Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
solid state circuitry
مدارات حالت جامد
Other Matches
solid state
حالت جامد
soild state
حالت جامد
solid state cartridge
کارتریج حالت جامد
solid state device
دستگاه حالت جامد
solid state physics
فیزیک حالت جامد
solid state component
مولفهء حالت جامد
soild state electrode
الکترود حالت جامد
precipitate electrode
الکترود حالت جامد
solid state diffusion
پخش حالت جامد
solid-state laser
لیزر حالت جامد
[فیزیک]
hall effect
یچ الکترونیکی در حالت جامد که با میدن مغناطیسی کار میکند
phototransistor
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود
the i
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
parallels of latitude
مدارات
circuitry
مدارات
zones
مدارات
zone
مدارات
coupling of circuits
تزویج مدارات
parrallels of latitude
مدارات عرض جغرافیایی
graticule
شبکه نصف النهارات و مدارات
buffer
امپلی فایری برای جلوگیری ازتداخل مدارات
graticule ticks
نقاط تقاطع خطوط شبکه بندی نصف النهارات و مدارات روی نقشه
foreground
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
wafers
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
wafer
یک قطعه نازک سیلیکون که بر روی ان مدارات مجتمع جهت ایجاد یک تراشه قرار دارند
crosstalk
سیگنالهی ناخواسته درمجموعهای از مدارات ارتباطی یا کامپیوتری که ازوجود ترافیک در کانالهای دیگر یا از تداخل ناشی میشود
branch
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
branches
در مدارات الکتریکی قسمتی ازیک شبکه متشکل از یک یا چندالمنت دو ترمینالی که بصورت سری به یکدیگرمتصل شده اند
add on
مدارات سیستم ها یا دستگاه های سخت افزاری که می توانند به یک کامپیوتر متصل شوند تا حافظه و کارایی آن را افزایش دهند
vitrifying
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
oblique case
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
plebeianism
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plasticity
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
solids
جامد
inorganic
جامد
solid
جامد
rigid
جامد
illiquid
جامد
massy
جامد
robust
جامد یا
robustly
جامد یا
exanimate
جامد
heavyset
جامد
solid solution
محلول جامد
solid fuel
سوخت جامد
thickened fuel
سوخت جامد
solid propellant
سوخت جامد
solidification
تبدیل به جامد
semisolid
نیمه جامد
soild solution
محلول جامد
paraffin wax
پارافین جامد
monohydrate
جامد تک ابه
monoatomic solid
جامد تک اتمی
solidified
جامد کردن
solidifies
جامد کردن
solidify
جامد کردن
solidifying
جامد کردن
sediment discharge
بده جامد
discharge of solids
بده جامد
concretion
جامد شدن
insensitive
جامد کساد
solidly
بطور جامد
crystalin solid
جامد متبلور
insensitivity
جامد کساد
uart
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
exploded view
شرحی از یک ساختمان جامد
solid support
تکیه گاه جامد
solidifying
جامد کردن یا شدن
adamant
جسم جامد و سخت
solidify
جامد کردن یا شدن
solids
ماده جامد سفت
solidifies
جامد کردن یا شدن
solidified
جامد کردن یا شدن
adamantly
جسم جامد و سخت
substitutional solid solution
محلول جامد جانشینی
concretely
بطور محکم یا جامد
gas solid chromatography
کروماتوگرافی گاز- جامد
solid
ماده جامد سفت
solids press down
اجسام جامد سوی
transitoriness
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
marginal case
حالت نهائی حالت حدی
spectralness
حالت طیفی حالت شبحی
spectrality
حالت طیفی حالت شبحی
cold forming
حالت دهی در حالت سرد
hardens
تبدیل به جسم جامد کردن
harden
تبدیل به جسم جامد کردن
restrictor
لایهای از سوخت جامد فاقداکسیدان
three-dimensional
و بنابراین به نظر جامد می آید
solid looking
دارای قیافه جامد وبیروح
pentahedron
جسم جامد پنج وجهی
wham
صدای بهم خوردن اجسام جامد
stereography
فن نمایش اجسام جامد برسطح مستوی
collision parameter
در محاسبه مدارات فاصله بین مرکز جاذبه یک میدان نیروی مرکزی از امتداد بردار سرعت جسم متحرک در بیشترین فاصله از مرکز ان
coanda effect
گرایش سیال برای چسبیدن به سطح جامد
paching central
سیستم مرکزی ارتباطات سیستم کنترل فنی مرکزی مدارات مخابراتی
adsorption
انقباض گازها و مایعات روی سطوح سخت و جامد
cure time
زمان لازم برای جامد شدن کامل رزین
terriers
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
terrier
نوعی موشک زمین به هوا باسوخت جامد و هدایت شونده
aerosols
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
aerosol
ترکیب کلوئیدی ذرات بسیارریز مایع یا جامد در گاز یک دست
crude
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
restricted propellant
سوخت جامد که تنها قسمتی از سطح ان در معرض احتراق قرار دارد
cartridge
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
boost rocket
موتور راکت با سوخت جامد یامایع برای به حرکت دراوردن یک رسانگر
cartridges
محفظه پرتابل سوخت جامد یاسیستم خودسوزی برای پرتاب پرتابه
volumetric loading/density
خارج قسمت حجم کل سوخت موتور راکت جامد به کل بدنه یا پوسته
wire frame model
نمایش داده شده با خط وط و منحنی به جای مکانهای توپر یا داشتن فاهر جامد
regression rate
سرعت خطی سوختن دانههای سوخت جامد در امتداد عمودبر سطح در نقطه موردنظر
chemisorption
پیوند یک مایع یا یک گاز باسطح و یا داخل یک جسم جامد توسط پیوندها یانیروهای شیمیایی
real mode
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
age hardening
سخت گردانی همبسته ها به وسیله تشکیل محلول جامد فوق اشباع و رسوب مقادیراضافی در اثر گذشت زمان
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
migration
حرکت در سطح مولکولی از یک جسم جامد به جسم جامددیگر
charges
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
charge
جرم کل سوخت در راکتهای سوخت جامد
brinell hardness
سنجش سختی نسبی اجسام جامد یا صلب توسط اندازه گیری میزان فرورفتگی ناشی از فشردن گلوله 01 میلیتری سخت روی سطح فلز موردازمایش
forward seat
حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
case
حالت
temperament
حالت
makes
حالت
glass eyed
بی حالت
condition
حالت
temperaments
حالت
if
حالت
make
حالت
state-
حالت
pyreticosis
حالت تب
estates
حالت
state
حالت
estate
حالت
feverishness
حالت تب
predicament
حالت
predicaments
حالت
febricity
حالت تب
queasiness
حالت قی
cases
حالت
stated
حالت
self
حالت
phases
حالت
phased
حالت
phase
حالت
tempers
حالت
idiocrasy
حالت
grain
حالت
stating
حالت
posturing
حالت
temper
حالت
postures
حالت
disposition
حالت
tempered
حالت
fettle
حالت
ill conditioned
بد حالت
attitudes
حالت
attitude
حالت
moods
حالت
mood
حالت
situations
حالت
situation
حالت
line condition
حالت خط
manner
حالت
postured
حالت
expressions
حالت
unexpressive
بی حالت
stance
حالت
states
حالت
stances
حالت
status
حالت
expression
حالت
posture
حالت
input mode
حالت ورودی
inactive status
حالت انتساب
free wheeling
حالت خلاصی
incipience
حالت نخستین
incipincy
حالت نخستین
goutiness
حالت نقرسی
final state
حالت پایانی
insert mode
حالت درج
initial state
حالت اغازی
in form
خوش حالت
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com