Dictiornary-Farsi | مخلوط سه تایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (10 milliseconds)

English	Persian
ternary mixture	مخلوط سه تایی


Other Matches

admix	مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
auto rich	مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
triad	سه تایی
nine	نه تایی
ternary	سه تایی
nines	نه تایی
senary	شش تایی
triads	سه تایی
n adic	N تایی
n ary	N تایی
ternate	سه تایی
triplet	سه تایی
trine	سه تایی
trinary	سه تایی
trinal	سه تایی
ternal	سه تایی
diphyletic	دو تایی
triplex	سه تایی
lao	زبان تایی
laotian	مردم تایی
triad	مجموعه سه تایی
lao	مردم تایی
duodecimal	دوازده تایی
n ary operator	عملگر N تایی
fourteen	چهارده تایی
quintuplets	پنج تایی
quintuplet	پنج تایی
triads	مجموعه سه تایی
trilogies	گروه سه تایی
trilogy	گروه سه تایی
ennead	دسته نه تایی
duodenary	دوازده تایی
fourteener	چهارده تایی
nonary	گروه نه تایی
terns	یک دسته سه تایی
quintets	پنج تایی
quintet	پنج تایی
quadruple	چهار تایی
threescore	شصت تایی
quadrupled	چهار تایی
quadruples	چهار تایی
quadrupling	چهار تایی
triploidy	حالت سه تایی
troika	هر دسته سه تایی
tuple	چند تایی
ternary alloy	الیاژ سه تایی
triform	شکل سه تایی
sexagesimal	شصت تایی
tern	یک دسته سه تایی
trios	سه نفری سه تایی
trio	سه نفری سه تایی
leashes	دسته سه تایی
quadric	چهار تایی
leash	دسته سه تایی
quinquepartite	پنج تایی
qyaternary	چهار تایی
septimal	هفت تایی
sexagenary	شصت تایی
vigesimal	بیست تایی
pentagram	شکل پنج تایی
trigon	سه حالتی ستاره سه تایی
ogdoad	گروه هشت تایی
pentad	دسته پنج تایی
quadripartite	چهار تایی چهارسویی
go dan kumite	مبارزه با ضربههای 5 تایی
gleek	یکجوربازی سه تایی درورق سه اس
triform	دارای شکل سه تایی
ternate	سومین گروه سه تایی
stephan quintet	پنج تایی استفان
ternary	سومین گروه سه تایی
octad	گروه هشت تایی
nineteens	نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
laotian	اهل لائوس زبان تایی
nineteen	نوزدهمین مرتبه نوزده تایی
quincunx	ارایش پنج تایی گل یابرگ گیاه
icosi	پیشوندی بمعنی بیست وبیست تایی
hexadecimal notation	نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
triple tongue	نتهای سه تایی را بسرعت باساز نایی زدن
hex	نمایش بخشی از حافظه در مبنای شانزده تایی
mixer	مخلوط کن
blenders	مخلوط کن
mixers	مخلوط کن
admixture	مخلوط
anti freeze mixture	مخلوط ضد یخ
blent	مخلوط شد
macedoine	مخلوط
admixtion	مخلوط
compost	مخلوط
blender	مخلوط کن
mixed	مخلوط
blending	مخلوط
mixture	مخلوط
blends	مخلوط
confused	مخلوط
mixtures	مخلوط
blend	مخلوط
composite	مخلوط
hash	مخلوط
azeotropic mixture	مخلوط ازئوتروپ
batch mixer	مخلوط کن ضربهای
terpenoid	مخلوط باترپن
blent	مخلوط کرد
lean mixture	مخلوط رقیق
blend	مخلوط امیختگی
miscible	مخلوط شدنی
azeotropic mixture	مخلوط همجوش
pug mill	اسیای گل مخلوط کن
hash	مخلوط کردن
mell	مخلوط کردن
melange	مخلوط امیختگی
mixtures	بتن مخلوط کن
admix	مخلوط کردن
blend	مخلوط کردن
commix	مخلوط کردن
rich mix	مخلوط پر مایه
staff	مخلوط سیمان و گچ
staffed	مخلوط سیمان و گچ
syncrasy	مخلوط کردن
staffs	مخلوط سیمان و گچ
porridge	چیز مخلوط
hot mixer	مخلوط کننده
heterogeneous mixture	مخلوط ناهمگن
homogeneous mixture	مخلوط همگن
proportioner	مخلوط کن شیمیایی
immiscible	مخلوط نشدنی
intermeddle	مخلوط کردن
concrete mix	مخلوط بتن
confect	مخلوط کردن
interlard	مخلوط کردن
cryogen	مخلوط سرمازا
intercarrier buzz	وزوز مخلوط
mixture	بتن مخلوط کن
duplex pressure proportioner	مخلوط کن دو فشاری
intercarrier beat	زنه مخلوط
solid solution	کریستال مخلوط
laudanum	مخلوط افیون
mixture control	کنترل مخلوط
mingled	مخلوط کردن
mixing in place	امیختن در جا مخلوط در جا
mix	امیزه مخلوط
mix	مخلوط ترکیبی
mixes	امیزه مخلوط
mingle	مخلوط کردن
unadulterated	مخلوط نشده
mixing	مخلوط کردن
intermingling	با هم مخلوط کردن
mingles	مخلوط کردن
mingling	مخلوط کردن
melt	مخلوط کردن
intermingled	با هم مخلوط کردن
meddles	مخلوط کردن
mixer	مخلوط کننده
meddled	مخلوط کردن
meddle	مخلوط کردن
mixers	مخلوط کننده
mixes	مخلوط ترکیبی
mixed semiconductor	نیمرسانای مخلوط
powder mixer	گرد مخلوط کن
gas mixture	مخلوط گاز
intermingle	با هم مخلوط کردن
puddles	مخلوط کردن
puddle	مخلوط کردن
melts	مخلوط کردن
mixed crystal	کریستال مخلوط
blends	مخلوط کردن
mixed gas	گاز مخلوط
blends	مخلوط امیختگی
unscourced wool	پشم مخلوط
mixed glue	چسب مخلوط
intermingles	با هم مخلوط کردن
weak mixture	مخلوط ضعیف
crab cocktail	مخلوط خرچنگ
trey	پیشوندیست بمعنی دارای سه قسمت وسه قسمتی وسه تایی وهرسه واحد یکبار
miscible	مخلوط شدنی امیزنده
olio	مخلوط چیزدرهم ریخته
batch	اندازه مخلوط بتن
mishmash	مخلوط اش شله قلمکار
rotary drum mixer	مخلوط کننده طبلکی
mixed crude oil	نفت خام مخلوط
burden	مخلوط کردن بار
tempers	مخلوط کردن مزاج
burdens	مخلوط کردن بار
tempered	مخلوط کردن مزاج
organic silt	مخلوط بامواد الی
jet mixer	مخلوط کننده با فشار اب
intermix	در هم امیختن با هم مخلوط کردن
modulator	لامپ مخلوط کننده
intercarrier sound system	کانال صوتی مخلوط
mixer tube	لامپ مخلوط کننده
dry blending	مخلوط سازی خشک
mixing blade	قاشقک مخلوط کننده
mixer stage	طبقه مخلوط کننده
mixture of tar and bitumen	مخلوط قطران و قیر
ready mixed paints	رنگهای مخلوط اماده
batches	اندازه مخلوط بتن
temper	مخلوط کردن مزاج
brandy	با کنیاک مخلوط کردن
composite lightweight concrete	بتن سبک مخلوط
commingle	بهم مخلوط کردن
fuel oil mixture	مخلوط روغن و سوخت