English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (34 milliseconds)
English Persian
cross loading مخلوط کردن بارها
Other Matches
admix مخلوط شدن بهم پیوستن مخلوط کردن امیختن
cross loading سر شکن کردن بارها
terminal محل پیاده وسوار کردن بارها
terminals محل پیاده وسوار کردن بارها
strap باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
straps باند پیچی یا تسمه کشی کردن بارها
auto rich مخلوط غلیظ سوخت و هوا که نسبت ان توسط کنترل کننده مخلوط اتوماتیک درکاربوراتور ثابت نگهداشته میشود
meddle مخلوط کردن
puddle مخلوط کردن
puddles مخلوط کردن
hash مخلوط کردن
blend مخلوط کردن
intermingle با هم مخلوط کردن
intermingled با هم مخلوط کردن
intermingles با هم مخلوط کردن
intermingling با هم مخلوط کردن
melt مخلوط کردن
blends مخلوط کردن
melts مخلوط کردن
meddled مخلوط کردن
confect مخلوط کردن
intermeddle مخلوط کردن
syncrasy مخلوط کردن
mell مخلوط کردن
mixing مخلوط کردن
admix مخلوط کردن
interlard مخلوط کردن
mingle مخلوط کردن
mingled مخلوط کردن
commix مخلوط کردن
mingles مخلوط کردن
meddles مخلوط کردن
mingling مخلوط کردن
frequently بارها
a lot of times <adv.> بارها
many a time بارها
frequently <adv.> بارها
many times <adv.> بارها
often <adv.> بارها
on any number of occasions <adv.> بارها
regularly [often] <adv.> بارها
often بارها
freuqently بارها
oftentimes بارها
oft [archaic, literary] <adv.> بارها
oft بارها
commingle بهم مخلوط کردن
tempers مخلوط کردن مزاج
tempered مخلوط کردن مزاج
intermix در هم امیختن با هم مخلوط کردن
etherize بااتر مخلوط کردن
turn the mortar مخلوط کردن ملات
temper مخلوط کردن مزاج
burdens مخلوط کردن بار
burden مخلوط کردن بار
ethylate بااتیل مخلوط کردن
mix امیختن مخلوط کردن
mix مخلوط کردن ترکیب
mixes امیختن مخلوط کردن
brandies با کنیاک مخلوط کردن
mixes مخلوط کردن ترکیب
shuffle بهم مخلوط کردن
shuffles بهم مخلوط کردن
shuffling بهم مخلوط کردن
brandy با کنیاک مخلوط کردن
shuffled بهم مخلوط کردن
souse با ترشی مخلوط کردن
agitation مخلوط کردن اشفتگی
load manifest لیست بارها
blenders ماشین مخصوص مخلوط کردن
roil مخلوط کردن سرگردان شدن
blender ماشین مخصوص مخلوط کردن
immingle بهم امیختن مخلوط کردن
admix مخلوط شدن امیزش کردن
repulsion of charges نیروی دافعه بارها
I have visited Europe time and again. بارها اروپا را دیده ام.
