English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English Persian
input circuit مدار اولیه
primery citcuit مدار اولیه
Search result with all words
closed cycle reactor system در هسته شناسی راکتوری که در ان گرمای اولیه حاصل ازشکافت برای انجام کار مفیدتوسط دوران یا گردش ماده سرد کننده در یک مدار بسته دارای مکانیزم تبادل حرارتی به خارج از هسته منتقل میشود
periapsis نزدیکترین نقطه مدار به جسم اولیه یا مادر
Other Matches
duplexes مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
duplex مدار دو طرفه یا دوسیمه مدار دوپلکس مدار دوجزئی چاشنی دو فتیلهای پخش مجدد پیام
Ideal City [شهر موجود در نمونه اولیه و نقشه اولیه]
basic communication گزارش یا مدرک اولیه مکاتبات اولیه
basic data دادههای اولیه عناصر اولیه
pads ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
pad ناحیهای از مس مسطح روی یک تخته مدار چاپی که محل اتصال سیمهای تشکیل دهنده مدار بوده و به وسیله ان انتقال میان سیمی از یک طرف تخته مدار چاپی به طرف دیگر صورت می گیرد پر کردن فیلدی از داده بافضای خالی دفترچه یادداشت
composite circuit مدار الکترونیکی که از چندین مدار و قطعه کوچکتر تشکیل شده است
restoration احیا و مرمت فرش [برای بازگرداندن فرش به حالت اولیه آن باید علاوه بر استفاده از مواد اولیه، از تجربه کافی نیز برخوردار بود.]
switching مدار الکترونیکی که میتواند پیام ها را از یک خط یا مدار د مرکز کنترل به دیگری ارسال کند
inferior planet سیارهای که مدار گردش ان کوچکتر از مدار زمین میباشد
pinned یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pinning یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
pin یکی از چندین قطعه سیم کوچک متصل به بسته مدار مجتماع که به IC امکان اتصال به تخته مدار میدهد
basic issue list اقلام مندرج در فهرست توزیع اولیه اقلام بار مبنای اولیه اقلام شارژ انبار
mask design اخرین مرحله از طراحی مدارمجتمع که به وسیله ان طرح مدار از طریق پوششهای چندگانه مربوط به لایههای گوناگون مدار مجتمع تحقق می یابد
dogmatic marxism مارکسیسم دگماتیک اصطلاح ابداعی لنین برای مارکسیسم اولیه و نیزبیان طرز فکر کسانی که معتقد به رعایت بی کم وکاست اصول اولیه ابراز شده به وسیله مارکس بدون جرح و تعدیل و تصحیح بودند
powder train مدار خرج مدار باروت
firing circuit مدار چاشنی مدار انفجار
one hook مدار انفجاری که فقط به یک عامل انفجاری نیاز دارد مدار یک عامله
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
gradient circuit مدار حساس به تغییر میزان قدرت مکانیسم عامل انفجار مدار حساس به تغییر قدرت چاشنی مین
initialled اولیه
primitive اولیه
initial اولیه
earliest اولیه
initialed اولیه
initialling اولیه
dispersion اولیه
initials اولیه
early اولیه
initialing اولیه
raw اولیه
first generation اولیه
primal اولیه
primeval اولیه
basics اولیه
rudimentary اولیه
preliminaries اولیه
primary اولیه
preliminary اولیه
elementary اولیه
fundamental اولیه
basic اولیه
stocked ماده اولیه
stocked ذخیره اولیه
stock ماده اولیه
stock ذخیره اولیه
basic size اندازه اولیه
blueprints طرح اولیه
basic standard استاندارد اولیه
prototype نمونه اولیه
input speed سرعت اولیه
basic branch رسته اولیه
primary track شیار اولیه
primary structure ساختمان اولیه
basic data اطلاعات اولیه
primary storage حافظه اولیه
primary storage انباره اولیه
basic requisition number درخواست اولیه
primary standard استاندارد اولیه
basic speed سرعت اولیه
initial speed سرعت اولیه
prototypes نمونه اولیه
first notions تصورات اولیه
prereduction کاهش اولیه
preliminiary work کار اولیه
breaking down train راه اولیه
pre loading بارگیری اولیه
pre load بار اولیه
first cost هزینه اولیه
archetype نمونه اولیه
archetypes نمونه اولیه
