Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English
Persian
conclearer of stolen goods
مخفی کننده اموال مسروقه
Other Matches
stolen goods
اموال مسروقه
receivers
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
receiver
خریدار اموال مسروقه قیم یا سرپرست شخص مجنون
fig leaf
لاپوش مخفی کننده
fig leaves
لاپوش مخفی کننده
community property
اموال مشترک زن وشوهر اموال همگانی
underground
مخفی شبکه مخفی جنگ غیر منظم
stolen
مسروقه
stolen goods
کالای مسروقه
stolen goods
مال مسروقه
mace greff
خریدار اجناس مسروقه
receiver of stolen goods
خریدار مال مسروقه
handing stolen goods
اخفاء مال مسروقه
the minimum value
law by prescribed stolengoods of نصاب در مال مسروقه
appropriation
قصدتملک و بخود اختصاص دادن مال مسروقه
receives
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
receive
اخذ دریافت کردن جا دادن وپنهان کردن مال مسروقه
theft bote
استرداد مال مسروقه ازسارق به این شرط که مال باخته از تعقیب سارق منصرف شود
chattels
اموال
cattles
اموال
things
اموال
separate estate
اموال شخصی زن
real property
اموال غیرمنقول
distraint
توقیف اموال
financial property
اموال پولی
class ii property
اموال طبقه 2
inventory
صورت اموال
distrain
ضبط اموال
paraphernalia
اموال شخصی زن
fungible
اموال مثلی
property book
دفتر اموال
chattel
اموال منقول
property officer
افسر اموال
property voucher
سند اموال
user
انتفاع از اموال
users
انتفاع از اموال
things in possession
اموال عینی
post property
اموال پادگان
assets
مال و اموال
post property
اموال پادگانی
personalty
اموال شخصی
state property
اموال عمومی
class i property
اموال طبقه 1
tangible property
اموال ملموس
tangible property
اموال عینی
installation property
اموال قسمت
personal property
اموال شخصی
capital assets
اموال سرمایهای
things in action
اموال دینی
goods and chattels
اموال و دارائیهای منقول
goods of perishable nature
اموال سریع الفساد
replaceable thing
اموال یا اشیا مثلی
real estate broker
دلال اموال غیرمنقول
fixed property
اموال غیر منقول
inventory
فهرست اموال سیاهه
fisc
اموال ضبط شده
property of unknown ownership
اموال مجهول المالک
appropriation bill
صورت ضبط اموال
grand larceny
سرقت اموال پرقیمت
article of roup
اموال مورد حراج
jus disponendi
حق واگذار کردن اموال
priceable things
اموال یا اشیا قیمتی
property officer
افسر ذیحساب اموال
sequestration
حکم توقیف اموال
offences against property
جرائم بر علیه اموال
contrabanded goods
اموال و اشیا قاچاق
clandestine
مخفی
hidden
مخفی
perdu or due
مخفی
hid
مخفی
furtive
مخفی
undercover
مخفی
slinkier
مخفی
slinkiest
مخفی
hush-hush
مخفی
slinky
مخفی
closet
مخفی
closeted
مخفی
closets
مخفی
closeting
مخفی
hush hush
مخفی
concealed
مخفی
secret
مخفی
secrets
مخفی
covert
مخفی
salvage
اموال نجات یافته از خطر
salvages
اموال نجات یافته از خطر
salvaging
اموال نجات یافته از خطر
foreign
توقیف اموال مدیون غایب
foreign
توقیف اموال مدیون خارجی
jus postliminii
حق وی نسبت به ان اموال محفوظ است
safeguard
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
accountable property officer's bond
دفتر افسر ذیحساب اموال
salvaged
اموال نجات یافته از خطر
safeguards
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
safeguarding
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
letters of marque
حکم ضبط اموال بیگانگان
safeguarded
