidence |
رای اعتماد |
to base one self |
اعتماد کردن |
confidence coefficient |
ضریب اعتماد |
confiding |
اعتماد کننده |
soiothfast |
قابل اعتماد |
self trust |
اعتماد بخود |
reliableness |
قابلیت اعتماد |
to put trust in |
اعتماد کردن به |
level of confidence |
سطح اعتماد |
confidence |
اعتماد رازگویی |
confidences |
اعتماد رازگویی |
to put confidence in |
اعتماد کردن به |
self reliance |
اعتماد بنفس |
aplomb |
اعتماد بنفس |
self-reliance |
اعتماد به نفس |
confidence coefficicent |
ضریب اعتماد |
confides |
اعتماد داشتن به |
trusty |
قابل اعتماد |
faithworthy |
قابل اعتماد |
confided |
اعتماد داشتن به |
fiduciary |
قابل اعتماد |
confide |
اعتماد داشتن به |
trustworthy |
قابل اعتماد |
self assurance |
اعتماد به نفس |
place confidence on |
اعتماد کردن به |
awareness of the self |
اعتماد به نفس |
self-assurance |
اعتماد به نفس |
relies |
اعتماد کردن |
reliability |
قابلیت اعتماد |
failure safety |
قابلیت اعتماد |
trust |
اعتماد داشتن |
trusted |
اعتماد داشتن |
trusts |
اعتماد داشتن |
poise [self-confidence] |
اعتماد به نفس |
relied |
اعتماد کردن |
rely |
اعتماد کردن |
self-trust |
اعتماد به نفس |
relying |
اعتماد کردن |
self-awareness |
اعتماد به نفس |
reliability |
قابل اعتماد |
reliability |
قابلیت اعتماد |
aplombself-trust |
اعتماد به نفس |
self-reliance |
اعتماد به نفس |
self-assuredness |
اعتماد به نفس |
self-confidence |
اعتماد به نفس |
trust in god |
اعتماد یا توکل به خدا |
distrusting |
سوء فن اعتماد نداشتن |
authentic |
موثق قابل اعتماد |
self doubt |
عدم اعتماد بنفس |
distrusts |
سوء فن اعتماد نداشتن |
reliably |
بطور قابل اعتماد |
take down a notch (peg) <idiom> |
سلب اعتماد به نفس |
disafected person |
عنصر غیرقابل اعتماد |
lack of confidence |
کمبود اعتماد به نفس |
man of confidence |
شخص مورد اعتماد |
lack of confidence |
کمی اعتماد به نفس |
lack of self-confidence |
کمی اعتماد به نفس |
lack of self-confidence |
کمبود اعتماد به نفس |
diffidently |
با نداشتن اعتماد بخود |
diffidence |
عدم اعتماد به نفس |
lack of confidence |
عدم اعتماد به نفس |
lack of self-confidence |
عدم اعتماد به نفس |
distrust |
سوء فن اعتماد نداشتن |
distrusted |
سوء فن اعتماد نداشتن |
dependable |
قابل اطمینان مورد اعتماد |
self confidence |
اعتماد بنفس غرور بیجا |
blue book |
هر کتاب یا سند مستندوقابل اعتماد |
in order to <idiom> |
اعتماد شخص را بدست آوردن |
calculable |
براورد کردنی قابل اعتماد |
make out <idiom> |
باعث اعتماد،اثبات شخص |
trut |
اعتماد کردن به امیدوار بودن |
dependable |
قابل اعتماد توکل پذیر |
confidence trick |
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد |
confidence tricks |
کلاهبرداری از راه جلب اعتماد |
untrustworthy |
غیر قابل اعتماد غیرمعتمد ناپایدار |
abbreviated |
مخفف |
o' |
مخفف of |
aren't |
مخفف not are |
pl |
مخفف جا |
what's |
مخفف is what |
grammalogue |
مخفف |
ft |
مخفف پا |
e'er |
مخفف ever |
mitigative |
مخفف |
didn't |
مخفف not did |
logogram |
مخفف |
shorthand symbol |
مخفف |
token [symbol, abbreviation] |
مخفف |
abbreviation |
مخفف |
abbreviations |
مخفف ها |
acronyms |
مخفف |
acronym |
مخفف |
obj |
مخفف شی |
wouldn't |
مخفف not would |
wasn't |
مخفف not was |
who's |
مخفف is who |
who're |
مخفف are who |
D.I.Y |
مخفف!yourself it Do |
who'll |
مخفف shall who |
hrs |
مخفف ساعت |
HRH |
مخفف والاحضرت |
in. |
مخفف اینچ |
Inc |
مخفف محوطه |
hr |
مخفف ساعت |