primary body جسم اولیه
primary center مرکز اولیه
blueprint طرح اولیه
pre assembly نصب اولیه
primary products محصولات اولیه
primary inputs نهادههای اولیه
primary inputs دادههای اولیه
primary industries صنایع اولیه
primary emission صدور اولیه
primary electron الکترون اولیه
first cause علت اولیه
primary cognizance شناختهای اولیه
first aids کمکهای اولیه
i.c. حالت اولیه
raw materials مواد اولیه
initial point نقطه اولیه
initial reserves ذخایر اولیه
initial strength استحکام اولیه
initial value مقدار اولیه
initial velocity سرعت اولیه
first aid کمکهای اولیه
historical costs هزینه اولیه
initialize مقداردهی اولیه
input admittance ادمیتانس اولیه
base rate ارزش اولیه
base rates ارزش اولیه
stuff ماده اولیه
embryonic نارس اولیه
Aborigine ساکن اولیه
initial acceleration شتاب اولیه
initial capital سرمایه اولیه
opening capital سرمایه اولیه
initial condition شرایط اولیه
initial condition شرط اولیه
initial cost هزینه اولیه
initial level سطح اولیه
initial mass جرم اولیه
incunabula مراحل اولیه
stuffs ماده اولیه
stuffed ماده اولیه
input attenuation میرائی اولیه
input attenuation دمفونگ اولیه
input noise پارازیت اولیه
input reactance راکتانس اولیه
input signal سیگنال اولیه
input stage طبقه اولیه
input tape نوار اولیه
input terminal ترمینال اولیه
input time زمان اولیه
input transformer ترانسفورماتور اولیه
input translator مترجم اولیه
input unit واحد اولیه
input voltage ولتاژ اولیه
primery voltage ولتاژ اولیه
base loading بار اولیه
input information اطلاعات اولیه
input gap فاصله اولیه
input function تابع اولیه
input capacitance فرفیت اولیه
input capacitor خازن اولیه
input coordinate مختصات اولیه
inputted سیگنال اولیه
inputted توان اولیه
input coupling تزویج اولیه
input سیگنال اولیه
input توان اولیه
primitive انسان اولیه
input current جریان اولیه
input data دادههای اولیه
input diode دیود اولیه
input electrode الکترود اولیه
input frequency فرکانس اولیه
input drift رانش اولیه
elementary cell پیل اولیه
parent یکان اولیه
raw products محصولات اولیه
scheme طرح اولیه
basic agreement توافق اولیه
frame agreement توافق اولیه
originals نسخه اولیه
original نسخه اولیه
master agreement توافق اولیه
skeleton agreement توافق اولیه
raw data دادههای اولیه
radix سرچشمه اولیه
proto galaxy کهکشان اولیه
primed نخستین اولیه
outline agreement توافق اولیه
raw statistics امارهای اولیه
integral تابع اولیه
self aid کمکهای اولیه
velocities سرعت اولیه
velocity سرعت اولیه
feed stock مواد اولیه
rudiment اولیه ابتدایی
roughed slab برامن اولیه
drawing key طرح اولیه
cogging train مسیر اولیه
I'll put in the initial outlay , you do the work . ما یه اولیه از من کار از تو
layouts طرح اولیه
layout طرح اولیه
primes نخستین اولیه
prime نخستین اولیه
prime cost ارزش اولیه
primery obligation تعهدات اولیه
primery terminal ترمینال اولیه
primery battery باطری اولیه
primogenitors اجداد اولیه
primitive element عنصر اولیه
primeral borth ابگوشت اولیه
prime costs هزینههای اولیه
primery current جریان اولیه
primery coil پیچک اولیه
proto planets سیارههای اولیه
priority processing پردازش اولیه
prototype طرح اولیه یک وسیله
input bias current جریان ارام اولیه
input data translator مترجم دادههای اولیه
primary standard grade خلوص استاندارد اولیه
corpus سرمایه اولیه و اصلی
magnetic initial permeability قابلیت نفوذ اولیه
high velocity سرعت اولیه زیاد
analysis مشتق وتابع اولیه
bunkers مخزن مواد اولیه
bunker مخزن مواد اولیه
bulk material مواد اولیه حجیم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com