مامور حفافت پرسنل و یا اموال
bugs
میکروفن مخفی
hidden
مخفی شده
stowed
مخفی کردن
stow
مخفی کردن
hugger mugger
مخفی کردن
stowing
مخفی کردن
stows
مخفی کردن
by ballot
با رای مخفی
emissary
مامور مخفی
clandestinely
بطور مخفی
emissaries
مامور مخفی
bug
میکروفن مخفی
bugging
میکروفن مخفی
hidy-hole
مخفی گاه
hidey-hole
مخفی گاه
submers
مخفی کردن
submerging
مخفی کردن
submerges
مخفی کردن
submerged
مخفی کردن
submerge
مخفی کردن
coverings
مخفی در بر گرفتن
covers
مخفی در بر گرفتن
occult
مخفی کردن
blinds
مخفی گاه
blinded
مخفی گاه
submergence
مخفی سازی
plainclothesman
پلیس مخفی
cover
مخفی در بر گرفتن
defector in place
مامور مخفی
mole
مامور مخفی
skeleton in one's closet
<idiom>
رازهای مخفی
blind
مخفی گاه
stowaways
مسافر مخفی
under-
مخفی درزیر
conceal
مخفی کردن
under
مخفی درزیر
obscured
مخفی کردن
conceals
مخفی کردن
covert operations
عملیات مخفی
obscurer
مخفی کردن
obscures
مخفی کردن
obscurest
مخفی کردن
obscuring
مخفی کردن
secret ballot
رای مخفی
hideaways
مخفی گاه
secret agents
مامور مخفی
hid
مخفی شده
hideaway
مخفی گاه
secret agent
مامور مخفی
codes
کدهای مخفی
obscure
مخفی کردن
hidden file
فایل مخفی
hidden codes
رمزهای مخفی
hickok belt
مخفی کردن زه
stowaway
مسافر مخفی
misappropriation of public property
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
real action
دعوی راجع به اموال غیر منقول
occupancy
تملک اموال بلا صاحب متصرف
wear and tear
از بین رفتن اموال در نتیجه استعمال
proponent
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
waveson
اموال اب اورده بعد از غرق کشتی
proponents
مقام مسئول اموال یا اجرای کار
falsi crimen
مخفی کردن حقیقت
ballots
رای مخفی دادن
ballot
رای مخفی دادن
camouflaging
مخفی کردن پوشاندن
camouflages
مخفی کردن پوشاندن
balloted
رای مخفی دادن
camouflage
مخفی کردن پوشاندن
bugged
مجهز به میکروفن مخفی
hides
مخفی نگاه داشتن
hide
مخفی نگاه داشتن
camouflaged
مخفی کردن پوشاندن
praemunire
حکم توقیف وضبط اموال یاغیان ومتمردین
conscription of wealth
مصادره اموال در زمان جنگ به وسیله دولت
hotchpot
سرجمع کردن دارایی رویهم ریختن اموال
angary
حق کشور متحارب برای استفاده از اموال کشوربیطرف
property disposition
ازبین بردان اقلام فرسوده تخریب اموال
corrector
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
cover
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
hush
ارامش دادن مخفی نگاهداشتن
blind
مخفی گاه
[جامعه شناسی]
huddle
مخفی کردن درهم ریختگی
huddling
مخفی کردن درهم ریختگی
huddles
مخفی کردن درهم ریختگی
blind
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
hickok belt
مخفی شدن پنهان کردن
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
perdue
مخفی سرباز جان فشان
huddled
مخفی کردن درهم ریختگی
cover
پوشش مخفی
[جامعه شناسی]
gestapo
گشتاپو سازمان پلیس مخفی
spial
عمل مخفی انجام دادن
perdu
مخفی سرباز جان فشان
ransoms
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
ransom
وجهی که جهت جلوگیری از ضبط اموال پرداخت میشود
garnishment
اخطاری که به شخصی که اموال دیگری در ید او توقیف شده است
elegit
حکم توقیف اموال مدیون تا زمان واریز بدهی خود
eminent domain
قدرت حکومت برای استفاده از اموال خصوصی جهت عموم
ballot
رای مخفی مجموع اراء نوشته
hit the dirt
<idiom>
خیزرفتن به زمین ،درجایی مخفی شدن
ambushing
مخفی گاه سربازان برای حمله
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com