gradate درجه بندی کردن مخلوط کردن
sugar ماده قندی با شکر مخلوط کردن
sugars ماده قندی با شکر مخلوط کردن
platinize با پلاتین و ترکیبات ان مخلوط کردن یا اندودن
truck mixing مخلوط کردن بتن روی کامیون
manifesting فهرست بارها لیست وسایل
manifested فهرست بارها لیست وسایل
manifest فهرست بارها لیست وسایل
manifests فهرست بارها لیست وسایل
blundering دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
premix قبل از مصرف مخلوط کردن پیش امیختن
blunder دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blunders دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
blundered دست پاچه شدن وبهم مخلوط کردن
dry ginger نوشیدنیکف دارکه برای مخلوط کردن ویسکی باسایرنوشیدنیهااستفاده میشود
blends مخلوط کردن رقیق کردن
blend مخلوط کردن رقیق کردن
ming ذکر کردن مخلوط کردن
footing قسمتی از پی ساختمان که بارها رامستقیما" به خاک منتقل میکند
batches اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
batch اندازه گیری و وزن کردن شن ماسه سیمان و اب برای مخلوط بتن
stowage plan طرح بارگیری ناو یا هواپیمایا چیدن بارها در هواپیما یاناو
water injection پاشیدن اب مقطر خالص به داخل سیلندر و موتورپیستونی به منظور سرد کردن مخلوط قابل انفجار و کاهش احتمال بدسوزی
station number شماره پست مخابراتی شماره ترتیب محل بارها درداخل هواپیما
compost مخلوط
confused مخلوط
mixture مخلوط
anti freeze mixture مخلوط ضد یخ
blender مخلوط کن
blends مخلوط
admixtion مخلوط
admixture مخلوط
blending مخلوط
composite مخلوط
blent مخلوط شد
blenders مخلوط کن
mixer مخلوط کن
blend مخلوط
hash مخلوط
mixed مخلوط
macedoine مخلوط
mixers مخلوط کن
mixtures مخلوط
blent مخلوط کرد
duplex pressure proportioner مخلوط کن دو فشاری
mixer مخلوط کننده
solid solution کریستال مخلوط
mixed glue چسب مخلوط
mixed semiconductor نیمرسانای مخلوط
mixing in place امیختن در جا مخلوط در جا
mixture control کنترل مخلوط
lean mixture مخلوط رقیق
mixed gas گاز مخلوط
mixed crystal کریستال مخلوط
intercarrier beat زنه مخلوط
intercarrier buzz وزوز مخلوط
mixes مخلوط ترکیبی
mixes امیزه مخلوط
mix مخلوط ترکیبی
unadulterated مخلوط نشده
cryogen مخلوط سرمازا
mix امیزه مخلوط
miscible مخلوط شدنی
laudanum مخلوط افیون
porridge چیز مخلوط
unscourced wool پشم مخلوط
mixtures بتن مخلوط کن
mixers مخلوط کننده
mixture بتن مخلوط کن
blends مخلوط امیختگی
rich mix مخلوط پر مایه
concrete mix مخلوط بتن
heterogeneous mixture مخلوط ناهمگن
crab cocktail مخلوط خرچنگ
immiscible مخلوط نشدنی
gas mixture مخلوط گاز
homogeneous mixture مخلوط همگن
powder mixer گرد مخلوط کن
staff مخلوط سیمان و گچ
pug mill اسیای گل مخلوط کن
staffed مخلوط سیمان و گچ
staffs مخلوط سیمان و گچ
proportioner مخلوط کن شیمیایی
blend مخلوط امیختگی
azeotropic mixture مخلوط همجوش
terpenoid مخلوط باترپن
batch mixer مخلوط کن ضربهای
azeotropic mixture مخلوط ازئوتروپ
ternary mixture مخلوط سه تایی
weak mixture مخلوط ضعیف
hot mixer مخلوط کننده
melange مخلوط امیختگی
continous mixer مخلوط کننده دائمی
creole دارای نژاد مخلوط
jet mixer مخلوط کننده با فشار اب
rotary drum mixer مخلوط کننده طبلکی
composite lightweight concrete بتن سبک مخلوط
mixing blade قاشقک مخلوط کننده
creoles دارای نژاد مخلوط
fuel oil mixture مخلوط روغن و سوخت
mixer tube لامپ مخلوط کننده
harshest مخلوط بتن سفت
harsher مخلوط بتن سفت
mixture of tar and bitumen مخلوط قطران و قیر
modulator لامپ مخلوط کننده
complexly بطور پیچیده یا مخلوط
harsh مخلوط بتن سفت
mixed crude oil نفت خام مخلوط
ready mixed paints رنگهای مخلوط اماده
mishmash مخلوط اش شله قلمکار
frequency mixer مخلوط کننده یا میکسرفرکانس
detrital cone مخلوط افکنه واریزهای
batches اندازه مخلوط بتن
gas air mixture مخلوط بنزین و هوا
batch اندازه مخلوط بتن
miscible مخلوط شدنی امیزنده
hc mixture مخلوط هیدروکلرید یا گازخفه کن
mixer stage طبقه مخلوط کننده
immiscibility حالت مخلوط نشدنی
organic silt مخلوط بامواد الی
olio مخلوط چیزدرهم ریخته
intercarrier sound system کانال صوتی مخلوط
dry blending مخلوط سازی خشک
unalloyed غیر مخلوط خالص
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com